از سلسله نشستهای تخصصی نقد رسانه ملی، نشستی با عنوان «تعامل رسانه ملی با چهرههای مشهور، بهکارگیری ظرفیتها، رویارویی با مشکلات پیشرو و ارائه راهکار» به همت ادارهکل پژوهشهای اسلامی رسانه و شورای معارف صداوسیما برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، در این نشست علمی، حجتالاسلام حسین مهدیزاده، پژوهشگر و مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی طی سخنانی با اشاره به اینکه پدیده و موضوع سلبریتیها دارای چند وجه و بُعد است و نباید نگاه تک بُعدی به این قضیه داشت، اظهار داشت: «یکی از مسائل مهم در این خصوص، نوع و نحوه تعامل رسانه ملی با سلبریتیهاست، آن هم در مختصاتی که صداوسیما دارد».
همچنین حجتالاسلام مهدیزاده گفت: «در دوره مدرن، بحثهایی ناشی از تولد رسانه مطرح شد که رفتارهای فرهنگی هم میتوانستند به عامل شهرت تبدیل شوند. در اینجا سلبریتیهای فرهنگی به طبقه مرجعی تبدیل شدند. مسئله مهم بعدی این بود که قهرمان اجتماعی در این عرصه، کسانی بودند که در زمینه فرهنگی، ثروت بسیاری اندوختند و لذا میبینیم که اینها در عصر مدرن، عمدتاً در رسانه و بهخصوص در فیلمهای سینمایی چهره و مطرح میشوند و مورد اقبال بخشهای مهمی از جامعه از جمله نسل جوان قرار میگیرند. از آنجا که جمهوری اسلامی از ابزار رسانهای استفاده میکند که محصول دنیای مدرن است، خودش نیز دچار تبعات و عوارض همین مسئله شده است و متأسفانه از نظر رؤیاهای اجتماعی، ما نتوانستهایم انسانی که در این فضا خلق میشود، مطابق با فلسفه و آرمانهای انقلاب اسلامی تربیت و معرفی کنیم».
وی افزود: «به همین خاطر است که رؤیای اکثریت سلبریتیها، معمولاً رؤیای دنیای مدرن است و حال آنکه در این بین، دیگر صداوسیما تنظیمگر و سرپرست و هدایتگر سلبریتیها بهمعنای سابق هم نیست، چون جامعه وارد حالت شبکهای شده است».
محمدعلی روزبهانی، رئیس حوزه هنری استان قم نیز با اشاره به اینکه زیستبوم رسانه و زیستبومیکه سلبریتی در آن نفس میکشند، زیستبوم جهانی است، بیان کرد: «ما باید بدانیم که پدیده سلبریتی چهکار میکند. البته اگر منطق آن را بفهمیم و اگر قادر باشیم به منطق جایگزین فکر کنیم و آن را خلق کنیم و یا قانون برای آن بگذاریم. ما باید توجه داشته باشیم که یک سلبریتی، سبک زندگی خاص خود را دارد. یک اقتضائات خاص خودش را دارد که در دست ما نیست. تا ما آن را ندانیم، هر تصمیمیبگیریم یا هر کنشی که انجام دهیم، خودآگاهانه نیست. همانند تیر هوایی است که ممکن است به هدف و ثمر بنشیند، ممکن است ننشیند و ممکن است که کمانه بکند و به خودمان بخورد. رسانه باید یک سلبریتی که مطالبه عدالتخواهی دارد، تریبون در اختیارش بگذارد، چون جامعه ما نیاز به عدالتخواه دارد. سلبریتی ما اگر نهلیسم باشد، میشود این وندالیسمهایی که میآیند، میشکنند و آخرش هم خودش میگوید چرا میشکنم و شورش میکنم؟ درجواب میگوید: شورش میکنم برای شورش».
حجتالاسلام رضایی، دبیر میز عفاف و حجاب دفتر تبلیغات اسلامی به رویارویی حاکمیت با سلبریتیها اشاره کرد و گفت: «غالباً مواجهه ما با سلبریتیها منفعلانه بوده است و آنجایی که مواجهه ما فعالانه بوده، برخورد سلبی بوده وحتی آنجایی که قصد جذب داشتیم، جذبمان طرف را رنجیدهخاطر کرده است. ما بهعنوان نهاد دین، باید آن سلبریتیهایی که در کانتکسمان فعالیت میکنند حمایت، هدایت و تقویت کنیم. از آن سلبریتیهایی که اصحاب قدرت و ثروت دست روی آنها نگذاشتهاند، بیاییم و اینها را بیاوریم در جبهه خودمان».
خانم دکتر بزرگی «استاد و پژوهشگر در عرصه رسانه و فضای مجازی» ضمن مطرحکردن اکوسیستم فرهنگ سلبریتی، خاطرنشان کرد: «تعامل رسانه ملی با چهرههای مشهور را در یک میدانی که شبکهای از عناصر است، باید تعریف و بررسی کرد. این اکوسیستم را از چند سطح حاکمیت و قوانین، مخاطبان رسانه، ساحت سلبریتی و جامعه هنرمندان و سطح انواع رسانهها و پلتفرمهای مختلف میتوان دید. در مواجهه حاکمیت در ایران، چه قبل و چه بعد از انقلاب با سلبریتیها یک مواجههای است که از ممنوعیت شروع میشود و بعد به محدودیت و سپس وادادگی میرسد. ما سیاست مشخصی نداریم و مدیران متفاوتی که میآیند سرِکار رفتارهای کاملاً متفاوتی مبتنی بر سلیقه شخصی خود دارند».
دکترکمال اکبری، «رئیس دانشکده صداوسیما» هم گفت: «سلبریتیها برای هر جامعهای یک ظرفیت هستند. نیاز داریم خطمشی خود را تغییر دهیم و کنار آن، کارهای اثباتی و ایجابی انجام دهیم. هویت آنها را بپذیریم نه اینکه آنها را نفی کنیم، درحالیکه در عالم بیرون او را نفی نمیکنند. راهحل این است که چهرههای واسط ایجاد کنیم؛ چهرههایی که نه به ما بدهکارند و نه از ما طلبکارند تا در زمان بحران این چهرهها را برگردانند».
حجتالاسلام والمسلمین سلمان رضوانی، سرپرست دفتر پژوهشهای دین و رسانه ادارهکل پژوهشهای اسلامی رسانه، نیز بیان داشت: «سلبریتیها از جامعه دینی ما منفک هستند. راهحل تعامل با آنها این است که روایت خود را داشته باشیم. مشکل رسانه این است که بهجای روایت انقلاب از دین، قصهای را روایت میکند که مخاطب میپسندد؛ چون مخاطبسالاری بر رسانه ما حاکم است. راهحل این است که رسانه دینی به مبانی دینی خود برگردد. تا مباحث مبنایی بحث نشود، نمیتوانیم به طرح پیشنهادی برسیم».