چگونه ترکیه با ترکست، مصر با نایلست و سعودی با عربست دارای ماهوارهاند اما کشورمان با وجود تواناییهای بسیار در عرصههای صنعتی هنوز برای خرید یک ماهواره یا قراردادن آن در مدار هیچ اقدامی نکرده است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی و به نقل از گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ شبکههای الکوثر و سحراردوی به علت انباشت بدهی به شرکت های ماهواره ای یوتلست و پاکست چند روزی قطع شده است، یک بخش اصلی ماجرا بر میگردد به علت اصلی توقف این شبکهها که دلیل مالی دارد و مسئولین صداوسیما اعلام کرده بخاطر کمبود بودجه توان پرداخت بدهی به این شرکت های ماهواره ای را ندارد و به شدت چشم انتظار کمک دولت در این خصوص است که باید هر چه سریعتر با یک وفاق ملی حل شود اما بخش مهم تر این ماجرا به تبعات سنگین قطع این شبکههای استراتژیک بازمیگردد که در این گزارش به این موضوع پرداخته شده است:
با پخش سریال های تاثیرگذار «چشمان آبی زهرا»، «الشتات» و برنامه «جهان زیر سوال» از شبکه سحر اولین تلاش های غرب و تل آویو برای متوقف کردن فعالیت رسانه ای ایران در فراسوی مرزها به ویژه در کشورهای عربی در سال 1383 شروع شد اما علت عصبانیت و سراسیمگی حامیان رژیم تل آویو آن زمان چندان روشن نبود. تاوان شبکه سحر1 این بود که متوقف شود و فضای پخش برای سیماهای هفت گانه سحر که در قالب دو کانال سحر 1 و 2 زمان بندی و پخش میشدند، محدود شود. غرب تلاش کرد صدای رسانه ای ایران در فضای بین المللی را خاموش کند اما حقیقت هرگز پشت ابر نمی ماند.
این برنامهها و نظایرشان که پخش آنها از سحر 1 و 2 درباره وقایع پشت پرده صهیونیزم روشنگری میکردند، چنان عمق جنایت های صهیونیزم را به تصویر کشید که روزنامه نگاران حقیقت جو را برانگیخت تا به درون زندانها و سردخانههای فلسطین اشغالی سری بزنند و البته دست پر هم برگردند.
مدتی گذشت و روزنامههای انگلیس و سوئد گزارش های هولناکی مبتنی بر واقعیت های مستند با اسناد حقیقی برای مخاطبان خود منتشر کردند که سرقت اعضای بدن مجروحان و زندانیان حتی شهدای فلسطینی را نشان می داد. طشت رسوایی اسرائیل به عنوان رژیمیکه قاچاق اعضای بدن انسان انجام می دهد، از پشت بام افتاده بود. حالا دیگر مشخص بود که نمایش چند سریال یا مصاحبه رابرت فوریسون پژوهشگر ضد هولوکاست چرا آن همه واکنش به همراه داشت.
«الشتات»؛ سریالی هم که سحر عربی پخش کرد توانست رسالتش را به سرانجام رساند و رفتار دهشتناک و ضد انسانی اسرائیل را اثبات کند هر چند سلاطین رسانه در عرصه جهانی مخالف آن بودند.
البته این فرایند یک خاصیت دیگر هم داشت؛ توقف فعالیت سحر 1 عاملی شد برای رشد شبکههای موفقی مانند پرس تی وی و هیسپان تی وی و .... و بنیان نهادن یک مدل رسانه ای کامل در جبهه بین الملل. چرا که نشان داد ایران باید تریبونهای بیشتری آن هم برای ارتباط با همه مردم عالم داشته باشد چه رسد به کشورهای همسایه اش. لذا در همان مقطع تصمیم معاونت برون مرزی صدا و سیما برای مستقل کردن سحر عربی و نامگذاری آن با نام «الکوثر» وارد مراحل عملیاتی شد و یکی از اجزای مدل رسانه ای بین المللی رسانه ملی، از دل این محدودیت، به فرصت تبدیل شد.
بیست سال بعد، جنگی شدید در عرصه رسانه ای، کشورهای لبنان و عراق را فراگرفت؛ انبوه منابع مالی برای رسانههای مختلف به این کشورها سرازیر شدند از شبکه بی بی سی عربی تا ام بی سی سعودی همه یک هدف داشتند و آن کوبیدن مواضع ایران سپس دوستان آن در غرب آسیا.
محور غرب و دوستانش در عراق و لبنان به نتیجه مطلوب نرسیدند و این موجب شد بر فشار خود علیه رسانههای برون مرزی ایران که در این فاصله، گاه با حکم آفکام علیه انگلیس و دیگر ترفندهای مشابه مشق شده بود، بیفزایند و چه بهانه ای بهتر از انباشت بدهی تا به آسانی، بار دیگر سدی مقابل شبکه «الکوثر» نمایان شود و به قطعی آن بینجامد. این بار انتشار امواج رسانه ای شبکه الکوثر از ماهواره فرانسوی متوقف شد.
مگر یک شبکه چه می تواند انجام دهد که این همه غرب از آن می هراسد؟ پاسخ را می توان از رفتار طرف مقابل یافت. آمریکا، انگلیس و دولت اشغالگر سعودی با مدیریت صهیونیست ها مجموعه ای از شبکههای عرب زبان را ایجاد کرده بودند تا امواج تاریکی را به فکر مردم عرب زبان عراق و لبنان ساطع کنند سپس از آب گل آلود بهره گیرند.
شبکههای عرب زبان غربی، شبکههای سعودی و شبکههایی که با پول سعودی و امارات و تجربه انگلیس اما مدیریت اسرائیلی در عراق مانند الدجله و الحدث تاسیس شدند. این همه رسانه استکباری فقط در برابر چند شبکه کوچک محور مقاومت قرار گرفتند.
سرانجام دولت در بغداد و بیروت خلاف نظر آمریکا و متحدانش تشکیل گردید تا همه برنامه ریزی آنها برای تجزیه کشورهای غرب آسیا همچنین تلاش ها برای نابودی محور مقاومت ناکام بماند.
دوباره به فکر متوقف کردن رسانههای محور مقاومت برآمدند و باز هم از شبکه عربی الکوثر شروع کردند. بار دیگر اثبات شد که شبکههای برون مرزی چه اهمیت راهبردی در جنگ شناختی و نبرد روایت ها دارند. به یقین باید از این ابزار که مانند دارایی راهبردی برای ایران است بیشتر حمایت کرد.
طبعا نیاز به ماهواره ای که بتواند دستکم کشورهای پیرامون ایران را پوشش رسانه ای و مخابراتی دهد از الزامات حضور در عرصه فراملی در قرن حاضر است. ایران که با پرتاب موفق ماهواره نور نشان داد می تواند صاحب ماهواره باشد باید ماهواره ای ملی و مخصوص به خود را در فضا قرار دهد که بخش بزرگی از آن در مالکیت شبکههای برون مرزی صداوسیما باشد. کاری که از مدت ها قبل باید صورت میگرفت.
تا آن مهم تحقق یابد می توان از کشورهایی مانند روسیه یا افریقای جنوبی ماهوارههایی را خریداری کرد که به وسیله آن مانع از سانسور رسانه ای غرب شد.
جالب اینکه بخشی از ارتباطات ایران در اختیار شرکت های ماهواره ای سعودی مانند عرب ست است. به راستی چگونه ترکیه با ترک ست، مصر با نایل ست و رژیم اشغالگر سعودی با عرب ست دارای ماهواره اند اما کشورمان با وجود تواناییهای بسیار در عرصههای صنعتی و نیز وجود رسانههای فعال که نیازمند پوشش فضایی هستند هنوز برای خرید یک ماهواره یا قراردادن آن در مدار توسط کشورهای دیگر هیچ اقدامی نکرده است.
منظور این نیست که خودمان ماهواره را ساخته در مدار قرار دهیم و پشتیبانی کنیم بلکه تا رسیدن به آن روزها می توان ماهواره را خرید و آن را به تملک درآورد نه آنکه دلارهای محدودمان را به شرکت های سعودی و اروپایی تقدیم کنیم وآنها نیز هر زمان که خواستند رسانههای ما را متوقف کنند.
هر چه زمان میگذرد، اهمیت فعال بودن شبکههای برون مرزی در راستای تحقق منافع فراملی و حفظ امنیت ملی بیشتر آشکار میشود و در همین راستا ضرورت نگاه ملی به مسائل و معضلات گوناگونی که شبکههای برون مرزی کشورمان با آنها دست و پنجه نرم میکنند، عیان تر.
باید به همه دستگاههای تصمیم گیر و افراد و نهادهایی که در این انباشت بدهی و دادن بهانه به دست غرب برای توقف فعالیت شبکههای برون مرزی ایران نظیر «الکوثر» گفت مگر عده و عده رسانه ای خط مقاومت چقدر است که به همین آسانی در آستانه روز جهانی قدس، اسباب محدود کردن آن، اینگونه فراهم میشود؟
«الکوثر» یکی از بازوهای قدرتمند رسانههای خط مقاومت است و با حذف از یوتل ست، از سویی هم شبکه اردوی سحر هم از سوی شرکت پاکست قطع شد تا این شبکهها هزاران مخاطب اردوزبان شبه قاره هند خود را از دست رفته ببیند. در واقع این و بازوی استراتژیک صداوسیما بخاطر بدهی مالی حذف شد و با توجه با توضیجات بالا بیشترین سود از قطع این شبکههای مهم را رسانههای سعودی و اسرائیلی میبرند که می توانند در غیاب این دو شبکه حسابی در جذب مخاطب جولان دهند اما اگر چه در نهایت امر، این مشکل توقف پخش جهانی به علت بدهی رفع خواهد شد، اما چنانچه سازوکارهای تامین بودجه برای شبکههای برون مرزی صداوسیما ترمیم و اصلاح نشود، احتمال آن که این لطمه دامان دیگر شبکههای برون مرزی ایران را بگیرد و به حیثیت فراملی ایران لطمه بزند، بسیار است.