ابتدا لازم است بدانیم فضای رسانهای چین کاملاً در اختیار دولت است. به دلیل آشنا نبودن مردم چین با زبان انگلیسی، سه رسانه اصلی برای کسب اخبار از سوی مردم چین مورداستفاده قرار میگیرد: تلویزیون دولتی، ویچت و ویبو (شبکههای اجتماعی). تا نیمه اول سال 2019، بیش از یک میلیارد و 100 میلیون نفر از مردم چین از ویچت استفاده میکردند؛ و باید در نظر داشت کنترل دولت بر این اپلیکیشن- حتی در انتشار لینک برخی از اخبار از رسانههای غربی مانند CNN یا BBC - گسترده است. تأکید میگردد که دولت چین با فراهم آوردن برخی از سایر امکانات مانند پرداختهای بانکی، خریدهای اینترنتی و کسبوکارهای اینترنتی، ضریب استفاده مردم از ویچت را به میزان بسیار زیادی افزایش داده است؛ لذا با توجه به عدم آشنایی اکثریت مردم چین به زبان انگلیسی و عدم قابلیت استفاده از تلویزیونهای خارجی در این کشور، افکار عمومیبهطور کامل توسط دولت کنترل میشود.
در بحران شیوع ویروس کرونا، کنترل فضای رسانه و در پی آن مدیریت افکار عمومیبه یک اصل بسیار مهم برای دولتمردان چین تبدیل شد، زیرا پیش از آن و در برخی از مسائل مختلف ازجمله حملات گروههای جداییطلب در سین کیانگ، اعتراضات در هنگکنگ، تحولات تایوان و حتی جنگ تجاری با آمریکا، مسئولان چینی و مدیران رسانهای، تلاش کردهاند با استفاده از حس وطنپرستی و عنصر ناسیونالیسم، افکار عمومی را کنترل کنند؛ اما شیوع ویروس کرونا و تأخیر در اعلام عمومی آن (سه هفته پس از نمونههای مثبت در ووهان) ابهاماتی را نزد مردم چین ایجاد کرد و این روند پس از مرگ لی ون لیانگ، بهعنوان اولین کسی که در 27 دسامبر 2019 در یک کلیپ اینترنتی درباره شیوع ویروس هشدار داده بود، شدت بیشتری یافت. چهبسا در صورت فیلتر نبودن رسانههایی مانند توییتر، اینستاگرام و غیره، ازهمگسیختگی در جامعه چین فراگیر میشد. با دانستن این موضوعات به چند نکته درباره فضای رسانهای چین میپردازیم؛
اول اینکه با توجه به عدم حضور رسانه رقیب برای رسانههای رسمی در چین، تمامی آمار از مرجع واحد، بدون کموکاست توسط رسانههای رسمی منتشر میشود. هرچند این رویکرد از دید برخی کشورها، مخالف آزادی بیان و جامعه آزاد قلمداد میشود؛ اما در کنترل اپیدمیبرای انتقال پیامهای رسانهای واحد یکی از نقاط قوت در کنترل بیماری محسوب میشود. در صورت فعالیت شبکههای مختلف خارجی به زبان چینی و یا فیلتر نبودن شبکههای اجتماعی مواردی مانند نشر اخبار مغایر با اخبار رسمی، ایجاد پراکندگی و اختلاف در آمار، انتقال حس بیاعتمادی به مردم و کسب منفعت برای کشورهای خاص بهعنوان کمترین تبعات سیاسی و اجتماعی مورد انتظار بود.
نکته بعدی اینکه از ابتدای اعلام رسمیبحران و قرنطینه استان هوبی و مراکز پیرامونی، بهصورت روزانه آمار رسمی از سوی کمیسیون ملی بهداشت چین در کنفرانس خبری روزانه منتشر میشود و همین آمار بهصورت آنی در ویچت و حتی نرمافزار پرداختی Alipay در دسترس همه مردم قرار دارد. از سوی دیگر با دستور رئیسجمهور چین تاکنون بیش از 4000 نفر از کارکنان پزشکی ارتش چین برای کمک به استان هوبی و ووهان به این شهر اعزام شدهاند که این اقدام توسط رسانههای دولتی به بیشترین میزان ممکن منعکس شده و حس اعتماد و غرور به ارتش را در بین مردم گسترش داده است. همزمان، انتشار گسترده پیام دکتر جانگ بهعنوان قهرمان ملی که در کشف ویروس سارس نقش مؤثری ایفا نموده است، یک اقدام مناسب در جهت کنترل شوک اجتماعی ویروس کرونا بود و باعث جلب اعتماد مردم شد.
نکته جالبتوجه دیگر اینکه 12 فوریه 2020، آمار مبتلایان به بیماری جهشی فوق تصور- بیش از 15 هزار نفر- داشت. این در حالی بود که پیشازاین موضوع، جامعه چین ازنظر روانی آمادگی کامل برای کنترل و پیشگیری را داشت، ابعاد بیماری و راههای انتقال آن کاملاً شناخته شده بود و اقدامات مؤثری برای آگاهی مردم و حتی پیشگیری و کنترل محلههای مسکونی صورت پذیرفته بود.
اگر این احتمال را بپذیریم که «آمار مبتلایان از ابتدا به همین میزان بالا بوده است»، با اعلام رسمی آن از ابتدای شروع بحران، شوک اجتماعی ناشی از آن غیرقابلتصور و بسیار مخرب میبود. به همین دلیل دولت چین تلاش کرد با استفاده از فضاسازی رسانهای، با آماده نمودن جامعه، از هر نوع تکانه ناشی از اعلام ناگهانی افزایش آمار جلوگیری نماید.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که نمادسازی در حل بحرانها میتواند نقش ویژه ایفا نماید. داشتن شعار واحد باعث وحدت ملی و همسویی اجتماعی خواهد شد. شعار واحد «ووهان قوی باش! چین قوی باش!» در سطح وسیعی بعد از انتشار کلیپهایی از مردم ووهان، تبدیل به یک شعار ملی شد که حس همدردی و مقاومت را به شنونده منتقل میکرد. ارسال کلیپهای مختلف از مردم سایر نقاط جهان نیز انتشار گستردهای در چین داشت؛ اما این نکته را هم باید بهعنوان پاشنه آشیل چین در نظر داشت که فقدان یک رسانه معتبر به زبان انگلیسی، عملکرد ضعیف رسانههایی مانند شبکه CGTN یا حضور کمرنگ ارکان دیپلماسی عمومی چین مانند حوزه سخنگویی وزارت خارجه چین در شبکههای مجازی بینالمللی، باعث شکلگیری رویکرد منفی در اذهان مردم جهان نسبت به چین، دلایل ابتلا به ویروس کرونا و یا حتی معرفی شدن ویروس به «ویروس چینی» شده است.
در چند روز گذشته فعالیت سفرای چین در کشورهای جهان، سخنگویان وزارت امور خارجه و همچنین واحد بینالملل شبکه دولتی چین در شبکههای مجازی مانند توییتر افزایش قابلتوجهی داشته است. از سوی دیگر برخلاف تبلیغات تجاری و بازرگانی در چین، تبلیغات برای موارد پیشگیری بیماری، بسیار ابتدایی و بیکیفیت صورت گرفته است. استفاده از روشهای ابتدایی موجب بیرغبتی بیننده در دریافت پیام میشود که در تبلیغات در شهرکهای مسکونی برای پیشگیری از بیماری کاملاً مشهود است.
باید بدانیم که عدم توانایی در اطلاعرسانی و عدم ارتباط با افکار عمومی جهان، سبب انتشار دلایلی مانند خوردن خفاش بهعنوان عامل بیماری شد و درنتیجه تصویر چین نزد مردم دنیا بهشدت مخدوش و سبک زندگی آنان را کاملاً با سؤالات اساسی مواجه کرده است.
نکته آخر اینکه رسانههای چینی تلاش دارند که در مقایسه آماری و تخصصی «کووید -19» با بیماریهایی مانند سارس، ابولا و حتی آنفلوانزا، به جامعه این باور را القا کنند که میزان کشندگی این بیماری بسیار کمتر از سارس و تنها سرعت شیوع آن زیاد است؛ و یا حتی اقدامات دولت چین در مقابله با کرونا با اقدامات دولت آمریکا در مقابله با آنفلوانزا مقایسه به نفع دولت چین میشود.
در پایان باید دانست چین، زمینه لازم برای کنترل فضای رسانه را پیش از شروع بحران کرونا داشته است و تنها با برخی از اقدامات ساده تلاش کرده تا از التهاب در جامعه جلوگیری کند. هرچند این بستر در کشور ما وجود ندارد و رسانههای مجازی بهصورت افسارگسیخته به انتشار آمار و ارقام ساختگی در هر موضوعی اقدام میکنند، اما میتوان از ابتکارات دولت چین برای مقابله با کرونا استفاده کرد.
اسدالله کاوه از شانگهای چین