تولید سریال «دنگ و فنگ روزگار» به کارگردانی جواد مزدآبادی، تهیهکنندگی امیر طالبیکاشانی و نگارش حسن وارسته و امیر شاداب، اوایل آبان در مرکز توانبخشی عمل در زعفرانیه تهران کلید زده شد. این مجموعه طنز با حدود 120 بازیگر و 70 لوکیشن مجموعهای اپیزودیک است، ولی خط روایی مشخصی دارد که به خانواده اردشیر با بازی محمد نادری میپردازد. در آغاز هر قسمت که بهصورت هفتگی است، قصه جدیدی شروع و با پایان یافتن هفته تمام میشود که تقریبا پنج فصل شش قسمتی را در برمیگیرد. داستان این سریال به دوستی اردشیر (محمد نادری) و ولی (سیروس گرجستانی) برمیگردد. خانواده اردشیر در خانهای ساکن هستند که متعلق به «ولی» است. یازده سال پیش سهمالارثی به اردشیر رسیده که آن را از او دزدیدهاند. این همان پولی است که اردشیر میخواسته با آن خانه را از ولی بخرد. حالا اردشیر هر روز کابوس بر ملا شدن رازش را دارد.... در کنار دو بازیگر اصلی، بیژن بنفشهخواه، نیما شاهرخشاهی، محمد فیلی، غلامرضا نیکخواه، امیر غفارمنش، ساعد هدایتی، فرخنده فرمانیزاده، پانتهآ مهدینیا، سینا رازانی، زهرا داوودنژاد، مهری آلآقا، مریم شاهولی، مینا نوروزی، ساقی زینتی، بیتا خردمند، عباس محبوب، طاهر علایی، فریده دریامج، ژیار محمدزاده، ساره صحرایی، ستاره صحرایی و... بازی میکنند. البته فهرست بازیگران مجموعه طولانی است و هنوز نوبت به بازی بسیاری از آنها نرسیده است.
در سرمای زمستان راهی محل فیلمبرداری در بیمارستان خیریه عمل شدیم؛ مجموعهای درمانی که گویی این روزها تصویربرداری سکانسهای مربوط به بیمارستانِ بسیاری از فیلمها و مجموعههای تلویزیونی در آن اتفاق میافتد.
به محض ورود صدای محمد نادری قابلتشخیص بود. سکانسی شلوغ از مجموعه که حدود شش بازیگر را مقابل دوربین برده بود؛ اما کارگردان آن را یکی از سکانسهای خلوت مجموعه میدانست. روزی که ما به محل ضبط این مجموعه 30 قسمتی رفتیم سکانسی تصویربرداری میشد که در آن نوا و نغمه (شادی و شیرین صحرایی) فرزندان دوقلوی اردشیر (محمد نادری)؛ در مسیر بازگشت از مراسم ولیمه عمهشان (فرخنده فرمانیزاده) با تصادفی روبهرو میشوند و اتفاقاتی طنز رقم میخورد.
فیلمنامهای که هنگام خواندن هم، خواننده را میخنداند
جواد مزدآبادی درباره ویژگیهای متنی که برای کارگردانی انتخاب کرده، میگوید: در درجه اول فیلمنامه «دنگ و فنگ روزگار» قصه جذابی داشت؛ قصهای خانوادگی که تکبعدی نیست و به نظر میآید از جمله داستانهایی است که موردتوجه مردم قرار میگیرد. به دنبال طنز روشنفکرانه و فرا واقعگرایانه نیست و در قالب یک کمدی موقعیت و واقعگرا تعریف میشود. «دنگ و فنگ روزگار» فیلمنامهای دارد که هنگام خواندن هم خواننده را میخنداند. در گام بعدی شخصیتهای درست و تعریف شدهای هستند که در فیلمنامه وجود دارند. شخصیتهایی که همگی شناسنامه دارند و در کنار هم پیش برنده قصه هستند. گاهی فیلمنامههایی میخوانیم که شخصیتهایش در میانه داستان رها میشوند و از قابلیتهای ویژهای که باید در دل یک درام داشته باشند بیبهرهاند؛ اما در این فیلمنامه اینگونه نیست. شخصیتها به موازات هم اثرگذارند. با اینکه مجموعه مذکور مجموعهای پربازیگر و پرلوکیشن است و این شلوغ بودن شاید سختیهایی در مرحله ساخت داشته باشد؛ اما جذابیتهای ویژه خودش را دارد. یکی دیگر از مزیتهای این مجموعه آماده بودن فیلمنامه قبل از کلید زدن بود. اتفاقی که این روزها خیلی به ندرت اتفاق میافتد.
کارگردان «دنگ و فنگ روزگار» در این باره میگوید: فیلمنامهای که من خواندم کامل بود. از این نظر احساس کردم کار کمدی موفقی از آب درمیآید و میتواند لبخند را بر لب تماشاگرانش بنشاند. کارگردان «شام عاشقانه سه نفره» ادامه میدهد: نگارش «دنگ و فنگ روزگار» حدود دو سال بود که به پایان رسیده و بازنویسی نیز شده بود و بنابراین، بازیگران درک درستی از قصه داشتند. میدانستند اول، وسط و پایان داستان چه اتفاقاتی میافتد. سریالهایی کار کردهام که متن در جریان کار نوشته میشد و ما نمیدانستیم که سر هر شخصیت چه بلایی میآید. بخشی از دانستههای بازیگر برای طراحی و اجرای نقش در نگاهی است که به موقعیت نقشش طی داستان به دست میآورد و بنابراین وقتی فیلمنامه کامل نباشد میزان مجهولات ذهنی بازیگر نیز بیشتر میشود و باید در لحظه بازی کند و از آینده داستان بیخبر باشد؛ اما در این مجموعه اینگونه نیست و من قبل و بعد داستان را میدانم که سبب میشود بهتر بازیگران را هدایت کنم.
بازیگران جدید در کنار قدیمیهای طنز
شخصیت محوری داستان، اردشیر (محمد نادری) است و بعد، ولی(سیروس گرجستانی) است. مزدآبادی درباره چینش گروه بازیگران میگوید: ما ترکیب جدیدی به لحاظ چینش بازیگر را در این مجموعه به کار بردیم. چشم بیننده به دیدن یک سری بازیگران تکراری طنز عادت کرده، بنابراین سعی کردیم چهار، پنج بازیگر قدیمیتر طنز را در کنار چهرههایی که پیشتر مخاطب از آنها کارهای جدی دیده است قرار دهیم. بخشی از بازیگران نیز در این مجموعه برای اولین حضور در یک سریال معرفی میشوند. بنابراین، به نظر میرسد که نظر بیننده تأمین شود چون نه بازیگران تکراری را قرار است پشت سر هم ببیند نه چهرههای جدید و تازه کار را. این کارگردان درباره رسیدن به بازیهای یکدست در این ترکیب بازیگری چنین توضیح داد: جلسات متعدد دورخوانی داشتیم که تک نفره، دو نفره و خانوادگی تمرین میکردیم. به این ترتیب که مثلاً هر خانواده به طور جداگانه تمرین میکرد و بعد خانوادهها در تعامل با هم دورخوانی میکردند. نزدیک به یک ماه در جلسات طولانی و چند ساعته تمرین و دورخوانی کردیم. بنابراین، بازیگران با آمادگی و شناخت مناسب، جلو دوربین آمدند. در جلسات تحلیل نقش، سعی کردیم بازیگران جوانتر را با دیگر بازیگران هماهنگ کنیم که به نظرم این هماهنگی که امروز در گروه است مدیون جلسات تمرینی است که قبل از فیلمبرداری داشتیم.
همتی مثالزدنی برای برنامهریزی 120 بازیگر و 70 لوکیشن!
مسئولیت برنامهریزی برای طرحی با گستردگی بیش از 120 بازیگر و تصویربرداری در بیش از 70 لوکیشن کار راحتی نیست. این مسئولیت برعهده امید همتیفراز، برنامهریز جوان «دنگ و فنگ روزگار» است. او میگوید: برای برنامهریزی بهترِ این مجموعه سعی شد به اصطلاح «رجِ لوکیشن» بزنیم. طی دو ماه و نیم 550 دقیقه ضبط داشتیم و بیش از 70 درصد لوکیشنهای فرعی را ضبط کردیم و مهمترین بخشی که مانده خانه اردشیر است. برنامهریزی کار، دشوار بود چون نگهداشتن همزمان هشت، نه بازیگر با توجه به زمان گریم، لباس و ... کار آسانی نیست. ما سعی کردیم برای همه بازیگران به جز خانواده اردشیر که جزو بازیگران اصلی مجموعه هستند این فرصت را ایجاد کنیم که سر پروژههای دیگرشان نیز حضور داشته باشند. بهعنوان مثال بیژن بنفشهخواه و نیما شاهرخشاهی همزمان سر کارهای دیگری هم مشغول هستند. همتی ادامه میدهد: برنامهریزی این کار ابتدا بر اساس رجِ لوکیشن و روزها بر اساس رجِ بازیگر است. به این معنا که وقتی بازیگری در یک لوکیشن حضور دارد کل سکانسهایی را که در این 30 قسمت در آن لوکیشن وجود دارد ضبط میکنیم. مثلاً کل 30 قسمت مغازه اردشیر را که دو هفته پیش در آن بودیم گرفتیم. تاکنون نیز حدود 70 درصد لوکیشنهای خارجی و حدود 30 درصد داخلیها را گرفتهایم.
نخواستیم به هر قیمتی مردم را بخندانیم
امیر طالبیکاشانی تهیهکننده سریال که تهیهکنندگی مجموعههایی چون «جنگ 77»، «پلاک 14»، «ببخشید شما»، «زیر آسمان شهر» و ... را برعهده داشته، میگوید: این فیلمنامه سه بار بازنویسی شده و به نقطهای رسیده بود که هر کسی میخواند شیفتهاش میشد. طنزی متفاوت است و یکی از دلایلی که تهیهکنندگی آن را پذیرفتم این بود که مدتهاست کار طنزی با این ساختار در تلویزیون ساخته نشده است. سریال سنگینی است و میشد کارهای راحتتری هم انجام داد، اما طنز متفاوت آن چشمگیر بود. حدوداً در نیمه تصویربرداری قرار داریم. به دلیل فصل سرما سعی کردیم بیشتر سکانسها و پلانهای خارجی را ضبط کنیم. طالبیکاشانی ادامه میدهد: چندی پیش در یک مجتمع نیمه ساخته و باز 2800 واحدی بودیم که کار کردن در آن بسیار مشکل بود. چون در روزهای سرد باد در آن میپیچید؛ اما احساس کردیم تا هوا سردتر نشده سکانسهای خارجی را بگیریم. چون شخصیت اصلی سریال (محمد نادری) بیشتر روی موتور است و بخش زیادی از تصاویر ما در خیابان ضبط میشود. تلاشمان را میکنیم تا اواخر اردیبهشت کار را تمام کنیم.
تهیهکننده «دنگ و فنگ روزگار» میگوید: بسیاری از بازیگران هنوز جلو دوربین نرفتهاند و این در حالی است که بسیاری از بازیگران کارشان در این طرح تمام شده و این از مشخصات یک کار پربازیگر است. از آبان ماه با وجود ویژگیهای هوای شش ماهه دوم سال، 72 جلسه را فیلمبرداری کردهایم. دو عروسی در «دنگ و فنگ روزگار» داریم که حدود یک هفته در باغی در شهریار کار ضبط آنها طول میکشد. طالبی در تفاوت طنز «دنگ و فنگ روزگار» و سایر آثار طنز میگوید: حضور 120 بازیگر، کار را دشوار میکند. شما فکر کنید حدود چهار برابر مجموعههای عادی بازیگر داریم. ضمن اینکه پلانهای بیرونی زیادی دارد. نه از یک زندگی لاکچری خبری است و نه از وضعیتی بسیار آشفته؛ زندگی معمولی که قابلیت همذات پنداری بیننده با آن وجود دارد. طالبی درباره همکاری با مزدآبادی میگوید: «اولین بار است که با جواد مزدآبادی بهعنوان کارگردان همکاری میکنم. شناختی که طی این مدت از ایشان کسب کردهام این است که جواد مزدآبادی یک کارگردان با حوصله و صبور است. همیشه ابتدای فیلمبرداری و قبل از اینکه کار وارد جریان ثابت و عادیاش شود موانع زیادی وجود دارد که تنها با صبر و هوشمندی قابل رفع است و این از خصوصیات ایشان است، زیرا وقتی رهبر یک گروه صبور باشد بقیه افراد هم همراهی میکنند بنابراین، من از این انتخاب درست خرسندم».
زمان پخش این مجموعه مشخص نیست. طالبی در این باره توضیح میدهد: چون این اثر در فصل زمستان تولید میشود ممکن است برخی برنامهریزیهای ثابت را بر هم بزند. هماکنون تدوین بهصورت همزمان در حال اجراست. آهنگسازی همزمان را معین مجد برعهده دارد و امیر ولیخانی اصلاح رنگ این کار را انجام میدهد که آخرین کارش «بانوی عمارت» بود. طالبی درباره زمان پخش مجموعه میگوید: به نظرم کار اگر خوب باشد بینندهاش را پیدا میکند، حتی اگر در بدترین فصل سال پخش شود. امیدوارم با صلاحدید مدیران سازمان، زمان مناسبی برای پخش به آن داده شود؛ اما تلاشمان این است که ابتدا کاری خوب بسازیم و بعد توقع دادن زمان مناسب از سوی مدیران را داشته باشیم.
بدبیاریهای بسیار برای اردشیر قفلساز
اما «محمد نادری» یا همان اردشیرِ مجموعه «دنگ و فنگ روزگار» که در بسیاری از سکانسهای مجموعه بازی میکند، میگوید: مجموعه طنز «شمعدونی» سبب شد محمد نادری دیده شود؛ من تئاتر خواندهام و در کنارش نوشتم و بازی کردم. نادری درباره نقش اردشیر میگوید: اردشیر آدم سادهای است که بسیار بدبیاری آورده. قفلسازی که دنبال این است که تعادلی را در زندگیاش برقرار کند و در این مسئله همیشه دچار مشکل میشود. یک بحران مالی دارد که سعی میکند آن را پشت سر بگذارد. همسر و فرزندانش همراهیاش میکنند، اما چیزهایی را از خانواده پدری پنهان میکند. این پنهانکاری قصه اصلی مجموعه را شکل میدهد.هر نقشی یک شناسنامهای دارد و اردشیر شناسنامهای متفاوت از هوشنگ مظاهری «شمعدونی» و کاپیتان اول «دورهمی» و... دارد؛ نادری در این زمینه توضیح میدهد: اردشیر دارای یک خاستگاه اجتماعی در طبقه متوسط رو به پایین است که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده. سعی کردهام این خاستگاه را در زبان و رفتار اردشیر منعکس کنم. در این زمینه با یکی از استادان ادبیات نمایشی همشهری اردشیر نیز صحبت کردم تا بتوانم بیشتر نقش او را بشناسم. به سمت لهجه خاصی نرفتیم، اما افعالی را که بیشتر استفاده میکنند و لحنها، آکسانگذاریهای خاص و ... را سعی کردم ابتدا تحقیق و بعد استفاده کنم تا یک شخصیت متفاوت به نام اردشیر خلق شود.