جمهـوری اسلامی ایران دو هفته‌ای را پشت‌سر گذاشت که مالامال از رویدادهای تلخ و شیرین، سیاه و سفید و غم و شادی بود. خبرهایی که هر کدامشان به تنهایی از منظر رسانه‌ای نقطه‌عطفی در تاریخ است.
شهادت حاج قاسم سلیمانی، قافله‌سالار مقاومت اسلامی و همرزمانش به دست رژیم تروریستی آمریکا که قیامتی برپا کرد، نقطه عزیمت فصل تازه تحولات در قرن بیست و یکم است.
خداوند پاداش40 سال مهاجرت و مجاهدت حاج قاسم در مسیر دفاع از حریم ایران زمین و حریم اهل‌بیت(ع) را با شهادت توام با رسوا کردن چهره نفاق و کینه توزانه دشمنان و پذیرایی پیکر او در بارگاه پنج امام معصوم سلام‌الله‌علیهم اجمعین بی‌درنگ داد و دیگر برکات ناشی از شهادت آن عارف به‌خون‌غلتیده هم بر جامعه اسلامی خواهد بارید.
رسانه‌ملی گرچه همانند امت اسلامی‌که نه، همانند همه آزادی‌خواهان گیتی سوگوار بود، اما بر پای ایستاد.
صداوسیما بر بال امواج و از قاب دوربین‌ها نشان داد که دل‌ها چگونه با فرمان الهی نه فقط در بدرقه پیکر آن اسطوره افسانه‌ای از عراق تا ایران که در چهار گوشه دنیا به احترام سرباز ولایت به پا خاسته‌اند.
پیامد پرواز آن مهاجر الی‌الله سبب شد تا دو شاخص عینی در قدرت نرم و سخت جمهوری اسلامی ایران در گیتی، هزاران فرسنگ جابجا شود. نخست شرکت چند ده میلیونی درمراسم سوگ آن عارف بالله و مجاهد فی سبیل‌الله است که در تاریخ بی‌نظیر است. دوم هم موشک‌باران پایگاه جنگجویان آمریکایی در عین‌الاسد است که موجب شکست طلسم 80 ساله قدرت نظامی‌پنتاگون شد... و اما سانحه هواپیمای اوکراینی هم که به پرکشیدن شماری از هموطنان و دیگر مسافران منجر شد غمی‌بر قلب‌ها نشاند که حلاوت آن پیروزی‌ها در کام امت به تلخی گرایید.
یاران رسانه‌ملی همه کوشیدند تا از این آزمون‌های نفس‌گیر الهی و معرکه شتابان جنگ‌نرم سربلند بیرون بیایند. آن هم در زمانی که افکار عمومی روزانه با انبوهی از خبرهای جعلی (Fake News) مواجه است. خبرهای جعلی که با هدف فریب و تزریق باور‌های غلط یا تردید در باور‌های درست ایرانیان از سوی قرارگاه امپراتوری رسانه‌ای شرارت‌پیشه‌گان ساخته و پرداخته می‌شود.
امپراتوری رسانه‌ای غرب افزون بر ۲۶۰ شبکه تلویزیونی، صد‌ها پایگاه اطلاع‌رسانی و هزاران حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی به زبان‌فارسی تدارک دیده است. فرماندهان این رسانه‌ها اغلب در لندن، واشنگتن، ریاض، تیرانا، دوبی و ... مستقرند.
شرارت پیشه‌گان غربی، عربی و عبری با بهره‌مندی از حرفه‌ای‌ترین شگرد‌ها روزمره در تلاشند که افکار عمومی ایرانیان را دچار آلودگی اطلاعاتی کنند. این شرایط با هدف ایجاد ابهام و درهم ریختن مرز‌های صحت و سقم خبر صورت می‌گیرد که البته از ویژگی جهان پسا حقیقت است.
خبر جعلی گرچه می‌تواند تاثیر روانی جبران‌ناپذیری بر جامعه بگذارد، اما مانند کف روی آب زودگذر است. بنابراین رسانه‌ملی در هنگامه فتنه که غبارها اندکی دیدن حقیقت را با دشواری مواجه می‌کند بیش از پیش بایستی اقدام به سناریوخوانی دسیسه دشمنان و افشای فتنه آنان کند.