به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، سریال «موج اول» با توجه به بیماری همهگیر کرونا و مشکل روز جامعه و به منظور پاسداشت رشادتهای نیروهای درمان، تولید شده است. این سریال با نام قبلی «اپیدمی» در سه فصل در دست تولید است. فصل اول این سریال از شبکه سه سیما پخش شد و به زودی فیلم برداری فصل دوم آن آغاز میشود. در این سریال بازیگرانی همچون مهدی فخیم زاده، فریبا متخصص، محسن قصابیان، زنده یاد سیامک اطلسی، نیلوفر رجایی فر و کوروش سلیمانی ایفای نقش کردند.
درگزارش پیش روی با سعید کمانی، تهیهکننده و سیدامیر سجاد حسینی، سرپرست گروه نویسندگان و کارگردان همکلام شدیم.
دغدغهام تولید سریال روز در پیروی از بیانات مقام معظم رهبری بود
سعید کمانی، تهیهکننده سریال«موج اول» درباره همکاریاش با این اثر نمایشی میگوید: اوایل سال 1399 با توجه به بیانات حضرت آقا که فرموده بودند به رشادت نیروهای درمانی بپردازیم و گفته بودند که باید یک آوینی پیدا شود که این حماسه را نشان دهد، خانه تولیدات جوان تصمیم به تولید چنین اثری گرفت. وی با بیان اینکه همزمان من پیشنهاد تهیه یک سریال پنج قسمتی را به سازمان داده بودم، میافزاید: این همکاری ادامه پیدا کرد و تبدیل به یک مجموعه تلویزیونی شد. وی با اشاره به اینکه از ابتدا دغدغهام این بود که سریالهایی بسازم که دارای موضوع زمان خودشان باشند، اظهار میدارد: به همین خاطر اثری داشتم در سوریه. ابتدای جنگ سوریه، اولین گروه اعزامی از تلویزیون و همه رسانهها ما بودیم که در سال ۱۳۹۳ مجموعه مستند«آخرین پناه» و در سال ۱۳۹۴ اثر«باغ ارم» را ساختیم که محصول بسیج سازمان بود. دغدغهمان این بود که در همان تاریخ که فکر میکردیم اثرگذاری اش خیلی بیشتر است، بتوانیم کار کنیم. وی میافزاید: سریال «موج اول» را هم در اوج کرونا شروع کردیم و به لطف خدا در حال تولید آن هستیم و در اوج پیک پنجم که بدترین پیک بود کار میکردیم. احساسم این است که اگر در زمان خودش ساخته شود تاثیر بیشتری خواهد گذاشت. این تهیهکننده اضافه میکند: دغدغهام این است که مثل زمان جنگ، به نیروهای درمان روحیه دهیم و این کار کوچکی است در قبال ایثار، فداکاری و رشادت نیروهای درمان و نیروهای جهادی، ولی به هرحال سعی ما قدردانی ازآنها بود. وی درباره روند انتخاب بازیگران توضیح میدهد: سه کارگردان داشتیم و گروه کارگردانی سه نظر برای انتخابها میدادند و جوّ خوبی بود و با کمک آنها توانستیم با شرایطی که رسانهها تولید دارند و تلویزیون هم کلی سریال در دست تولید دارد و با وجود کمبود بازیگر به بازیگرانی که نزدیک به شخصیتهای قصهمان بودند، برسیم.
به گفته وی، تاثیر کرونا در سریال ما مشخص بود؛ در ابتدا علی سلیمانی را در پیش تولید از دست دادیم، نمونه دیگر آن سیامک اطلسی بود که در انتهای سریال ما بیمار شد و او را هم از دست دادیم و تاثیر خیلی زیادی روی کار ما گذاشت. خیلی از بازیگران در اوضاع وخیم کرونایی نمیآمدند و خیلی از بازیگرانمان سن بالایی داشتند و این سبب شده بود که در این شرایط خیلیهایشان بازی نکنند و دستمان از نظر انتخاب بازیگر تنگ بود. وی تصریح میکند: حتی یک تخت بیمارستانی نداشتیم که در سریال نشان دهیم ما در بیمارستان هستیم. از طریق شبکه سه سیما رایزنی و تلاش کردیم و پیگیریهای زیاد مدیر شبکه سه سیما و نیز مدیر گروه فیلم و سریال توانستیم بیمارستان عدل را در شرایطی بگیریم که حتی یک تخت بیمارستانی در شهر تهران نبود و در آن شرایط سریال را ساختیم. وی میگوید: واقعاً جای تشکر دارد که سپاه این همه امکانات در اختیارمان گذاشت؛ یعنی یک بیمارستان واقعی در جنوب شهر تهران تاسیس کردیم با همه امکانات و نزدیک به 100 میلیارد تومان بودجه. وی ادامه میدهد: مشکل عجیب ما نبود پزشکی بود که وقت داشته باشد در بیمارستان ما سر سکانسها و پلانها حاضر باشد. مشکل دیگرمان محدودیت زمانی بود و نمی توانستیم زیاد هنرور داشته باشیم. قرار بود در سکانسی نشان دهیم 500 نفر به این بیمارستان هجوم میآورند و در پیک پنجم کرونا بیمارستان این اجازه را نداد و مجبور بودیم با ۱۰ تا ۲۰ هنرور این صحنه را نشان دهیم و این اندکی کارمان را دشوار کرد و به نظرم به کار آسیب زد، ولی باز همین که در شرایط خاص کرونایی بتوانی سریال بسازی به نظرم اثر خودش را خواهد گذاشت. وی با بیان اینکه افتخار میکنیم که از«ب» بسم ا... با سازمان برنامهسازی و همکاری میکنیم و ان شاءا... حق فرزندی را ادا کنیم و فراموش نکنیم که صداوسیما باعث پرورش امثال ما شده است، اضافه میکند: چیزی نیستم، ولی این سخن را به عزیزانی میگویم که با پول سازمان صداوسیما و بیت المال به قول معروف به مدارجی رسیده اند و الان حاضر نیستند یک سکانس از آثارشان از تلویزیون پخش شود و این واقعاً باعث شرمساری است. وی میافزاید: امیدوارم دینی را که بر عهده داریم بتوانیم ادا کنیم و همیشه ممنون و قدردان تلویزیون هستیم.
به گفته وی، تلویزیون باید تولیداتش را افزایش دهد، به برنامه سازی با دید واقعی بنگرد و به تولید بپردازد. میبینیم که هزاران و صدها مدیر داریم ولی در کنارش ۱۰ تا ۲۰ تهیه کننده داریم که درگیر این هستند که قسط شان را به موقع بگیرند و اثری را تولید کنند. در اوایل انقلاب که تولیدات خیلی خوبی داشتیم به تهیهکنندگان پول امانی میدادند و مثلاً اگر یک سریال 100 هزار تومان هزینه ساختش بود، 100 هزار تومان به آن میدادند و بعد حساب میکردند.
به گفته وی، تا این رویکرد تغییر نکند نمیتوانیم رقابت و فرهنگسازی کنیم. اکنون در حوزه کودک و نوجوان هیج سریالی تولید نمیشود و اگر هم تولید شود بسیار ضعیف و درجه کیفیاش «ب» است که کیفیت لازم را ندارد. باید بتوانیم رقابت کنیم، از لوکیشن خوب استفاده کنیم و بازیگر خوب بیاوریم. ما یک شهرک سینمایی مدرن نداریم و باید در پی این باشیم که سرمایه گذارها بیایند و شهرکهای سینمایی مدرن تاسیس کنند. تهیهکنندگان ما باید مستقیم بتوانند با مدیران ارشد تلویزیون صحبت و دغدغههای شان را مطرح کنند. واقعاً چه کسی باید به داد ما برسد؟ وقتی به آنچه مردم قرار است ببینند اهمیت دهیم به طور حتم تعداد مخاطبان تلویزیون بالا میرود.
کمانی با بیان اینکه اکنون متن فصل دوم سریال در ادامه فصل اول را حجت قاسم زاده اصل مینویسد، میافزاید: امیدواریم هفته جاری بتوانیم فیلم برداری فصل دوم را با کارگردانی محمد صادق بکتاشیان آغاز کنیم.
وی میافزاید: مهمتر از این فصل سوم سریال است که میخواهیم گوشهای از زحمات نیروهایمان را در بخش واکسن سازی، کارشکنی و سرویسهای جاسوسی دشمن، ترور شخصیتهایمان و منهدم کردن تاسیساتمان نشان دهیم. میخواهیم اینها را نشان دهیم تا حق مطلب را ادا کنیم و مردم کشور بدانند ما در چه شرایط سختی کرونا را پیش بردیم و موفق شدیم با رشادت نیروهای درمان و نیروهای جهادی و مسئولانی که واقعاً وفادار به مردم و انقلاب بودند، یک بحران بزرگ را تبدیل به یک بحران کوچک کنیم.
قصه بهروز گفتن کار سختی است
سید امیر سجاد حسینی، سرپرست نویسندگان و کارگردان سریال نیز میگوید: حدود یک سال پیش ۳ یا ۴ قسمت از فیلمنامه نوشته شده بود که به گروه اضافه شدم. البته چون فیلم قبلیام را آقای آذرپندار، مدیر گروه فیلم و سریال وقت شبکه سه در جشنواره مقاومت دیده بود برای کارگردانی این سریال انتخاب شدم.
وی میافزاید: من به سینما و پرده بزرگ آن و نوع صدا و موسیقی مناسب سالن سینما علاقه داشتم، ولی با توجه به اوضاع کرونایی اکنون تلویزیون بستر مناسبی برای گفتن قصه است.
وی با بیان اینکه قصه به روز گفتن کار سختی است، تصریح میکند: از وقتی ویروس کرونا آمد نوع مناسبات، مناسک و آیینهای ما فرق کرده است.
سید امیر سجاد حسینی با بیان اینکه آنچه مرا به کارگردانی این سریال علاقهمند کرد این بود که میتوانستم مثل دفاع مقدس و دوران جنگ به آن بنگرم، میافزاید: ما به عنوان یک فیلمساز باید با یک آدم معین طرف شویم، در سریال ما آفاق یک سوپروایزر مجاهد و نگار که پرستار جوانتری است بر اثر کرونا به شهادت میرسد، اینها برایم جذاب بود، چون علاقهام به دفاع مقدس زیاد است و اینها مابازاهایی را به من میداد که همان طور که درباره مسائل روز حرف میزنم به آن مضمونی که دوست دارم هم بپردازم و قطعاً نمایش رشادتها مسئلهام بوده، ولی اینکه چطور آن را روایت کنیم کار راحتی نبود. ۲۰ قسمت را آقای عبدی نوشت، ولی به دلایل مختلفی آن را کنار گذاشتیم و دوباره طرحهای مختلفی را نوشتند و در نهایت به طرحی که من نوشتم، رسیدیم و بازنویسیهایی سر صحنه داشتیم تا به آنچه که اکنون میبینید، رسیدیم.
وی درباره انتخاب بازیگران سریال هم توضیح میدهد: به طور مشترک با محمد صادق بکتاشیان، کارگردان فصل دوم و محمد علیزاده، کارگردان فصل سوم از میان گزینههای مطرح شده برای نقشها به این انتخابها رسیدیم. از یک جایی به بعد برای انتخاب بازیگران فصل اول من تصمیم گیری کردم و تهیهکننده هم مشاورههای خوبی میداد. برای نقش پزشکی که نوشته بودم، چون شبیه پزشکهای دیگر نبود و بد اخلاق بود به مهدی فخیم زاده رسیدیم و چون نقش برایش جذاب بود، آن را پذیرفت. برای نقش ابراهیم با محسن قصابیان به نتیجه رسیدم و مناسب نقش بود و با نقش فیلم روی پردهاش، «منصور»، متفاوت است. قرار بود نقش شاه میری را امیرکاوه آهنین جان بازی کند که مخالفت کردم و گزینههای دیگری داشتیم که در نهایت به کوروش سلیمانی رسیدیم که انتخاب درستی است. برای دیگر نقشها از بچههای تئاتر استفاده کردیم که به نظرم درخشان بودند. علی سلیمانی را از دست دادیم و اصغر نقی زاده جایگزینش شد. آتش تقی پور هم بازیگر طنازی بود و انتخاب شد. متاسفانه سیامک اطلسی را هم در روزهای پایانی از دست دادیم. فریبا متخصص هم انتخاب جذاب و درستی بود.
این کارگردان با بیان اینکه اساساً چالشی که داشتیم این بود که بازیگرانی که سنشان بالاتر بود در شرایط کرونایی باید جانشان را کف دستشان میگذاشتند و بازی میکردند و برخی هم نمیپذیرفتند، اضافه میکند: در نهایت از انتخاب بازیگران راضی هستم و امیدوارم مردم نیز این سریال را دوست داشته باشند.
وی به مشکلات تولید اشاره میکند و میافزاید: در اوج کرونا کار میکردیم و بیمارستانی که از سوی قوه قضائیه در اختیار ما قرار داده شد به صورت جدی سرپا نشده بود و برای خیلی از بخشها هنرور نداشتیم.
به گفته وی، فقط عوامل پشت صحنه از ماسک استفاده میکردند، ولی جان بازیگران در خطر بود، چون جلوی دوربین نباید ماسک میزدند، زیرا تا قسمت سوم سریال شیوع ویروس کرونا اعلام نشده بود.
وی با اشاره به بازخوردهای سریال این گونه میگوید: نقدها بود و اشکالات دیده میشد، ولی باید کار به سرعت روی آنتن میرفت، برای هر قسمت یک روز و نیم فرصت داشتیم تا مرحله پروداکشن را انجام دهیم. جعفر محمد شاهی، طراح صحنه سعی کرد یک بیمارستان صحرایی باورپذیر مدرن درست کند و این برای اولین بار در مدیوم تصویر اتفاق افتاد. به ما انگهایی هم زده شد که ما کار سفارشی کردهایم و انحصار روایت کرونا در ایران را در اختیار داشتیم. برای پخش قسمت اول گفتند که کسی نمیداند کرونا چیست، در حالی که ما در قسمت اول نوشتیم که ما به ترتیب تاریخی قصه را روایت نکردهایم و بر اساس اقتضای نمایش و داستان تغییراتی کرده است و مجبور بودیم در تابستان سریال را بسازیم و بازیگران لباس آستین کوتاه بپوشند و عدهای انتقاد کردند که این سریال میگوید در زمستان کرونا نبوده است.
سید امیر سجاد حسینی اضافه میکند: اگر دوستان منتقد، سریال ما را دقیق دیده باشند، میبینند که قصه ما یک روز به یک روز روایت میشود و مدیران دوره قبل و جدید سازمان ممیزی به سریال ما نزدند و نکتهای را اعمال نکردند. دوستان منتقد به همه چیز با تعصب نگاه میکنند.
وی با بیان اینکه بین من و سازمان باندبازی وجود ندارد و با توجه به فیلمهایم انتخاب شدم، ادامه میدهد: افتخار میکنم که از ابراهیمها، جهانها و آفاقها توانستم حرف بزنم و به جرئت میگویم که جدیترین تصویری که از پرستار نشان داده شد، در سریال ما بود.
وی درباره تغییر نام سریال از«اپیدمی» به«موج اول» توضیح میدهد: ما یک روز قبل از پخش متوجه تغییر نام سریال شدیم و دلیلشان این بود که نام خارجی نباشد، البته من از نام«موج اول» راضی هستم.
این کارگردان به اهمیت تکنیک در تلویزیون نیز اشاره میکند و میگوید: اساساً برخی همکارانم معتقدند که در تلویزبون خیلی نباید اهمیت داد یعنی مدیومش فرق میکند. مدیوم سینما و تلویزیون قطعاً باید با هم فرق داشته باشد، ولی سعی کردیم بیننده از تصاویر ما لذت بصری ببرد. سعی کردیم میزانسنها پویا باشد و به ندرت سکانسهایی داریم که آدمها دو به دو نشسته باشند و با هم حرف بزنند. سریال را تک دوربین و با دوربین الکسا گرفتیم و سعی کردیم قاب اسکوپ بگیریم و اینها کمک کرد کار جذابتر شود. تا جایی که توانمان بود سعی کردیم کار خوبی را ارائه دهیم و نگوییم تلویزیون است، چون مخاطب تلویزیون ارزشمند است و باید برای نگاهش ارزش قائل شد و باید اندک اندک سعی کنیم سلیقه بصری مخاطب را بالا ببریم که هر سریالی را تماشا نکند.