امروز جمعه  ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرویس:گزارش
تاریخ خبر : سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸- ۱۰:۳۳
عوامل سریال شبانه «آچمز» از چگونگی ساخت سریال می‌گویند
تلویزیون، ارتباط خوبی با مردم دارد
این شب‌ها شبکه سه سیما سریال «آچمز» را روی آنتن دارد.داستان سریال «آچمز» درامی‌با موقعیت‌های طنز است و زندگی شخصیتی به نام مسیّب را روایت می‌کند که پس از چهل‌ و پنج سال می‌فهمد تنها فرزند خانواده نبوده است... در این گزارش با مهرداد خوشبخت کارگردان و مهوش صبر کن بازیگر پیشکسوت این سریال درباره چگونگی شکل‌گیری، نحوه کار در تلویزیون و بازتابش در بین مخاطبان به گفت‌و‌گو نشستیم:
 به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، مهرداد خوشبخت، کارگردان سریال «آچمز» که پیش از این سریال‌هایی هم چون «گروه ویژه»، «شهر دقیانوس»، «غیرعلنی» و «گشت پلیس» را در کارنامه‌اش به ثبت رسانده است درباره چگونگی همکاری برای تولید این اثر می‌گوید: من آشنایی با تهیه‌کننده سریال نداشتم. یکی از دوستان قدیمی‌ام رضا نصیری نیا به من پیشنهاد داد که آقای هرندی سریالی می‌خواهد بسازد. بعد از ملاقات، کارگردانی سریال را پذیرفتم. البته در آن زمان من پیشنهاد ساخت سریال 30 قسمتی دیگری داشتم، اما تفاوتش این بود که متن آن سریال آماده نبود، اما 25-26 قسمت متن «آچمز» آماده بود و وقتی آن را مطالعه کردم داستانش را پسندیدم و ترجیح دادم با سعید فرهادی کار کنم. در طول کار، ارتباط خوبی در زمینه تغییرات و بازنویسی فیلم‌نامه داشتیم. سریال «آچمز» بعد از سریال پربیننده «گاندو» روانه آنتن شد و آن هم زمانی که دیگر فوتبال و والیبال کنداکتور را به هم نمی‌زند. خوشبخت که از منظم‌تر پخش شدن سریالش رضایت دارد، ادامه می‌دهد: سریالمان در ساعت مشخصی بیننده را پای تلویزیون می‌کشاند و مردم عادت کرده‌اند طبق روال در آن ساعت بیننده سریال باشند. معتقدم در روزهای طولانی تابستان کنداکتور سریال شبکه سه کنداکتور مناسبی نیست به دلیل اینکه هنوز تا ساعت 20:45 هوا روشن است و عملاً مردم منزل نرفته‌اند یا سر کار هستند، ولی با این حال بیننده خود را پیدا کرده است. وی درباره انتخاب نام سریالش توضیح می‌دهد: «آچمز» مربوط به موقعیتی است که شخصیت‌های داستان در آن گیر افتاده‌اند. در حقیقت «آچمز» کلمه‌ای ترکی است که همین موقعیت را نشان می‌دهد؛ یعنی کسی که راه پس و پیش ندارد و در موقعیتی گیر می‌افتد. نام سریال از ابتدا در فیلم‌نامه بود و با همین نام هم تولید و پخش شد. وی ماجرای کلیشه‌ای جابه‌جایی دو بچه را در کودکی قبول دارد و می‌گوید: درست است که قبلاً به این قبیل موضوعات پرداخته شده و مثل خیلی کلیشه‌هاست، ولی در قصه ما در بزرگسالی نیز دو شخصیت با هم دوباره جابه‌جا می‌شوند و آن موقعیت جذاب‌تری را رقم می‌زند و از قسمت هفت به بعد به شدت قصه پر کشش و حرف‌های عمیق در قصه زده شد که مربوط به شرایط فعلی ما در جامعه است یعنی گم کردن هویت، به خصوص که درباره موضوعاتی هم چون آب، زمین....کنایه‌هایی می‌زند. در سریال «آچمز» مهرداد خوشبخت قصه‌اش را بر اساس فیلم‌نامه‌ای از سعید فرهادی پیش برده است. او که تجربه همکاری خوبی با این فیلم‌نامه‌نویس را داشته، عنوان می‌کند: من و فرهادی فکرمان خیلی به هم نزدیک بود و در کنار هم خیلی خوب کار کردیم. یکی از اتفاقاتی که افتاد فشرده کردن قصه بود که نظراتم را می‌دادم و لحظات زائد کم‌تر شد. همچنین با هم درباره شخصیت‌هایی که قرار بود اجرا شود درخصوص گفت‌وگوها و تفاوت‌هایشان حرف می‌زدیم و نتیجه این همکاری هم خوب شد. کارگردان سریال «آچمز» درباره انتخاب بازیگران توضیح می‌دهد: برای انتخاب بازیگران، مثل همه آثار، نظرخودم و تهیه‌کننده را  به نویسنده منتقل می‌کردیم که چه کسی به ذهنمان نزدیک است، ولی تقریباً بازیگران همان کسانی بودند که از روز اول در نظر گرفته شده بود. بعضی‌ها را مثل «هومن برق نورد» به سختی توانستیم راضی کنیم؛ البته بعد از بازی هر دو از کار و این همکاری راضی بودیم. این کارگردان با اشاره به حرف‌های به روزی که در قالب طنز از زبان بازیگران بیان می‌شود، می‌گوید: سریالمان حرف‌هایی می‌زند که بعضی اوقات دچار ممیزی پخش می‌شود. مدیرانی مثل آقای آذر پندار، مدیر فیلم و سریال شبکه سه در حمایت از سریال ما جسارت به خرج می‌دهند و از اعتبارشان خرج می‌کنند و پای سریال ما ایستاده‌اند و خیلی از قسمت‌هایی را که دچار ممیزی می‌شود با مسئولیت خودشان پخش می‌کنند. حسین آقا هرندی از کار خیلی پشتیبانی می‌کند و مثل خیلی از تهیه‌کنندگان نیست که بعد از اتمام فیلم‌برداری، خواسته‌های پخش و گفته‌های مدیران را اعمال کند تا سریال پخش و آن دقایق ثبت شود و بتوانند پولشان را از تلویزیون بگیرند. خوشبخت که آغازگر ساخت تله‌فیلم در تلویزیون است؛ در این باره توضیح می‌دهد: یکی از دوستانم مجید امامی، مدیر وقت گروه معارف شبکه یک از سوی سازمان خیلی حمایتم کرد و پیشنهاد ساخت مینی سریالی ماورائی را داد که من به او پیشنهاد دادم که تله موی بسازیم تا جمعه‌ها پخش شود و سپس پروپزالی نوشتیم و به تلویزیون ارائه دادیم و در آن مقطع آقای لاریجانی، رئیس رسانه ملی بود و پذیرفت و آن شد که بنای ساخت تله فیلم گذاشته شد و دیگر پیر این کار شدم و حدود 25-26 تله فیلم ساختم بعد از آین اتفاق در سال ۷۸  ساخت تله فیلم راه افتاد. به گفته وی تلویزیون خیلی خوب با مردم ارتباط برقرار می‌کند و من خیلی دوستش دارم، ولی نحوه ممیزی و دخالت‌های شوراها و کج‌فهمی‌ها باعث می‌شود که اندک اندک از تلویزیون خسته شوم. «شهر دقیانوس» را دوست دارم چون به موضوع سرقت آثار باستانی پرداختیم و زمان پخشش تأثیر زیادی گذاشت و با سختی هم پخش شد و دردسرهای زیادی در زمان پخشش داشتیم که البته در آن زمان هم آقای مهدی فرجی به عنوان یکی از مدیران جسور از ما حمایت کرد. فیلم سینمایی «عقاب صحرا» را هم درباره صلح حدیبیه پیامبر(ص) ساخته‌ام، ولی در بین فیلم‌هایم، فانتزی کودکانه «صدای پای من» را خیلی دوست دارم و خیلی دوست داشتم آن مسیر را ادامه دهم، ولی متأسفانه هیچ سرمایه‌گذاری حاضر نشد از کار بعدی‌ام با موضوع کودک حمایت کند. خوشبخت که علاوه بر کارگردانی تجربه بازی در مقابل دوربین، نویسندگی و تدوین را داشته، درباره تجربه همه مشاغل هنری‌اش می‌افزاید: می‌توانم با اطمینان بگویم که تمام مشاغل سینما را حداقل یک بار بیش‌تر تجربه کرده‌ام، یعنی منشی صحنه بوده‌ام، بازی کرده‌ام، دستیار و برنامه‌ریز و نویسنده بوده‌ام، تهیه‌کننده، مجری طرح و مدیر تولید هم بوده‌ام و همه این کارها را کرده‌ام، فقط به یک دلیل که می‌خواستم کارگردان شوم. من اگر جلو دوربین بازی می‌کردم یا مدیر تولید بودم برای این بود که وقتی کارگردان شدم، بدانم با کسانی که در مسئولیت‌های مختلف با من کار می‌کنند چگونه همکاری کنم. وی در پایان می‌گوید: قصه‌ها و طرح‌های زیادی دارم که در ذهنم است یا در جایی در حد دو خط نوشته‌ام یا با خیلی‌ها در میان گذاشته‌ام مثل خیلی از فیلم‌سازان طرح‌های زیادی دارم. دستی هم به قلم دارم و بیش از 15 فیلم‌نامه از من ساخته شده چه مستقل و چه مشترک. مثلاً فیلم‌نامه «سرعت» اولین فیلم سینمایی محمد حسین لطیفی را من نوشته‌ام. خیلی کارها هست که آدم دوست دارد بسازد، ولی عمرش کفاف نمی‌دهد و هیچ اصراری ندارم همه ایده‌هایم را بسازم. برای همین سعی می‌کنم فکرهایم را با همه در میان بگذارم تا بروند بسازند. الان مشغول کاری هستم و در طی سه سال، کار تحقیقاتش را انجام داده‌ام و چند بار فیلم‌نامه‌اش را نوشته‌ام؛ فیلمی سینمایی و جنگی است که روابط آدم‌ها را در یک موقعیت سخت و پیچیده روایت می‌کند. و امیدورام امسال بتوانم آن را بسازم.  صبرکن از تجربه بازی در میان جوانان می‌گوید  مهوش صبر کن بازیگر سریال‌های در حال پخش «بوی باران» و «آچمز» که بعد از مدت‌ها با این دو سریال هم زمان روی آنتن حضور دارد، برای بازی کردن متفاوت این دو نقش یکی مادری که دو فرزندنش به جرم قتل در زندان بودند و دومی مادرزنی که با داماد و نوه‌اش زندگی می‌کند و مشکلات خود را دارد، توضیح می‌دهد: من بازیگرم و از هنرمندان برخاسته از تئاتر هستم و باید بدانم چه ترفندی برای بازی کردن نقش به کار ببرم. وقتی متنی را می‌خوانم نقشم را تجزیه و تحلیل می‌کنم و شخصیت را در کتاب، فیلم یا مکانی پیدا می‌کنم تا به آن در قصه برسم. شخصیت من در «آچمز» متفاوت با «بوی باران» است. در «آچمز» شخصیتی طنز داشتم، ولی نقشم در «بوی باران» کاملاً متضاد و متفاوت با نوع و جنس بازی و نگرش به بازی در «آچمز» است. اگر بازیگری توانا باشد، باید بتواند در ارائه نقش‌هایش تفاوت بگذارد و این تفاوت برای بیننده حتی در هنگام پخش هم‌زمان دو سریال از یک بازیگر فاحش باشد و این تفاوت را در جنس بازی بازیگر بداند و لذت ببرد. وی گفت: در «آچمز» نقش مادرزنی را ایفا کردم که به دخترش قول داده تا برای دامادش زن بگیرد و خودش هم در آن زندگی مانده و نظارت کرده و کم و کاستی برای داماد و نوه‌اش نگذاشته است. طنز از اینجا آغاز می‌شود که این مادر زن در سایت‌های همسریابی دنبال همسر می‌گردد. او زنی ساده و مهربان است و حتی دست یکی را که در خیابان از او درخواست کمک کرده، می‌گیرد و به خانه می‌آورد و به همه اعتماد می‌کند. وی درباره عواملی که برایش در سریال «آچمز» اهمیت داشت این گونه می‌گوید: این سریال را دوست دارم چون کار طنز انجام نداده بودم و این خانم هم شخصیت مسنی دارد که با همه مادر بزرگ بودنش با تبلت بزرگ در سایت‌ها می‌گردد. کم‌تر مادر بزرگی در جامعه دیده‌ایم که با این سن و سال با تبلت کار کند. قصه «آچمز» برایم قشنگ بود. اینکه مادر زن این قدر دلسوز باشد که برای نوه و دامادش دلسوزی کند و بعد به اینجا می‌انجامد که برای دامادش زن بگیرد. من این ویژگی‌های شخصیت را دوست داشتم و قصه برایم جذاب بود. خیلی با بازی‌های دیگرم متفاوت بود. در سکانسی که روی صندلی و تبلت به دست نشسته‌ام و سایت‌ها را می‌گردم و نوه‌ام از راه می‌رسد و گویی پشت سرم چشم دارد و به نوه‌ام می‌گویم: «درست است که ما قدیمی هستیم، ولی خیلی چیزها را می فهمیم». این سکانس بسیار زیبایی بود و کلاً من سریال و نقشم را دوست دارم. صبرکن که در گذشته تجربه همکاری با مهرداد خوشبخت را داشته، اضافه می‌کند: او جوانی خوش‌فکر، مؤدب و فهمیده است و می‌داند چه کاری انجام دهد و همیشه فضایی بسیار آرام بر گروه حاکم است. گروه بسیار جوانی داشتیم و از کار با آن‌ها لذت بردم. این بازیگر کار بلد که از همکاری با تلویزیون ابراز رضایت دارد، عنوان می‌کند: از همکاری با تلویزیون راضی هستم. معتقدم تلویزیون مخاطبان بیش‌تری از سینما دارد؛ شاید سینما خاص باشد یا مثلاً بازیگران نسل جوان در سینما خاص شوند، اما شما به هر ده کوره‌ای که بروید تلویزیون دارند و مردم تماشا می‌کنند. به هر حال معتقدم تلویزیون از سینما و شبکه خانگی پر مخاطب‌تر است و من مخاطبان تلویزیون را که عام هستند دوست دارم و با جان و دل برایشان کار می‌کنم. صبرکن به پخش هم‌زمان دو سریال هم اشاره می‌کند و می‌افزاید: پخش هم زمانی دو سریالی که در آن بازی کرده‌ام ، دست ما نیست. «آچمز» قرار بود برای ماه مبارک رمضان ساخته شود، ولی به آن زمان نرسید و بعد از سریال «گاندو» روانه آنتن شد. «بوی باران» یک سال و نیم طول کشید و منتظر آنتن بود و اتفاقی دو کار من هم زمان پخش شد. وی که اهل شیراز است و در این سریال با لهجه شیرین شیرازی صحبت می‌کند، در این باره می‌افزاید: قرار نبود من شیرازی حرف بزنم. برایم سخت بود، چرا که تمام دیالوگ‌هایی را که حفظ کرده بودم باید به شیرازی حرف می‌زدم. آقای خوشبخت خیلی خوششان آمد. صبرکن که اغلب اوقات بازی در نقش‌های مکمل و مادر را بازی می‌کند در پاسخ به این پرسش که آیا کوتاهی و اندازه نقش برایش فرقی دارد، توضیح می‌دهد: به هیچ عنوان فرقی نمی‌کند از تئاتر آمده‌ایم و عاشق بازی هستیم. شغل و حکم اداری‌مان این حرفه بوده و اگر بگویند از جلو دوربین فلان اثر رد شو هم می‌روم چون کارگردان برایم مهم است.
© 2019- pr.irib.ir - Contact us :pr@irib.ir