به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، در آستانه فرا رسیدن 17 مرداد، روز خبرنگار با برخی از خبرنگاران رسانه ملی گفت وگو کردهایم:
الفاتحه مع الصلوات
کامران نجف زاده خبرنگار خبرگزاری صداوسیما در نیویورک نوشته است: در روزگاری که همه خبرنگار شهروند شدهاند؛ الفاتحه مع الصلوات بر اندک مزیت های خبرنگاری تلویزیون که حالا با لایو اینستاگرام و فیس بوک، انحصارش به سر آمده؛ اما گزارشگری تحقیقی زنده است. زنده است که مو را از ماست بیرون بکشد و از درههای عمیق و قلههای مهگرفته عبور کند و همه از جمله شهروند خبرنگاران حیران و سرگردان را به واقعیت برساند. ما الان دو راه داریم. میتوانیم امروز و در روز خبرنگار به روش سنتی، قربان و صدقه هم برویم و در باب مصائب شغلی بنویسیم... هم میتوانیم خودمان را روی میز تشریح دراز کنیم و قبول کنیم زندگی حرفهای، قازان قورتکی شده و برای اینکه دوباره مرجع رسانهای بمانیم باید سراغ گزارشگری تحقیقی برویم (همین مسیری که در برخی گزارشهای همکارانم در خبرگزاری مخصوصا در شهرستانها و البته در بسیاری از قالبهای حرفهای شبکه خبر میبینم). در کنارش حتما باید چرخه دقیقی از باز نشر اخبار در تلویزیون و فضای مجازی بسازیم که درست کار کندکه صدای ما نه فقط از آنتن که درگوشیهای موبایل مردمشنیده شود. وگرنه همین طور پیش برود این ماهی قرمز و لزج از دست تو «لیز» خواهد خورد.
سر پر سودا
امیر شجاعی، خبرنگار خبرگزاری صداوسیما در دفتر نمایندگی برلین معتقد است: خبرنگاری سر پر سودا میخواهد. خیلی رک و راست، آدمهایی که سنخ روانـیشــان کـامــلاً درونگرایانه باشد سراغ خبرنگاری را نگیرند. کنار دانشی که باید کسب کند، تجربهای که ذخیره کند، حوصله زیاد و آستانه تحمل بالا، سلامت جسم و روان و غیره، شور وشری به معنای مثبتش برای حُسن مطلع لازم است. شاخکهایش باید بیشتر معطوف به اطراف باشد و بده بستانش با محیط پیرامونی. موقری که بی سر و صداست و نه به سیاست کاری دارد ، نه اقتصاد و جدا از چهار دیواری زندگی خودش به بیرون کاری ندارد، برای خبرنگاری ساخته نشده. پس شرط اول قدم، شناختن سنخ روانی است، اینکه طرف درون گرا باشد یا برونگرا و در هر کدام از این دو، فعال باشد یا منفعل. بگذریم از اینکه در روزگار ما شوربختانه نگاه به خبرنگاری هم مثل سایر حرفهها فقط داشتن شغل است و چه بهتر که طرف تصور کند از شغل اسم و رسم داری هم نان میخورد. اما نکته مهمیکه گاهی خیلیها را به اشتباه میاندازد اینکه سر پرسودا مرزی دارد با بوالفضولی و پاس نداشتن احترام و آبروی دیگران. خبرنگار میان اطلاع رسانی و اخلاق، مرز قائل است و هیچکدام را در پای دیگری قربانی نمیکند.
خبرنگاری به معنی ورود بیضابطه به پرونده و حریم شخصی دیگران نیست، چون خبرنگار حتما کارآگاه یا مأمور امنیتی نیست. خبرنگار مثل پژوهشگر تا حصول نتیجه، صبور و دقیق است؛ اما باید نتیجه یافتههایش را خیلی زود به عمل در آورد و برای آگاهی دیگران روی دایره بریزد.خبرنگار در اتاق شیشهای زندگی میکند. ظاهر و باطنش برای مردم روشن است. اگر آنطور که مینماید نباشد خیلی سریع مردم میزان صداقت گفتارش را از قلم یا صدا و تصویرش تشخیص می دهند. اینکه خبرنگاری انتها ندارد، یک طریق است و در میان همه تکرارها، هر موقعیتی برای او تجربه جدیدی است که روش و راهبرد مناسب خود را میطلبد. روزمرگی و قالبی شدن آفتی است که به میزان رسوبش در ذهن و جان خبرنگار، نقش خبرنگاریاش را کمرنگتر و او را به کارمند اداره تبدیل میکند.
خبرنگاری در جبهه، نقطه طلایی کارم بود
محمدکاظم روحانینژاد درباره چگونگی ورودش به عرصه خبررسانی گفت: خبرنگاری را سال 62 در مشهد و در روزنامه خراسان آغاز کردم. در آن زمان در یک دوره آموزشی کارگاهی 30 جلسهای با حضور استادان بنام ارتباطات نظیر دکتر خانیکی و مرحوم معتمدنژاد و بدیعی شرکت کردم.روحانینژاد افزود: نقطه ثقل آنچه استادان به ما آموخته بودند حرکت روی مدار امانتداری، صداقت در عمل و رفتار و دخالت ندادن احساسات شخصی و عقاید سیاسی در امر تهیه و انتقال خبر بود که بنده نیز آن را سرلوحه کارم قرار دادم و هنوز به آن عمل میکنم. این خبرنگار پیشکسوت با بیان اینکه ازابتدای ورود به عرصه خبر در حوزه سیاسی مشغول بهکار بودم، گفت: اواخر سال 65 وارد صداوسیما شدم و رسما در این رسانه کارم را شروع کردم و با آنکه خبرنگار سیاسی بودم بدون دخالتدادن هرگونه انگیزه شخصی یا اندیشه فردی فعالیت کردم و همین هم رمز ماندگاریام در این عرصه شد. روحانینژاد در ادامه بیان کرد: خبرنگاری در حوزه ریاست جمهوری را با دولتهای مختلفی تجربه کردم و وارد کار حزبی نشدم، سرانجام بازنشسته شدم و اکنون در نهاد ریاست جمهوری هم کار خبر را در حیطه اجرایی ادامه میدهم. وی با اشاره به اقامت به مدت 9 سال در مالزی و چین، عنوان کرد: در این کشورها نیز با تکیه بر اهداف نظام و در چارچوب سیاستهای رسانهملی به منظور اطلاعرسانی درست، عمل کردم. خبررسانی را در این کشورها نه تاریک دیدم و نه روشن، بلکه به دنبال نمایش واقعیتها بودم. این خبرنگار پیشکسوت تأکید کرد: خبرنگار باید دیدگاه جامعنگر داشته باشد و صرفنظر از تمایلات شخصیاش حقایق را بازگو و صداقت را در کارش رعایت کند. روحانینژاد درباره انگیزه تلاشهای شبانه روزیاش بدون توجه صرف به منافع مادی اظهار کرد: واقعاً عشق به کار داشتیم. کار خبر یک کار ذوقی و مبتنی بر علاقه است و اگر شخصی علاقه به این حیطه نداشته باشد محال است خبرنگار موفق و ماندگاری بشود. وی درباره نقاط طلایی دوران کاریاش گفت: چند نقطه طلایی در دوران کاریام دارم که حضور چند ماهه ام در جبهه از آن جمله است. پس از آن، فعالیت در حیطه اطلاع رسانی به عنوان خبرنگار ریاست جمهوری و انتشار دقیق اخبار و بدون دخل و تصرف جزو نقاط طلایی کارم است. یکی از خرسندیهایم این است که 29 سال کار درصداوسیما را با افتخار و بدون هیچ گونه نگرانی تمام کردم و این بار سنگین را گذاشتم و اکنون در سنگر دیگری مشغول بهکار هستم.
خبرنگاری با کارمندی فرق دارد
مرتضی غرقی گفت: کارم را از سال 60 و با خبرنگاری جنگ و از واحد مرکزی خبر شروع کردم. البته بنده همزمان چهار سال دانشجوی دانشکده صداوسیما بودم و سال 64 فارغ التحصیل شدم. وی افزود: از همان ابتدا احساس میکردم خبرنگاری پنجرهای به سوی جهان است و خبرنگار است که میتواند دنیا را از منظر دیگری ببیند. این خبرنگار پیشکسوت با بیان اینکه طی 38 سال کار درعرصه خبر روی مسائل سیاسی متمرکز بودهام تأکید کرد: معتقدم خبرنگاری، حرفهای معمولی نیست که فرد بخواهد مانند یک کارمند کارت بزند، بلکه شغل و هنری است که باید با وجودش آمیخته شود تا جایی که حتی در رختخواب هم به موضوعات خبری بیندیشد، مدام مطالعه کند و بتواند تحلیلهای جدی داشته باشد.
غرقی افزود: خبرنگاری زمان ندارد و یک شغل 24 ساعته است. خبرنگاری موفق است که برای خودش زمان کاری و درجه تعیین نکند. خبرنگار در عین حال که سرباز است افسر، سرهنگ و سردار هم هست. او مدیری است که میز ندارد، ولی میتواند به سرعت تصمیم بگیرد. وی با بیان اینکه برخورداری از ادبیات قوی، تسلط بر زبان انگلیسی و خوش خلقی و روی گشاده از جمله ابزارهای کار خبرنگاری است و کمک میکند تا بتواند در عرصه کاریاش موفق باشد، در پاسخ به پرسشی درباره نقطه طلایی کارنامه 38 سالهاش گفت: تقریباً در همه تحولات مهم سیاسی و نظامیکه در منطقه و حتی فرامنطقه رخ داد حضور داشتم. کمتر خبرنگاری است که در همه این عرصهها بوده باشد. 36 ماه سابقه ماموریت در دوران دفاع مقدس را دارم و سه مرتبه در حین ماموریت مجروح شدهام. این خبرنگار پیشکسوت ادامه داد: در حمله به کویت، وقایع افغانستان، نشستهای مهم منطقهای، مذاکرات قطعنامه 598، کنفرانس برلین، صدور شش قطعنامه بحران هستهای ایران در شورای عالی امنیت ملی، جنگ لیبی، بحران اوکراین و جنگ بوسنی از جمله ماموریتهایی بود که در آنها به عنوان خبرنگار حضور داشتم که منجر به کسب تجارب بسیاری شد. وی با اشاره به تدوین سه کتاب درباره خاطراتش از 38 سال کار خبرنگاری گفت: سه کتاب نوشتهام؛ «از تفنگ تا قلم»، «خیابان 42 نیویورک» و «تجربهای دیگر» عناوین این سه کتاب است که هر یک به تجاربم در دورههای تاریخی و حساسی چون دفاع مقدس، مذاکرات هستهای و... اشاره دارد. غرقی در ادامه بیان کرد: مهمترین توصیهام به خبرنگاران جوان این است که اگر احساس میکنند میتوانند با خبرنگاری به جایی برسند مطمئن باشند که نمیتوانند فرصتهای اقتصادی به دست بیاورند.
وی افزود: حسن کار خبر این است که فرد برای ملت کار میکند و چشم ناظر جامعه است. اگر رسانه را از جامعه حذف کنید عملاً چشم نظارتی را از دست داده و معلوم نیست مسیر جامعه به کجا میانجامد. باید رسانهها تقویت شوند. هرچه رسانهها فعالتر باشند دنیای سیاسی و اقتصادی ایران شفافتر خواهد بود و باعث رشد میشود.وی اضافه کرد: خبرنگارانی که برای دفاع و حفظ ارزشهای مردم سینه سپر کردند نامشان در تاریخ و بین مردم به نیکی یاد خواهد شد؛ خبرنگاران جوان بدانند که «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه». غرقی با بیان اینکه خبرنگار اعتبارش را در رسانه ذره ذره جمع میکند، بر ضرورت بهروز بودن و مطالعه مستمر و آشنایی با فناوریهای روز تأکید و عنوان کرد: صداقت، پشتکار و تلاش لازمه کار خبرنگار است. اگر خبرنگار خودش را وقف آرمانهای جامعه کند بیگمان ماندنی خواهد بود و خداوند کمک میکند که به اهدافش برسد.
حادثه ناگوار منا در سال 94 تلخترین تجربه خبرنگاریام بود
سیار پیش بهار نیز گفت: درباره حرفه خبرنگاری مباحث زیادی مطرح شده و معمولا از آن به عنوان یک شغل سخت یاد میکنند. اما همین شغل سخت هم اگر با عشق همراه باشد، بهخوبی پیش میرود و خبرنگار میتواند ضمن حفظ روحیه و نشاط از مسیرهای ناهموار عبور کند. وی افزود: خبر، ریزه کاریهایی دارد و نیازمند آموزش توأمان علم و عمل و کسب تجربه است. هیچ گاه نمیتوانیم با تکیه بر یک گزارش، قضاوت کنیم که یک خبرنگار عملکرد خوبی دارد یا خیر؛ بلکه او طی زمان با کسب تجارب مختلف، حضور در حوزههای گوناگون و آشنایی با امور مختلف به درجهای میرسد که هم کار ماندگاری ارائه و در کار حرفهای اش کسب توفیق کند و هم برای مخاطب سودمند باشد. وی با بیان اینکه خبرنگاری در رسانه مکتوب با خبرنگاری در رسانه ملی تفاوتهایی دارد، گفت: به هر حال کسی که در روزنامه کار میکند باید یک سبک کاری داشته باشد و کسی که در رسانه ملی است سبکی دیگر. بنده حدود هشت سال در روزنامه مشغول بهکار بودم و بهخوبی به این تفاوتها واقفم. در رسانه ملی هم 24 سال است که فعالیت میکنم.
این خبرنگار حوزه سیاسی با اشاره به اینکه طی این دوران، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری دارم، تصریح کرد: هر بار که بتوانیم کاری انجام دهیم و ثمره آن را روی آنتن ببینیم و مردم از شنیدن و دیدن آن لذت ببرند برای ما شیرین است. وی افزود: خاطرات تلخ هم داشتهام که یکی از آنها حادثه ناگوار منا در سال 94 بودهاست. بنده خبرنگار اعزامیبه حج بودم؛ در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی خبرنگاری و در مناطقی چون عراق، سوریه و افغانستان در ایام بحرانی خدمت کردهام، اما سفر حجاز چیز دیگری بود. متأسفانه علاوه بر شهادت تعداد زیادی از هموطنان، چند تن از همکارانم در شبکه خبر و برونمرزی نیز شهید شدند که خاطرات بدی در ذهنمان به جای گذاشت. پیش بهار درباره چگونگی اطلاع رسانی در حادثه منا گفت: به عنوان یک خبرنگار که خودش حادثه دیده بود نمیتوانستم بگویم هیچ کاری نمیتوانم انجام بدهم. وظیفه ما بسیار خطیر و مسئولیتمان دوچندان شده بود. با آنکه در ازدحام جمعیت بیهوش شدم و یکی از پزشکان بعثه به طرز معجزهآسایی بنده را از بین جنازهها بیرون کشید، نمیتوانستم کارم را رها کنم. وی ادامه داد: وظیفه ما این بود که روی پایمان بایستیم و دوباره مشغول بهکار شویم. تعداد زیادی از هموطنان ما در داخل کشور نگران و منتظر خبر بودند و باید طوری اخبار را منتقل میکردیم که هم از نگرانیهایشان کاسته شود و هم واقعیتها بازگو شود. خدا به ما در آن روزها بسیار کمک کرد.
خبرنگاری، تاجی است که مردم بر سرمان میگذارند
محمد دلاوری خبرنگار سابق واحد مرکزی خبر با اشاره به شیرینیهای دوران خبرنگاریاش گفت: حدود ده یا پانزده سال قبل در جشنوارهای از من به عنوان خبرنگار قدردانی شد و زمانی که از من خواستند حسم را بگویم تنها نکتهای که در ذهنم بود این بود که دوست دارم جایزهام را از مردم بگیرم. دلاوری افزود: الان هم بعد از سالها همچنان این حس در وجودم هست و واقعیت این است که به نظرم خبرنگاری تاجی است که مردم بر سر آدم میگذارند.
او با بیان اینکه، این مردم هستند که باید بپذیرند، یک خبرنگار چقدر مورد وثوق آنهاست، گفت: مردم میخواهند آن شخصی که بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود یا در رادیو حضور دارد و به آنها اطلاعات میدهد دغدغههایشان را درک و برای آنها کار کند، تا گواهینامهاش را امضا کنند و به او عزت بدهند. دلاوری گفت: اگر این اتفاق نیفتد حتی اگر خبرنگار شناخته شده هم باشد و سالها در این حرفه کار کند بازهم مردم او را به عنوان خبرنگار قبول ندارند. خبرنگار سابق واحد مرکزی خبر با بیان اینکه همواره آرزو داشته مردم او را به عنوان یک خبرنگار مردمیبپذیرند، گفت: هنوز هم در رسانه برای رسیدن به همین مقصود تلاش میکنم تا جایزه ام را از مردم بگیرم. دلاوری افزود: این مطالبی که گفتم تعارف نیست، بلکه یک اصل حرفهای است که متاسفانه بسیاری از فعالان خبری شاید کمتر به آن توجه کنند. حتی بسیاری از مدیران خبری هم لازم است خودشان را در معرض قضاوت مردم قرار دهند، وظایفشان را به عنوان یک مدیر در قبال مردم بشناسند و ببینند آیا نزد افکار عمومیشایستگی عنوانی را که یدک میکشند دارند یا نه.
معلمیکه خبرنگار شد
امیرحسین ذوالفقاری، خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما که بیشتر او را با گزارشهای پیگیری مشکلات فرهنگیان و دانش آموزان میشناسیم، با بیان اینکه سال 75 به صداوسیما آمدم و در ابتدا به مدت پنج سال دبیرخبر بودم، گفت: قبل از ورود به صداوسیما هفت سال معلم حقالتدریس بودم. همزمان که دانشجو بودم، تدریس هم میکردم. در همان سالها بخشنامهای در آموزش و پرورش آمد که هرکس هفت سال سابقه تدریس دارد میتواند استخدام شود، اما قسمت نبود.وی افزود: سال 80 با توجه به راهاندازی شبکه خبر، سازمان به خبرنگار نیاز پیدا کرد و بنده هم همان زمان به جرگه خبرنگاران پیوستم و با توجه به اینکه معلم بودم در حوزه آموزش و پرورش مشغول شدم. این خبرنگار پیشکسوت که خاطرات بسیاری از دوران کاریاش دارد به نکات جالبی اشاره و تصریح کرد: کار خبریام را در حوزه آموزش و پرورش در زمان وزارت حاجی شروع کردم و تا حالا هم در این حوزه مشغول هستم و حدود هفت وزیر و سه سرپرست را در دوران کاریام دیدهام. ذوالفقاری افزود: آموزش و پرورش حوزه گستردهای است و بسیاری از مردم با آن سر و کار دارند و در خیابان هرکجا مرا ببینند از مشکلاتشان صحبت میکنند. معتقدم که خبرنگار حوزه آموزش و پرورش باید خودش بچه مدرسهای داشته باشد و چند و چون مشکلات را بداند. وی افزود: هر حوزه کاری، لایههای زیرینی دارد و اگر خبرنگار بتواند چیزهایی را که مردم نمیبینند و نمیدانند ازلایههای زیرین کاری بالا بیاورد و نشان دهد برای مردم جذاب خواهد بود و از آن استقبال میکنند. خبرنگاری که فقط به لایههای رویی بپردازد و خنثی عمل کند کارش جذابیتی برای مردم ندارد. این خبرنگار پیشکسوت با تأکید بر اینکه خبرنگار باید خمیرمایه خبرنگاری داشته باشد، اظهار داشت: پیگیری، سماجت و حساس شدن روی موضوعها بسیار مهم است. آموزش و پرورش حوزهای خبرساز است و گاهی حاشیههایش پررنگتر از متن میشود. وی به برخی خاطرات تلخ و شیرینش در حوزه آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: یک مرتبه سماجتی که در پیگیری سوال داشتم باعث عصبانی شدن یکی از وزرا شد و گزارش آن را در 20:30 پخش کردیم. هنوز هم وقتی در گوگل عبارت وزیر عصبانی را جست و جو میکنید این گزارش را نمایش میدهد که بازتاب زیادی داشت و تا چند ماه در وزارتخانه جوابم را نمیدادند و به برنامهها دعوت نمیشدم. وی ادامه داد: در این مسیر حتی پیش آمد که خانوادهام را تهدید کردند، قصد تطمیعم را داشتند و بارها برای پخش گزارشها تحت فشارهای بیرونی قرار گرفتم. خبرنگاری، کاری پر حاشیه و مشکل است و به جوانترها توصیه میکنم با توجه به فرسایشی بودن کار خبر، اگر اهل پیگیری هستند و از انتقاد خسته نمیشوند پای کار بمانند. یک نکته دیگر هم آن است که همه چیز را نمیتوان سیاه دید، بلکه باید نقاط روشن را هم درنظرداشت.
آموختم که خبرنگار خوب باید پوست کلفت باشد!
افروز اسلامی، خبرنگار علمی و فرهنگی خبرگزاری صداوسیما گفت: خبرنگاری حرفه و شغل دشواریاست، اما زیباییها و هیجانات خاص خودش را هم دارد. سختیهای این کار قابل پیشبینی نیست و گاهی اتفاقات عجیبی رخ میدهد. جدای از ناهماهنگیهایی که ممکن است اتفاق بیفتد، شما در این حرفه تعداد زیادی آدم را ملاقات میکنید که هیچکدام شبیه هم نیستند و این تنوع، کار را دشوار و البته هیجانانگیز میکند.
اسلامی افزود: در حوزهای که من فعالیت میکنم، یعنی حوزه علمی و فرهنگی، همه افراد با دلسوزی خاصی کار میکنند. برای مثال من میتوانم نام چند تصویربردارمان را بیاورم که همیشه میگویند ما برخی موضوعات را با اشتیاق بیشتری کار میکنیم و خسته نمیشویم، یکی موضوع شهدا و دیگری کسانیکه در ایران ماندهاند و برای کشورشان کاری انجام دادهاند، در حالی که میتوانستند بهدلیل داشتن رتبه علمی و امکانات خاص از کشور بروند و این مهاجرت برایشان مزایای ویژهای داشته است.
افروز اسلامی در خلال بیان یک خاطره از شروع کارش گفت: این، هم یک خاطره است و هم یک توصیه برای کسانی که میخواهند به این حرفه وارد شوند. روزهای نخست کارم آقای بهروز تشکر به من گفت: اگر میخواهی خبرنگار خوبی باشی، باید پوست کلفت باشی آن هم از نوع هفت طبقه! و من این واقعیت را در مدت چند سال تجربه کردم و فهمیدم که این حرف، نصیحت صحیح و بجایی بوده است! چون، برای ورود و ماندگاری در این عرصه باید سرسخت باشید. اما درباره موفقیت در حوزه علمی و فرهنگی توصیهام این است که خبرنگار دقیقی باشید. هر موضوع را چندین بار بررسی کنید. حتی خبری را که تهیه میکنید با وجود تنگی وقت بازهم مرور کنید تا خطایی نداشته باشد. اشتباهات تلفظی و رسم الخطی، خطاهایی نابخشودنی در حوزه خبرند که با دقت خبرنگار، رفع شدنی است. وی در پایان گفت: متأسفانه امروز جایگاهی که خبرگزاری صدا و سیما(واحد مرکزی خبر سابق) در روزهای گذشته داشت، بهشدت افول کرده است و لازم است که رسیدگیهای جدی و ویژهای به این بخش بشود تا مثل سابق، هم دارای بهترین کادر باشد و هم محیط خبری بهتری را شاهد باشیم.
با خلافکاران سر و کار داشتن، سر نترس میخواهد
داوود فتحعلیزاده، خبرنگار حوزه شهرداری و نیروی انتظامیگفت: از سال 1375 وارد سازمان شدم و چهار سال بعد بهعنوان یک خبرنگار پا به عرصه خبر گذاشتم. حرفه خبرنگاری واقعاً سخت و طاقت فرساست، در حوزهای که مشغول فعالیت در آن هستم نیز این دشواری دوچندان میشود. رویارویی با کسانیکه مخل امنیت جامعهاند، قاچاقچیان، سارقان، قاتلان و افراد و گروههایی از این دست واقعاً اعصاب پولادین و سر نترس میخواهد! خیلی از این افراد حتی بنده و خانواده ام را تهدید میکنند که اخبار آنها را منتشر نکنم و از طرفی انگیزه آگاهیبخشی به مردم و کمک به کسانیکه آسیب دیدهاند سبب میشود تا سختیها را کنار بزنم و تلاشم را بیشتر کنم.
این خبرنگار ادامه داد: در این میان برخی رفتارها بهشدت آدم را دلسرد میکند، برای مثال زمانی که گرانی گوشت را پیگیری میکردم متوجه شدم که این اخبار به گوش یکی از مقامات رسیده و ایشان با تمسخر گفتهاند: هر روز هلک و هلک میروی و از در مغازهها قیمت گوشت میگیری؟ مشغول باش! تفریحت را بکن! با این همه همیشه تلاش کردهام که خودم را جای مردم بگذارم و در حد توانم کمکشان کنم. وی افزود: در اوضاع سختی که این روزها مردم ما با آن دست و پنجه نرم میکنند، خبرنگاران با آگاهیبخشی و دادن دلگرمی میتوانند به آرامش در جامعه کمک کنند و ای کاش مسئولان این را بدانند که چقدر حمایت از خبرنگاران میتواند در آرامش مردم و تزریق شادابی به جامعه، کمک کننده باشد.
کاش کمیبه فکر امنیت شغلی خبرنگاران بودند
زینب چخماقی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما نیز که پیشتر در خبر جام جم گزارشگری میکرد و او را با گزارشهای فرهنگی میشناسیم، گفت: آن روزها که ما شروع کردیم، یعنی هفده سال پیش، ما بودیم و یک قلم و کاغذ سربرگ دار، که همه اعتبار ما و نشانه رسانهای بود که در آن کار میکردیم. نه تلفن همراهی بود و نه اینترنت چندان قابل دسترس و نه امکانات مجازی این روزها برای مخابره سریع خبر یا رساندن فوری گزارش خبری به آنتن. آن روزها اغلب وی تصریح میکرد و ما تمرینِ تنظیم خبر میکردیم و خوشحال بودیم از اینکه واو به واوِ توضیحاتش را با تنوع فعل و فاعل مکتوب میکنیم. همه جور سختی را به جان میخریدیم تا اولین رسانه در ارائه کامل خبر باشیم!
چخماقی افزود: حالا هر شهروند برای خودش شده یک شهروند - خبرنگار مستقل. آدمها یک صفحه شخصی در دنیای مجازی دارند و با یک عکس، یا فیلم و توضیحاتی که بر آن اضافه میکنند، بیآنکه بدانند خبرنگار شدهاند. از خبرهای شخصی گرفته تا موضوعات عمومی و اجتماعی را برای دنبالکنندههایشان گزارش میکنند. خدا را شکر که توفیق اجباری نصیبمان شد تا پا را چند گام فراتر بگذاریم و در این سالها از حجم انبوه «وی گفت و افزود» هایمان کم کنیم و تحقیق و تحلیل و تفسیر را به گزارشهایمان سنجاق.زینب چخماقی گفت: علاقه شخصی وقتی من را به سمت موضوعات فرهنگی و اجتماعی کشاند، گشتم به دنبال آدمهای اثرگذار و اتفاقهای خوب. از هر خوب، کامیبرگرفتم و گزارشش کردم. آموختم در رأس همه باید و نبایدهایی که رسالت خبرنگاری بر دوشم گذاشته، این اخلاق حرفهای است که اهمیت دارد؛ حتی اگر رعایت آن گاهی از نگاه دیگران شما را شبیه به یک خبرنگار غیرحرفهای کند. عاشقش اگر نباشید از آن مشاغل سخت و فرسایشی است؛ با عشق اما هر لحظه اش شیرین است. چخماقی در ادامه گفت: کاش همان قدر که خبرنگارها از دل و جان مایه میگذارند، امنیت شغلی شان تأمین بود تا حسرت روزهایی را نخورند که از مشکل و کاستیهای همه گفتند و خودشان ماندند ته صف.
گزارش لحظه به لحظه از جنگ 33 روزه
جعفر عزیزی، خبرنگار پیشکسوت رسانه ملی با بیان اینکه کار خبر را از سال ۱۳۷۶ با دبیری خبر آغاز کردم اظهار کرد: یک سال و نیم بعد در یک دوره سه ماهه خبرنگاری که سازمان ترتیب داده بود شرکت کردم. از میان 200 نفر، 55 و در نهایت 16 نفر را انتخاب کردند که بنده در میانه آنها بودم.
وی افزود: کارم را برای اولین بار از سرویس ورزشی شروع کردم و در آن زمان رقابتهای المپیک 2000 سیدنی را برای رسانه ملی پوشش دادم.
عزیزی با بیان اینکه سپس در حادثه جنگ افغانستان و حضور امریکا در این کشور، به اتفاق دیگر همکاران برای پوشش جنگ به کابل رفتیم و حوادث مختلف و خطرناکی را در آنجا از سر گذرانده ایم گفت: تجربه بسیار بزرگی در آنجا برایم رقم خورد. یک تجربه دیگر جنگ آمریکا با صدام در عراق بود و ما سومین تیم خبری بودیم که در جریان حوادث آن سالها از مرز پیرانشهر وارد خاک عراق شدیم و تا دو سال در آنجا مشغول خدمت بودیم.
وی ادامه داد: یکی از غم انگیزترین حوادثی که شاهد آن بودم شهادت آیت الله حکیم در تابستان سال ۸۲ در نجف بود در آن روز 120نفر شهید و بالغ بر ۱۰۰ نفر زخمیشدند.
این خبرنگار پیشکسوت رسانه ملی با اشاره به اینکه به جنگ ۳۳ روزه لبنان نیز اعزام شدم و لحظه به لحظه حوادث و اتفاقاتی که رخ میدهد را برای رسانه ملی پوشش خبری دادیم گفت: در سال ۸۶ نیز به مکه رفتم و مراسم حج را پوشش دادم.
وی ادامه داد: از سال ۸۷ تا سال ۹۳ یک مأموریت طولانی در آلمان داشتم. حوادث فراوانی در آن زمان رخ داد که مهمترین آنها پوشش اخبار پنج بعلاوه یک و اخبار منتج به برجام بود.
عزیزی با بیان اینکه در حال حاضر به عنوان سردبیر گروه اجتماعی خبرگزاری صدا و سیما مشغول خدمت هستم در پاسخ به اینکه آیا اگر به سال ۷۶ باز میگشتید دوباره کار خبر را انتخاب میکردید یا خیر گفت: بله، حتما. خبرنگاری از مشاغل جذاب و زیباست که همیشه نو و جدید است. یک خبرنگار هر صبح که به محل کارش میرود نمیداند قرار است چه اتفاقاتی بیفتد. عزیزی افزود: البته خبر در کنار جذابیت، سختیهای فراوانی دارد و طاقت فرساست و یکی از عواملی که آن را آسان میکند علاقهای به کار است. روز خبرنگار را به همه همکاران خبرنگار در رسانهها و عرصههای مختلف خبری تبریک میگویم.
رضایت با وجود تمام سختیها
سحر قناعتی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، با اشاره به روز خبرنگار و سختیهای این شغل اظهار کرد: سختیها و چالشهای شغل خبرنگاری بر هیچ کس پوشیده نیست اما معمولا افراد، با علاقه وارد این حوزه میشوند و به همین دلیل، سختیهای موجود در این شغل برای آنها شیرین خواهد شد.
وی افزود: سختیهای شغل خبرنگاری برای خبرنگاران به قدری شیرین است که جدا شدن از آن برای آنها سخت و غیر ممکن میشود؛ خبرنگاران اگر مدتی از شغل خود دور باشند، جای خالی در زندگی شان احساس میکنند که با هیچ چیز پر نخواهد شد.
قناعتی در پاسخ به این سوال که چه مولفهای در شغل خبرنگاری، خبرنگاران به این شغل علاقهمند میکند گفت: تنوع و جست و جو برای پاسخگویی به مسائل روز، جزو مولفههایی است که شغل خبرنگاری را شیرین و جذاب میکند.
این خبرنگار تصریح کرد: من از شغل خبرنگاری با وجود تمامی سختیها رضایت دارم و از این که در خبرگزاری صدا و سیما فعالیت دارم خوشحال و خرسند هستم؛ خبرگزاری صدا و سیما دارای نیروهای پرتلاش و زحمتکشی است که با تمام وجود برای مردم جامعه کار میکنند و دغدغههایشان، همسو و هم تراز با دغدغههایهای مردم است.
وی با اشاره به مهمترین دغدغههای خبرنگاران تاکیدکرد: افراد معمولا برای حل مشکلات جامعه و پیگیری این مشکلات از مسئولان، وارد حوزه خبرنگاری میشوند اما امروز بسیاری از خبرنگاران دارای دغدغههای اقتصادی و معیشتی هستند و میخواهند امنیت شغلی داشته باشند؛ خبرنگاران علاقه دارند که مسئولان و افراد مختلف همراه آنها باشند تا رسالت کاری خود را به بهترین شکل انجام دهند.
قناعتی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که شغل خبرنگاری را در دوکلمه چگونه توصیف میکنید گفت: «عشق» و «تلاش» بهترین کلماتی هستند که میتوانیم شغل خبرنگاری را با آنها توصیف کنیم.
خبرنگار کیست؟
برمک بیات سردبیر اخبار علمی فرهنگی هنری خبرگزاری صدا و سیما میگوید: خبرنگاری، حرفهای است که طی سالهای اخیر بهویژه با توسعه فناوریهای نوین ارتباطی و افزایش ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی دستخوش رقابت تنگاتنگی شده که اگر خبرنگاران رسانهها با آرایش جدید رسانه ای آشنا نباشند جایگاهی در سپهر رسانهای امروز نخواهند داشت. علاوه بر آشنایی با اصول ابتدایی و شیوههای خبرنویسی و خبررسانی به موقع و فوری، یک خبرنگار حرفه ای باید همواره نسبت به پیرامون خود کنجکاو باشد و از کنار سوژهها حتی موضوعات عادی به سادگی عبور نکند و خبرنگاری تحقیقی را به عنوان رویکرد اصلی و حلقه مفقوده خبرنگاری امروز سرلوحه کارش قرار دهد. خبرنگاران رسمی رسانهها از جمله صدا و سیما باید بدانند که برخلاف دیروز، امروز، مردم نیز هم تولید کننده خبر و هم منتشرکننده خبر هستند و اگر این واقعیت را باور نداشته باشند و سواد رسانهای و دانش کار رسانه در فضای مجازی بهویژه فعالیت موثر در سایتها و شبکههای اجتماعی را نداشته باشند، گوی سبقت از آنها ربوده خواهد شد. خبرنگار رادیو و تلویزیون باید بداند نگارش خبر برای آنتن و فضای مجازی متفاوت است و باید توانمندیهای خود را ارتقاء دهد و به جای خبرنگار تک بعدی، چند پیشه و چند حرفه ای باشد. امروزه خبرنگارانی موفق هستند که علاوه بر اصول کار خبرنگاری، با اصول تصویربرداری، تدوین، تولید محتوا در فضای مجازی و نگارش خبر در شبکههای اجتماعی آشنایی داشته باشند و بتوانند همه این مهارتها را با تلفن همراه هوشمند خود انجام دهند. در شرایطی که پدیده نامبارک کپیکاری از سایر سایتها و منابع خبری به عنوان آسیب جدی رسانهای مطرح است اما ضرورت دارد خبرنگاران ما با ارتباط قوی با مسئولان و حوزههای خبری، پیگیری مستمر موضوعات ، کشف سوژهها و داشتن اطلاعات و آگاهی در قامت یک کارشناس، برای رسانه خود اعتبار کسب و در جریان خبر حرکت کنند. محصولات خبری ما امروز بیش از گذشته در معرض قضاوت مخاطبان هوشمند و دقیق قرار دارد و زمانی جایگاه رسانه ما نزد مخاطبان تقویت و مستحکم میشود که خبرها، همچون سرو یک غذای خوشمره ، با بهترین شیوه ، جامع ، کامل ، سریع و با بستهبندی زیبا بر اساس شناخت صحیح از نیاز مخاطبان، در اختیارشان قرار گیرد. ان شاء الله
خبرنگارانی بودیم که نمیخواستیم خبرنگار شویم!
میترا لبافی خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری صدا و سیما میگوید: من امروز اگر سهمی داشته باشم در روز خبرنگار، میخواهم از مطالبه نسلی بگویم که اصلا خبرنگاری برایش بزرگ نبود، اما فکر کرد راهی جز این ندارد.نسلی که می خواست بنویسد، اما چون به دنیای جدی کتاب ها راهی نداشت، فکر کرد با نوشتن در مطبوعات شروع کند، شاید آن روز بزرگ هم از راه برسد. و حالا ما، روزهای کوچک زیادی را پشت سر گذاشتهایم تا به آن روز بزرگ برسیم. در حالی که گویی تقدیرمان همان روزهایی بود که پشت سر گذاشتیم.من امروز اگر سهمی داشته باشم در روز خبرنگار، میخواهم از آدمهای گرفتار دهه خودمان بگویم؛ آدمهایی که درعصر بیکانالی! از همان دوشبکه سیما کلی چیز یاد گرفتند. نسلی که فیلمها و کارتونهای سنگین دهه شصت را به دوش میکشید و در حالی کههاچ وِز وِز کنان دنبال مادرش میدوید و موشکهای صدام از بالای سرش میگذشت و خاطره رابین هود و پرنس جان را با خودش مرور میکرد، تصمیم گرفت بنویسد تا زنده بماند. آن گروه از خبرنگاران تلویزیون که سال 1379 به همت مدیری که میخواست از روزنامه خبرنگار بیاورد راهی واحد مرکزی خبر شدند که مسئولیتشان، تهیه اخبار مکتوب و تصویری بود.آن روزها اما، هیچ فکر نمیکردیم روزی همه مان در مقابل تلفنهمراه به زانو در بیاییم آن وقت ها حتی فکرش را هم نمیکردیم بحران کاغذ دمار از روزگار روزنامهها در بیاورد و تلفنهمراه با این جماعت کاری کند برای نخواندن بیشتر! من اگر سهمی داشته باشم در روز خبرنگار، درد دل و گلایه از بیمهریها و مشکلات خبرنگاران بهخصوص خانمهای خبرنگار را ذکر نمیکنم و از سرناچاری یا دلسوزی برای روزهای کوچکی که هیچ وقت به روز بزرگ نرسیدند، این چند سطر باقی مانده را به تصمیمگیران تقدیم میکنم، تنها هدیه به جامعه خبری و خبرنگار میتواند توجه به نقش خبرنگاران مؤلف باشد. همانها که براساس تجربهها و از درون مینویسند و میتوانند نگاههای جدیدی به مخاطبان ارائه کنند. نسلی که به امید رسیدن به روز بزرگ، روزهای کوچک پرباری را پشت سر بگذارند و وقتی به پشت سر نگاه میکند با خودش بگوید، روز بزرگ همان روزهایی بود که گذشت. حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...