امروز پنج شنبه  ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرویس:گفت و گو
تاریخ خبر : شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸- ۱۳:۴۸
سازندگان «از سرنوشت» از شرایط ساخت سریال با موضوع کودکان کار می‌گویند
مهمان مردم هستیم، اشتباه جایز نیست!
خانه الیاسی، خانه اول و آخر کودکان پرورشگاهی است که در آن زندگی و رشد می‌کنند و تربیت می‌شوند. در این میان، مشکلات آنان، دستمایه سریال «از سرنوشت» شده است. زندگی پر فراز و نشیب دو کودک به نام‌های سهراب و هاشم در خانه الیاسی در کنار چند آسیب اجتماعی از جمله کودکان کار و حاشیه‌نشینی در سه فصل به تصویر درآمده است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، محمدرضا خردمندان، فصل اول و سوم و علیرضا بذرافشان دومین فصل سریال «از سرنوشت» را کارگردانی کرده اند. با اکبر تحویلیان، تهیه‌کننده، روح‌ا... صدیقی، یکی از نویسندگان و دارا حیایی، بازیگر نقش هاشم در این گفت‌وگو شرکت کرده‌اند. ما باید آرام آرام کار جمعی را یاد بگیریم اکبر تحویلیان، تهیه‌کننده این سریال گفت: من تلویزیونی هستم و مسئولان سازمان لطف می‌کنند که اجازه می‌دهند با آنان همکاری کنم. «از سرنوشت» یک سال و نیم در حال نگارش بود و آن را بهمن سال گذشته کلید زدیم و پیش‌بینی ما برای ۶۰ قسمت بود که ۴۰ قسمت آن به پایان رسیده و در حال ضبط قسمت‌های باقی مانده هستیم. وی با بیان اینکه «قصه می‌طلبید که سه برش از زندگی این دو بچه را از ۱۱ سالگی، ‌۱۹ سالگی و ۲۸ سالگی در سه فصل به تصویر بکشیم» و با اشاره به در نظر گرفتن گروه‌های مختلف مخاطب در سریالش از جمله کودکان، نوجوانان، جوانان و خانواده‌ها، افزود: دغدغه‌های جامعه ما مشکلات اجتماعی است که راه حل آن‌ها به دولت برنمی‌گردد، بلکه به فرهنگ و تربیت ما در خانواده‌ها و محیط‌های تربیتی راجع است. معلمی در پرورشگاه تدریس می‌کند که شیوه تربیتی‌اش، عناصر مفید و سازنده‌ای برای جامعه به بار می‌آورد و این‌گونه خانواده‌ها هوشیار می‌شوند که در خصوص تربیت فرزندانشان چه نکاتی را باید رعایت کنند و به چه چیزهایی حواسشان جمع باشد تا مشکلات اجتماعی کم کم کاهش یابد. وی درباره بهره‌مندی از سه نویسنده و دو کارگردان برای روایت قصه «از سرنوشت» توضیح داد: دو هدف داشتیم؛ یکی اینکه ما باید آرام آرام کار جمعی را یاد بگیریم و همچنین بیاموزیم با وجود اختلاف نظر، چگونه به حرف یکدیگر احترام بگذاریم و بتوانیم در کنار هم کار کنیم و هم‌افزایی داشته باشیم. وقتی در کنار هم کار می‌کنیم باید خودخواهی و خودمحوری را کنار بگذاریم. برای من تمرین خوبی بود تا در سریال‌هایی که در سال‌های آتی ساخته خواهد شد با یکدیگر تعامل داشته باشیم و سریالی طولانی را در طی یک سال کار کنیم. تحویلیان درباره انتخاب بازیگران سریال گفت: اولین نکته‌ای که برای انتخاب کارگردان در نظر داشتیم این بود که بتواند با کودک راحت‌تر کار کند. بنابراین با شناختی که از خردمندان و فیلم «بیست و یک روز بعد» داشتیم او را انتخاب کردیم و برای فصل نوجوانی هم کارگردانی را می‌خواستیم که با نوجوانان خوب کار کند و علاوه بر آن بتواند از بازیگران کم تجربه، به خوبی بهره‌برداری کند که به انتخاب آقای بذرافشان رسیدیم. در فصل دوم، چهره مطرحی نداریم. نکته دیگر اینکه می‌خواستیم آقای خردمندان از حالت کودکی خارج شود و تجربه او را در فصل یک به فال نیک گرفتیم و کارگردانی فصل سه را نیز به او سپردیم، چون تجربه خوبی در کار کردن با بزرگسالان دارد. وی تصریح کرد: به نظر من سرمایه‌گذاری روی نیروها به آینده کشور و این حرفه و صنعت کمک می‌کند. خدا را شکر ۴۰ سال است که تلویزیون همکاری خوبی با ما دارد. تا الان ممیزی در سریالمان نداشته‌ایم، هرچند در جاهایی اختلاف سلیقه‌های جزئی پیش می‌آید. به هر حال  رسانه در اعماق خانواده‌ها نفوذ می‌کند و قاعدتاً باید نکات مهم‌تری را رعایت کنیم. به انتخاب خودتان به سینما می‌روید، اما تلویزیون به خانه‌ها آمده است و باید به لحاظ فرهنگی مراقب باشیم و حریم خانواده‌ها را رعایت کنیم. نامش را ممیزی نمی‌گذاریم، بلکه سازمان مراقبت می‌کند چون ما مهمان مردم هستیم و نباید اشتباهی از ما سر بزند. وی با اشاره به تحقیقات برای به تصویر کشیدن مشکلات اجتماعی همچون کودکان کار و بچه‌های بی‌سرپرست و پرورشگاهی توضیح داد: ما دو پژوهشگر در کنار نویسندگان داشتیم که شش ماه کار کردند؛ اما مهم‌تر از اینکه بخواهیم مشکلات اجتماعی بچه‌های پرورشگاهی را بگوییم، می‌خواستیم بگوییم که چگونه برای جوان‌ها انگیزه کار و تلاش ایجاد کنند. هدف از ساخت این سریال این بود که با همه سختی‌ها و موانعی که در جامعه هست، انسان می‌تواند خوب و موفق باشد و نیاز به این همه زیاده‌خواهی نیست. می‌خواهیم بگوییم با کار و تلاش می‌توان دو بچه پرورشگاهی را به جایگاه درستی رساند. وی افزود: خدا را شکر بازتاب‌ها در میان مردم خوب بوده و بیننده خودش را پیدا کرده، سریال ما دیده شده و در خانواده‌های متوسط نفوذ خوبی داشته است.  قصه هر چقدر جلو می‌رود، ملتهب‌تر می‌شود  روح ا... صدیقی که تاکنون نگارش آثاری همچون سریال‌های «قفسی برای پرواز»، «سقوط یک فرشته» و «دیوار شیشه‌ای» را بر عهده داشته، یکی از نویسندگان سریال «از سرنوشت» است. او درباره جرقه اصلی نگارش سریال گفت: محمد محمود سلطانی، دیگر نویسنده سریال، سال‌ها قبل درباره بچه‌های بی‌سرپرست تحقیقاتی کرده و به نتایج خوبی رسیده بود. او طرح‌ها و اندیشه‌هایش را برای من تعریف کرد که در بین آن‌ها یک تصویر خیلی مرا به این موضوع علاقه‌مند کرد؛ تصویر پسری 18 ساله با چمدانی در دست که جلو پرورشگاه ایستاده است. بچه‌هایی که در پرورشگاه بزرگ شده‌اند و به این نوع زندگی عادت کرده‌اند، بعد از 18 سالگی باید از پرورشگاه بروند و سعی کنند در جامعه برای خودشان زندگی کنند که این یعنی قطعاً مشکلات زیادی در پیش دارند. این طرح تحویلیان، تهیه‌کننده را هم جذب کرد و از من و آقای سلطانی خواست با این موضوع و محوریت قصه، سریال را طراحی کنیم. وی با بیان اینکه در مسیر پرورش قصه به این نتیجه رسیدیم که قصه را از 10 سالگی سهراب و هاشم که شخصیت‌های اصلی داستان بودند شروع کنیم تا سرنوشت آنان برای مخاطب مهم باشد، ادامه داد: برای همین باید محیطی را برای بزرگ شدن آن‌ها که بی‌سرپرست بودند در نظر می‌گرفتیم که این آغاز تحقیقات ما بود. تصمیم گرفتیم بستری که قصه در آن اتفاق می‌افتد یکی از مراکز تحت سرپرستی بهزیستی باشد که سرانجام خانه الیاسی را انتخاب کردیم و باید درباره این گونه مراکز اطلاعات کاملی به دست می‌آوردیم و فضا و نوع زندگی بچه‌ها، ارتباطاتشان و... را درک می‌کردیم. وی افزود: بعد از این مقطع به مقطع مهم 18 سالگی می‌رسیدیم که در واقع فصل رفتن از پرورشگاه و شروع زندگی در دل جامعه بود (فصل دوم) که تحقیقات ما وارد مسیر تازه‌ای شد. برای به سرانجام رساندن قصه هم باید از 25 سالگی که این مقطع حساسی از زندگی شخصیت‌های قصه ماست سرنوشت شخصیت‌ها را دنبال می‌کردیم. جوانان در این سن به مرز پختگی رسیده‌اند و باید برای خودشان تصمیمات مهمی‌بگیرند و این تصمیمات سرنوشت آن‌ها را دچار تغییرات اساسی می‌کند و فصل سوم سریال را در بر می‌گیرد. وی با اشاره به مشکلاتشان در نگارش فیلم‌نامه تصریح کرد: مهم‌ترین مشکل ما برای نگارش این سریال، تعدد قصه‌های اصلی و قصه‌های فرعی بود. از ابتدا با خودمان قرار گذاشته بودیم با ضرباهنگ تند قصه بگوییم و ماجراها و فراز و نشیب‌های زیادی را تعریف کنیم که در عین حال جذاب و باورپذیر باشند و مصنوعی و دم‌دستی به نظر نیایند. همین مسئله کار را برای ما سخت کرده بود و با زیاد شدن ماجراها، به سرانجام رساندن تک تک آن‌ها وقت زیادی از ما می‌گرفت. به گفته وی، در مقایسه با فیلم‌نامه تا این جای کار با ممیزی جدی مواجه نشدیم و امیدواریم در کل ممیزی‌ها به بدنه قصه و درام لطمه نخورد، چون برای ساخته شدن هر پلان از سریال، گروهی 100 نفره شبانه روز زحمت می‌کشند و قصدشان هم فقط جلب رضایت مخاطب است. صدیقی اضافه کرد: خوشبختانه بازخوردهای بسیار مثبتی گرفتیم؛ چه از دوستان و آشنایان و چه از همکاران که نگاه سختگیرانه‌تری دارند. قصه هر چقدر جلو می‌رود، ملتهب‌تر و نفس‌گیرتر ‌شود، مخصوصاً در فصل سوم امیدواریم تعداد مخاطبان سریال «از سرنوشت» بیش‌تر شوند و از الان منتظر قسمت‌های جذاب‌تر آن باشند. علیرضا بذرافشان واقعاً پدری کرد  دارا حیایی، فرزند بازیگر مطرح سینما امین حیایی است که پیش از این بازی خوبش را در فیلم «شعله‌ور» دیده بودیم. او در سریال «از سرنوشت» نقش هاشم یکی از دو کودک پرورشگاهی را بازی می‌کند. حیایی درباره بازی در این سریال گفت: من با آقای بذرافشان خیلی صحبت کردم. چون فصل یک، هم‌زمان در حال پخش بود، فرصت نداشتیم بازی بچه‌ها را ببینیم، اما با توجه به شناخت و اطلاعاتی که از شخصیت‌های دوران کودکی‌‌ آن‌ها داشتیم سعی کردیم به آن‌ها نزدیک شویم. من و کیسان دیباج 24 و 25 سال داریم و باید ۱۸ سالگی‌هاشم و سهراب را در فصل دوم و 28 و 29 سالگی آن‌ها را در فصل سوم بازی می‌کردیم. به هر حال تحقیق‌ کردیم و آقای بذرافشان کمکمان کرد و مصاحبه‌ای از بچه‌ای پرورشگاهی را دیدیم که خیلی شبیه داستان ما بود و ایده گرفتیم. وی در پاسخ به این پرسش که برای رسیدن به این شخصیت چه شناسنامه‌ای را طراحی کرده‌اید؟ توضیح داد: تصویر‌سازی کردم. فیلم‌نامه فصل یک را به طور کامل نخوانده بودم، اما داستان را می‌دانستم و برداشت‌هایی از شخصیت داشتم که بچه پرورشگاهی تمام زندگی‌اش، دوستش است و عشقی دارد به نام نغمه، ولی عشقش به دوستش که عین برادرش است خیلی متفاوت است و در زندگی خودم چنین دوست داشتنی را تجربه کرده بودم و خیلی از آن تجربه کمک گرفتم. وی افزود: بی‌گمان کار کردن با این رده سنی سخت است و آقای علیرضا بذرافشان واقعاً پدری کرد. در خلال هفت ماه کار، خیلی به او مدیون هستم؛ به قول معروف شاید ما در سینما کار کرده باشیم، ولی در تلویزیون زندگی می‌کنیم. در هفت ماه کارمان، بچه‌ها را بیش‌تر از خانواده‌ام می‌دیدم. تجربه قشنگی بود. بچه‌ها تلاش‌ می‌کردند و صبح سر صحنه می‌رفتیم و با نشاط کار را شروع می‌کردیم؛ وقت می‌گذاشتیم و نمی‌توانستم کم کاری کنم. به گفته وی، واکنش‌ها تاکنون به سریال خیلی خوب بوده است.  حیایی گفت: خدا را شکر همه بچه‌ها حرفه‌ای و کار درست بودند و خودم لذت بردم. در هر سکانسی یک بازیگر مقابل داشتم، مثلاً من، علیرضا آرا، کیسان دیباج، فاطیما بهارمست و... ثانیه به ثانیه از بازی کردن لذت می‌بردیم و سعی می‌کردیم بهتر باشیم و به هم نیرو و انگیزه بدهیم. حیایی از یکی از خاطره‌های سر صحنه این‌طور گفت: در سریال «از سرنوشت» در سکانسی به ساختمان خطرناک و خرابه‌ای رفته بودیم و حفره‌هایی داشت که باید خیلی مراقب ‌بودیم و یک قسمت کاملاً خیس بود و هنگام دویدن سر یک پیچ تا آمدم مسیرم را اصلاح کنم پایم پیچ خورد و رباط پایم پاره شد.
© 2019- pr.irib.ir - Contact us :pr@irib.ir