امروز پنج شنبه  ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
گفت‌وگو با ایرنا؛
گفت‌وگو با ایرنا؛

بابت موضوع «عشق» در«گیلدخت» خیلی حرف‌ها شنیدیم/ جای خالی مجموعه‌های عاشقانه+ فیلم

مشاهده ۲۰۴
۱۴۰۲/۰۴/۱۴- ۱۰:۵۸
تعداد بازدید:204

تهیه‌کننده سریال «گیلدخت» با بیان این که جای سریال‌های عاشقانه در تلویزیون خالی است، گفت: در مورد موضوع عشق در این سریال قبل از پخش و در فرایند تولید خیلی حرف‌ها شنیدیم. ما برای ساخت سریال عاشقانه نباید سرمان پایین باشد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی به نقل از ایرنا، تعدادی از عوامل سریال گیلدخت شامل میترا رفیع و رضا اکبرپور (بازیگران)، محمدرضا شفیعی (تهیه کننده) و مجید آسودگان (فیلمنامه‌نویس) با حضور در ایرنا در نشستی خبری شرکت کردند و به سوالاتی پیرامون این سریال پاسخ دادند.

محمدرضا شفیعی که از تهیه‌کنندگان پرکار تلویزیون است، پیش تر سریال‌هایی چون «وضعیت سفید»، «فاصله‌ها» و «نوار زرد» را تهیه کرده است. با این تهیه‌کننده درباره روند تولید سریال «گلیدخت» و مشکلات و بازخوردهای آن صحبت کردیم. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است.

شما چند سریال طولانی در کارنامه دارید. برداشت اولیه این است که مردم عجول شده‌اند و حوصله دیدن سریال‌های با قسمت‌های زیاد را ندارند. اما تجربه نشان می‌دهد این گونه سریال‌ها معمولا موفق بوده‌اند. در شروع مصاحبه از دشواری‌های ساخت سریال‌های طولانی بگویید.

در ساخت سریال طولانی متاسفانه به خاطر نمونه‌های بدی که در ایران داشته، شائبه‌ای پشت آن است و تصور بر این است که که به این نوع سریال‌ها آب می‌بندند یا به خاطر نداشتن قصه طولانی می‌شود. ولی واقعیت این است که سریال طولانی جذاب نوشتن کار بسیار سختی است. خدا آقای بهبهانی نیا را رحمت کند. داشتیم سریال فاصله‌ها را با ایشان کار می‌کردیم که جزو سریال های طولانی تلویزیون بود و هر شبی بود. در جلسه ای مثالی زد که خیلی جالب بود و گفت می خواهید ساختمان ۴ طبقه بسازید چرا اینقدر وقت و هزینه برای فونداسیون (پی) آن می‌گذارید؟ یک بار هم می خواهید یک ساختمان ۳۰ طبقه بسازید. آن موقع چقدر برای فوندانسیون هزینه کرده و چقدر زمان می‌گذارید؟

هر اندازه‌ای تعداد قسمت های آن بیشتر باشد به همان اندازه در بخش زیرساخت و گسترش داستان که شامل طرح و ایده و سیناپس داستان می‌شود باید وقت بیشتری گذاشت.

به خاطر همین بود که نویسنده در سریال برف بی صدا می‌بارد که زیرساخت یک سریال ۲۰۰ قسمتی را گذاشته بود نزدیک سه سال و نیم تا ۴ سال روی طرح و سیناپس کار می‌کرد. فصل اول را در صد قسمت نوشت و ۱۰۰ قسمت آن هم ساخته نشد. برای سریال «گیلدخت» هم همینطور است. بخش ابتدایی سریال طولانی متاسفانه نه دیده و نه ساخته می‌شود. چون طرح و سیناپس ساخته نمی‌شود و فیلمنامه است که ساخته می‌شود. چون در آن چیزی اتفاق نمی‌افتد زمانی هم برای آن قائل نیستند. ولی واقعا زیرساخت مهم است. چون می‌گوید ایده یا طرح چند قسمت خواهد شد و محتوا در چند قسمت می تواند جذاب بوده و کشش داشته باشد.

فیلمنامه گیلدخت ۴۷ تا ۴۸ قسمت است. معمولا باکس (جدول پخش) سریال‌های آخر هفته ای ۶۰ قسمتی بسته می‌شد. زمانی که تصمیم گرفته شد باکس آن تغییر کند همان سریال چهل و هفت تا چهل و هشت قسمتی را در ۶۰ قسمت مونتاژ (تدوین) کردیم و خروجی کار همان فیلمنامه بود.

این موضوع هم به خاطر مقدورات صدا و سیما بود که هر کدام از باکس‌ها گرفتاری‌هایی دارد. به خبر، قبل و بعد از خبر می خورد و محدودیت های زمانی دارند و این دست ما نیست.

دوباره باید فیلمنامه ای به روز نوشته شود که پایان قسمت ها جذاب باشد و مخاطب برای این سریال اهمیت قایل شود که دیگر قسمت ها را هم ببیند.

سریال طولانی نوشتن کار سختی است. به همین دلیل هم نوشته نشده است. اقای آسودگان سریال ۶۰ قسمتی نوشته، بهبهانی نیا ۱۰۰ تا ۲۰۰ قسمتی نوشته، سعید نعمت‌الله برای من سریال ۵۵ قسمتی به نام رستگاران نوشت. آقای طالب زاده سرزمین کهن را نوشته که حدود ۵۵ قسمت است.

آن حمایتی که باید از این جنس کارها برای ماندگاری شود نمی‌شود. اگر هم شده مال خود آدم ها بوده است آدمهاست

آقای بهبهانی‌نیا سریال ۹۰ قسمتی نرگس را نوشت. این سریال‌ها دنباله دار بوده‌اند. سریال مهران مدیری فضایش اپیزودیک بود. ولی سریال دنباله دار تک قصه است. چند نفر داریم که می توانند سریال طولانی و جذاب بنویسند؟ اینها باعث محدودیت می‌شود و کسی وقت نمی‌گذارد. سال ۹۲ کار سریال گیلدخت را شروع کرده ایم و اکنون در سال ۱۴۰۲ هستیم. معنای آن این است که یک تیم یک دهه از عمر خود را سر کاری بگذارند که شاید بشود و شاید نشود.

آن حمایتی که باید از این جنس کارها بشود که ماندگار شود نمی‌شود. اگر هم شده مال خود آدم ها بوده است. سیستم مدیریتی ما در این زمینه خیلی نقص دارد و اگر کاری مانند گیلدخت به ثمر می رسد و موفق بوده مال خود آدم‌هاست. همت آقای آسودگان و بهبهانی نیاهاست که برای آن اهمیت قائل شده و وقت می‌گذارند. سیستم مدیریتی ما اصولا به سمت حمایت از این کارهای ماندگار حرکت نکرده و نمی‌کند.

شما از دو بازیگر که چهره‌های مشهوری نبودند برای نقش گلنار و اسماعیل استفاده کردید. انگیزه‌تان از این انتخاب چه بود؟

یکی از وظایف همه آثار فرهنگی که در قالب حرفه ای ساخته می‌شود همین است. ما در همه بخش های حرفه ای فیلمسازی لازم داریم مدام آدمهای جدید به تیم ها اضافه شود. فیلم بردار این کار ما هم اولین فیلمبرداری مستقلش بود. او سالها دستیار بوده تا چنین کار بزرگی به او سپرده شود.

بازیگری از بخش هایی است که می تواند روی حیات یک فیلم اثرگذار باشد. با بازی بد یک بازیگر که یکی از نقش های اصلی یک سریال است فیلم ضربه می‌خورد. سال ۸۶ یا ۸۷ با آقای عسگرپور سریالی به نام جراحت را می‌ساختیم.

تصیمیم گرفتیم بازیگران دختر و پسر را از افرادی که تاکنون کار بازیگری نکرده اند یا کم بازی کرده اند انتخاب کنیم. از افراد زیادی تست گرفته شد. اما هیچ کدام از آنها برای این کار انتخاب نشد. بعد ناگهان مرحوم امین تارخ با من تماس گرفت و گفت شنیده ام می خواهی سریال بسازی. آلبوم برایت بفرستم؟ گفتم بفرست یک آلبوم فرستاد که عکس ۱۵ تا ۲۰ دختر و پسر در آن آلبوم بود. از چهره پنج نفر از آنها خوشم آمد. با آنها تماس گرفتم. هستی مهدوی‌فر و امیر حافظ که نقش کاراکتر پسر بود و تاکنون جلوی دوربین نرفته بودند را از بین این افراد انتخاب کردم. اتفاق خوبی افتاد. هر چقدر در ساخت سریال جلو می رفتیم فهمیدیم انتخابم درست بوده. این اتفاق باعث شد دو نفر به جریان حرفه ای سینما و تلویزیون اضافه شوند. ما لازم داشتیم برای آن دو نقش بازیگرانی باشند که مخاطب آنها را نشناسد.

برای ساخت گیلدخت هم از روز اول قصد داشتیم این رویه را دنبال کنیم. اما ساختار این فیلم تاریخی با دیالوگ های پر طمطراق، فضای قصه، نوع گویش و لباس‌ها ما را به سختی بیشتری می‌انداخت. ما در ابتدای کار برای برخی از نقش ها افرادی را انتخاب کردیم که هر چه در کار جلوتر می رفتیم و تمرین‌ها بیشتر و باید حس و حال ها وسط می آمد به این نتیجه می رسیدیم که انتخاب خوبی نکرده ایم. نقش آن فرد را عوض یا از او عذرخواهی می‌کردیم که نمی توانیم با او کار کنیم. انتخاب بازیگران در یک فرایند اتفاق افتاده است. نمی توان صرفا با تست اولیه فردی را برای یک نقش انتخاب کرد. در سال‌هایی که در سینما و تلویزیون کار می‌کنم سعی کرده ام تعدادی از افراد جدید را وارد کارها کنم.

در تلویزیون تعداد سریال‌هایی که به موضوع «عشق» بپردازند اندک است. ساخت یک سریال عاشقانه مثل «گیلدخت» چه دشواری‌هایی به همراه دارد؟

هر موقع درباره عشق صحبت می‌کنیم. نگاه‌های مختلفی به این حوزه در سینما و تلویزیون می‌شود. اما جنس سینما و نمایش خانگی متفاوت است. به نظرم در تلویزیون سریال عاشقانه نداریم و خلاء ما این موضوع است. در مورد موضوع عشق در این سریال قبل از پخش، در فرایند تولید و زمانی که برای پخش تصمیم گرفته می‌شد و در مدت بیش از یکسال و اندی هم که گیلدخت با تاخیر پخش شد خیلی حرف ها شنیدیم. دست ما به آقایان به سختی می رسد اما به چند نفری که دیدم گفتم ما در تلویزیون مشکل عاشقانه داریم. یعنی ما هر چقدر بتوانیم باید تعریف عشق در جامعه که معنای آن خیانت، ولنگاری نیست را نشان دهیم.

این مسائل جزو موضوعاتی است که حضرت آقا در مورد سبک زندگی می‌گوید. ما چگونه باید تشکیل خانواده و ازدواج را ترویج دهیم؟ همه این‌ها معانی عشق است.

نگاه به سریال عاشقانه در چند سال اخیر بخصوص در تلویزیون عجیب و غریب شده است. یکبار در جلسه ای یکی از آقایان که اکنون سمتی در تلویزیون دارد پرسید: چه خبر است تلویزیون این همه ملودرام عاشقانه می سازد؟

من به ایشان گفتم: به نظر شما به غیر از ملودرام که می‌شود در آن در مورد سبک زندگی، روابط خانواده، روابط بین پدر و پسر، مادر و دختر، روابط زناشویی و اختلافاتی که وجود دارد، ما چگونه می توانیم در مورد اینها حرف بزنیم؟ ملودرام‌های اجتماعی می توانند ترویج کننده، هدایت کننده و آموزشی باشند.

وقتی ما در مورد ملودرام یا ملودرام عاشقانه حرف می زنیم، حتما منظور ما عشق خارج از نظارت خانواده و ترویج ازدواج سفید نیست. جای سریال عاشقانه در تلویزیون خالیست. یک سریال دیگر به نام تنهایی لیلا ساخته بودیم. در مورد آن هم خیلی حرف از دوستان شنیدیم. بعد که پخش شد و فیدبک‌ها (بازخوردها) را دیدند نظرشان تغییر کرد.

مساله دیگر این است که مدیران ما بر روی کاغذ، زمان ساخت و بر روی آنتن نظراتشان فرق دارد. حرف های آنها بر روی کاغذ زمانی که قرار است سریالی پخش شود و بعد از دریافت فیدبک (بازخورد) متفاوت و متضاد است و این نشان دهنده این است که برخی از آنها خیلی عمق کار را متوجه نمی‌شوند.

مدیران ما بر روی کاغذ، زمان ساخت و بر روی آنتن نظراتشان فرق دارد

در آن جلسه به آن دوست گفتم چرا چنین نگاهی به ملودرام دارید؟ ما باید هر چقدر می توانیم عشق را به خصوص بعد از ازدواج در سریال ها نشان دهیم. در سریال ها وقتی افراد به هم می رسند، فیلم تمام می‌شود یا ته فیلم باز است و نمی‌گوییم آنها که عاشق هم بودند به هم رسیده اند یا نه.

عشق بعد از ازدواج در تلویزیون ما وجود ندارد. برای ساخت سریال عاشقانه نباید سرمان پایین باشد. ما برای ساخت سریال عاشقانه نباید سرمان پایین باشد.

من به این موضوع بسیار معتقدم و بسیار به آن افتخار می‌کنم. در محافلی برخی اتفاقا خجالت می‌کشند که صحبت کنند ما سریال عاشقانه ساختیم.

در یک سریال عاشقانه که قرار است از تلویزیون پخش شود نگران ممیزی نبودید؟

در مورد ممیزی یک کمی‌بلد هستیم. دیگر این را باید به ما اعتماد کنید. یک سالی سریالی ساختیم به نام «فاصله‌ها». نخستین باری بود که ما دختر بدکاره در تلویزیون نشان می دادیم. چنین چیزی در تلویزیون نبود. پیش آقای میرباقری رفتیم. اون موقع معاون سیما بود. ایشان گفت که مگر همچین چیزی می‌شود؟

گفتیم بله، کمی‌به ما اعتماد کنید، بله می‌شود. به گونه‌ای در مسیری راه می رویم که هم از آن طرف غش نکنیم و هم از این طرف غش نکنیم. آن سریال یکی از مهمترین سریال‌های دوره خودش در تلویزیون شد. کمی این مسیر رعایت ممیزی‌ها و در عین حال گفتن حرف‌های عمیق و درست را در ما یاد گرفته‌ایم.

شما در جلسه‌ای گفتید که گیلدخت بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون بیننده داشت. ولی آمار تلویزیون همان زمان می‌گفت ۳۸ درصد کسانی که بیننده تلویزیون هستند گیلدخت را دیده‌اند. الان شما آمار دقیقی از بینندگان این سریال دارید؟

آخرین آمار تلویزیون ۴۹ درصد و نیم بود، آن ۳۸ درصد برای قبل از سال است. آقای جبلی هم در جلسه تقدیر گفتند که این سریال پربیننده‌ترین سریال در این دو ساله مدیریتی من بوده است. آن چیزی که به من گفتند عدد نزدیک ۵۰ درصد بوده است این به معنای این است که حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر مخاطب داشته است.

ولی معمولا نظرسنجی تلویزیون بر اساس کسانی است که تلویزیون نگاه می‌کنند. نسبتی که می‌گویند مربوط به کل کشور نیست.

مگر شما مطمئن می‌توانید به من بگویید که چند درصد مردم تلویزیون نگاه می‌کنند؟ نمی‌توانید بگویید. ما چهار مرکز نظرسنجی داریم که می‌شود به آن اعتنا کرد، واقعا یکی از آنها تلویزیون است. ما در همه فرایندهای انتخابات دو دهه اخیر دیدیم که نظرسنجی‌های سازمان خیلی نزدیک به واقعیت به صندوق درمی‌آید.

پس نظرسنجی سازمان به نسبه نظرسنجی دقیقی است و به آن اعتنا می‌شود. این همان نظرسنجی است که نه تنها برای برنامه‌های تلویزیون، بلکه در مورد موضوع‌های اجتماعی؛ طلاق، ازدواج و درباره فرایندهای کرونا انجام می‌شود.

پس آن نظرسنجی قابل اعتماد است. همین نظرسنجی می‌گوید که برای گیلدخت ۴۹ درصد مخاطب داشتیم. تازه این مخاطبی است که در تلویزیون دیدند. غیر از آن در پلتفرم‌ها و در یوتیوب می‌دیدند. آن مخاطبی که در تلویزیون، در دو شبکه؛ شبکه‌های یک و آی فیلم که همزمان پخش می‌کردند، حدود ۴۹ درصد بوده است. از آن فرایند ۴۹ درصد آن عدد را گفتم، آن عدد، عدد تلویزیون نبود، عدد من بود.

در پایان این مصاحبه اگر صحبتی مانده بفرمایید.

در هر چیزی که پیش می آید مثل کرونا و تحریم می‌گوییم مردم ایران مظلومند. لابد فکت‌هایی (سندهایی) هم وجود دارد. اما ما که کار رسانه ای و فرهنگی می‌کنیم می‌گوییم مردم ما خیلی مظلومند و مواجهند با حجم زیادی از معارضین رسانه ای که در قالب های مختلفی دارند هم فرهنگ و هم خبر خودشان را به مردم ایران القا می‌کنند. آنها انقدر تعدادشان بعضی مواقع زیاد است که تمیز دادن شان هم کار سختی شده است. این همه معارض فرهنگی و رسانه‌ای مشابهش هیچ جا وجود ندارد.

حالا که مردم ما مظلومند این حق مردم ماست که کار خوب و کار جهت‌دار فرهنگی درست ببیند. دستگاهی که متولی این جنس کارهاست تلویزیون است. خیلی باید به این موضوع بیشتر اهمیت دهد. این فرصت سوزی‌ها تا یک حدش قابل قبول است. این همه گفته می‌شود روایت اول مهم است، به نظرم فقط در حوزه خبر و اطلاع رسانی نیست. روایت اول در حوزه فرهنگ هم مهم است. فرهنگ و جریان فرهنگی در کل دنیا خیلی سریع شده و ما اگر نتوانیم به موقع و سریع روایت اول را داشته باشیم افراد دیگر آن را خواهند داشت.

امتیاز شما