به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، روشن پژوه بعد از گذشت 25 سال فاصله از رادیو با اجرای برنامه«مثبت صباهنگ» در شبکه صبا، به این رسانه برگشته است. برنامه«مثبت صباهنگ» با اجرای مسعود روشن پژوه و شهرام نیک یار، پنجشنبه و جمعه ها عصر از ساعت 18 به مدت یک ساعت و نیم روی آنتن رادیو صباست. به همین بهانه درباره بازگشتش به رادیو و اجرای این برنامه و ویژگیهای آن با وی گفت و گو شده که در ادامه می خوانید:
دلیل این که سالها از رادیو دور بودید چیست؟ آیا پیشنهادها راضیکننده نبود یا این که مشغلههای کاری، اجازه کار و فعالیت در رادیو را از شما گرفته بود؟
در طول این سالها پیشنهاد زیادی برای حضور در رادیو داشتم، اما مشغلههای کاری هیچوقت به من اجازه نمیداد تا اینکه فراغت بیشتری پیدا کردم و وارد رادیو صبا شدم و این در واقع اولین تجربه رادیویی من به این شکل است که برنامهای را اجرا کنم.
با وجود این، از ویژگیهای این برنامه بگویید که شما را ترغیب کرد در آن حضور داشته باشید؟
این برنامه به نوعی یک زنگ تفریح است، برنامهای مفرح و دوست داشتنی که ترکیبی از موسیقی، گفت و گو و طنز است.
با توجه به اینکه نخستین تجربه شما در اجرای چنین برنامهای هست، با طنز شنیداری آشنا بودید؟
با طنز شنیداری که از 40سال پیش تاکنون آشنایی داشتم. آن زمان رادیو به این شکل برنامه طنز نداشت و در قالب کاستهایی باید این نوع برنامهها را میخریدی که درواقع محتوایش همین کارها و برنامههایی بود که هم اکنون در رادیو می شنویم. اما الان به لحاظ اینکه زرق و برق رسانههای تصویری و در لحظه بودن رسانههای مجازی هم اضافه شده، کار سختتری پیش روی هریک از عوامل رادیو وجود دارد.
از چه نظر کار سختتر است؟
بههرحال نویسندهها باید قدرتر باشند، گویندهها حرفهایتر و همه عوامل باید توانایی انجام چنین کاری را داشته باشند.
معمولا در رادیو تعدادی برنامههای طنز تولید و پخش میشد که بسیار موفق و پرمخاطب بودند. به نظر شما که سالها تجربه کار در رادیو را داشتید، رمز ماندگاری برنامههای طنز قدیمی در چیست؟
آن سالها خیلی راحتتر میخندیدیم، اما الان مقطعی میخندیم اما این که این خنده چقدر ریشه در نوع زندگی و حس و حال من دارد، خیلی متفاوت است. آن زمان شاید با یک لطیفه ساعتها حال همه خوب بود، اما الان حتی اگر بهترین شیوههای طنز را هم به کار ببری، بازهم آنقدر دغدغهها قالب میشود که به سختی می توان مخاطب را خنداند. الان هم در برنامه «مثبت صباهنگی» که در رادیو صبا دارم خیلی دنبال خنداندن مردم به آن شکل نبوده و نیستیم. درواقع لحظهای که شنونده این برنامه را گوش میکند، مثل این است که پنجرهای به یک استودیو باز شده که او میتواند گوینده، خواننده و سایر عوامل را ببیند. البته همه اتفاقاتی که در برنامه می افتد، واقعی است و هیچکدام ساختگی نیست.
چطور؟ دراینباره توضیح میدهید؟
یعنی حتی اگر قرار است بخندیم، واقعا زمانی که بچهها حالشان خوب است، ضبط صداهای خنده را میگیریم که در طول برنامه پخش کنیم. خنده دستوری و فرمایشی در هیچ جای برنامه نیست و ما واقعا خودمان هستیم در همان لحظهای که برنامه را اجرا میکنیم. بعید است بتوان به نقطه ایدهآل در خنداندن مردم رسید. اما تمام تلاشمان را میکنیم. گواه این مطلب همین بس که در شرایطی در حال کار کردن هستیم که هر آن ممکن است به دلیل کرونا یکی از عوامل دچار مشکل شود. اما سعی در انتقال حال خوب به مخاطب هستیم. آنها هم با ما تعامل میکنند، پیامک میدهند و درست مثل اینکه شما با دوستتان تلفنی صحبت کنید، یکساعت و نیم با هم در ارتباطیم. موسیقی گوش میکنیم و از حال هم باخبر میشویم. از آنجا که این برنامه بهطور مشترک اجرا میشود، درباره همکاریتان با آقای نیکیار بگویید. تقریبا 20سالی است که با هم در برنامههای مختلف همکاری میکنیم. در این برنامه هم از وی خواستم با من همراه باشد. او هم سازش را میآورد و گاهی اوقات با خوانندهای که آنطرف خط است، همراهی میکند. در کل سعی کردهایم فضای متفاوتی در این برنامه داشته باشیم. با توجه به همکاری 20سالهای که با وی دارید، از رمز ماندگاری این رفاقت بگویید. فکر میکنم چون ما هر دو یک هدف داریم و آن هم انتقال حال خوب به مردم است. در واقع ما به دنبال حال مردمیم و نه مال مردم (با خنده). دنبال این نیستیم که از این حرفه کسب درآمد کنیم. بارها پیشنهاد ساخت آلبوم یا قطعات موسیقی به ما شده است. البته من که خودم را خواننده نمیدانم ، اما برای هردوی ما همین مهم است، بتوانیم لحظهای را ایجاد کنیم که یک مقدار برای مردم متفاوت است و حالشان را خوب میکند. همین برایمان کافی است از بازخوردهایی هم که گرفتیم متوجه شدیم. خدا را شکر تاکنون توانستهایم به هدفی که داریم، نزدیک شویم. کار در شرایط کرونا چگونه است؟ بهخصوص در استودیوهای سربسته رادیو که این نگرانی را برای عوامل ایجاد میکند. دوست دارم این نکته را بگویم. البته که من بارها در برنامه هم گفتهام و دوست دارم اینجا هم بگویم. کار بچههای رسانه کمتر از کادر درمان نیست. این افراد ساعتها در استودیوهایی که هیچ پنجرهای ندارد و عایق هم هست، در حال کار کردن هستند و تردد گروههای برنامهساز، کار را بسیار خطرناک میکند. این بچهها سالها آموزش دیدهاند و در حال انجام کاری تخصصی هستند که هرکسی قادر به انجام آن نیست. اگر خدایناکرده اتفاقی برای هرکدام از آنها بیفتد، جبران پذیر نیست. مگر چند سال دیگر باید بگذرد که ما بتوانیم یک صدابردار حرفهای داشته باشیم و تربیت کنیم. یا هریک از عوامل که جایگزینی برای آنها نیست. اگر قرار باشد مردم در خانه بمانند، این وظیفه اهالی رسانه است که بتوانند با برنامههای متنوع به این هدف دست یابند. به همین دلیل من خواهش میکنم از مدیران سازمان که این عوامل را واکسینه کنند.