به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، یکی از تأثیرات دفاع مقدس بر نظام فرهنگی ایران، پدید آمدن گونه بومی دفاع مقدس هم در سینما و هم عرصه سریالسازی است. در تلویزیون نیز هر سال سریالهایی درباره این موضوع به نمایش در میآید. به مناسبت هفته دفاع مقدس، به مرور برخی از آثار به یادماندنی دفاع مقدس از گذشته تاکنون میپردازیم.
روایت فتح
بهترین مستند تولید شده درباره دفاع مقدس، مجموعه«روایت فتح» به کارگردانی شهید سیدمرتضی آوینی است که در دهههای 60 و 70 از صداوسیما پخش میشد. این مجموعه را میتوان هم یکی از ماندگارترین آثار پخش شده دانست و هم سند تصویری قابل اتکا درباره هشت سال دفاع مقدس. یکی از ویژگیهای این مجموعه، خاص و بکر و خلاقانه بودنش است. طوری که قبلا شبیه به «روایت فتح» آوینی مستند دیگری ساخته نشده بود و بعد از آن هم شبیه به آن تکرار نشد.
شهید آوینی در«روایت فتح» از ظواهر و تسلیحات و رموز عملیاتهای جنگی عبور کرد و به رازهای نهفته در ذات قدسی دفاع مقدس و باطن مردان این رزم مقدس رسید. در واقع، نگاه آوینی به دفاع مقدس، نگاهی معرفتشناسانه و عرفانی است. او سعی کرد تا در پس یک حادثه پر مرگ و میر و خشونت آمیز، به زندگی و زیبایی و لطافت دست یابد و در این امر تا حدود زیادی به توفیق رسید. بدون تردید، نگاه و احساس و ادراک یک مخاطب نسبت به دفاع مقدس و رزمندگان جبهه حق، بعد از تماشای مجموعه «روایت فتح» آوینی، متفاوت خواهدشد.
سفر به چزابه
همنام فیلم ماندگار مرحوم رسول ملاقلیپور یعنی«سفر به چزابه»، یک سریال هم از تلویزیون پخش شد. البته این سریال تفاوتهایی با فیلم«سفر به چزابه» دارد. در واقع ملاقلیپور در این سریال ادامه داستان دو فیلم«نجات یافتگان» و«سفر به چزابه» را به نمایش درآورد. این سریال هم مانند فیلم«سفر به چزابه» واقعیت و خیال را در هم میآمیزد و مخاطب را از دریچه نگاه دو هنرمند سینما و موسیقی، با رزمندگان دفاع مقدس مواجه میکند. از جذابیتهای این سریال، مسئله اصلی انسانها در جنگ است، یعنی مرگ. آهنگساز داستان که از مرگ میهراسد و رفته رفته با فضای جبهه خو میگیرد و به درکی متفاوت از دفاع مقدس و رزمندگان و شهدا میرسد.
خوش رکاب
ورود افراد نامتجانس با جنگ به فضای جبهه همیشه پرجاذبه بوده و ارزش نمایشی داشتهاست. «خوش رکاب» به کارگردانی علی شاه حاتمی نیز با استفاده از این ظرفیت تولید شد. در این سریال، یک راننده کامیون لوتی مسلک و به اصطلاح داشمشدی، پا به پشت جبهه و از آنجا به خط مقدم میگذارد و با دنیای خاص و منحصر بهفرد بسیجیها آشنا میشود. این راننده کامیون که نقشش را محمد کاسبی ایفا میکند، به دلیل همین عدم تناسب نگاهش به زندگی با جبهه علاقهای به رفتن و بردن بار به جبهه ندارد، اما پس از حضور در آن فضا روحیه و نگاهش نسبت به دفاع مقدس تغییر میکند.
خاک سرخ
ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان کارکشته و مطرح سینمای دفاع مقدس نیز یکی از سریالهای خاطره انگیز تلویزیون با محوریت دفاع مقدس را به نام خودش ثبت کردهاست. مجموعه«خاک سرخ» ملودرامی خانوادگی است که در سال 1381 در 17 قسمت پخش شد. این سریال درباره زن جوانی به نام لیلا است که در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده، متوجه میشود که پدر و مادر واقعی او افراد دیگری هستند؛ در نتیجه به جستوجوی هویت گمشدهاش می رود و به خرمشهر میرسد. در همان زمان جنگ آغاز میشود و خرمشهر هم در مسیر حمله نظامی متجاوزان بعثی عراق قرار میگیرد. شوهر لیلا در بمباران شهید میشود و لیلا مادرش را مییابد، ولی پدرش اسیر میشود و. ...
«خاک سرخ» در زمان خودش یک أثر متفاوت بود. ابراهیم حاتمیکیا در ساخت این سریال، تلاش کرد تا از کلیشهها عبور کند و از زاویهای جدید به بخشی از تاریخ جنگ ایران و رژیم بعث عراق بپردازد. او مسئله خانواده و بهویژه قدر و ارزش پدر و مادر و هویت یابی را در این روایت، برجسته سازی کردهاست. سرنوشت کاری میکند تا زن جوانی دور از فضای انقلاب و جنگ، پایش به خط مقدم باز شود و در کوران جنگ، هویت خودش را بیابد؛ هویتی که ریشه در سرزمین حماسه و مقاومت یعنی خرمشهر دارد.
«خاک سرخ» یک سریال موفق در بازسازی جنگ شهری است. حاتمیکیا در این سریال نیز مانند اغلب آثارش کم نقص عمل کرده و یک شهر در حال سقوط و وضعیت دردناک آن را نزدیک به واقع به نمایش در آوردهاست. او حتی به جزئیات هم به طور دقیق پرداختهاست؛ از آسیبهایی که ساختمانها دیده اند تا حالوهوای جاری در بین مردمیکه خانه و زمینهایشان به یغما رفتهاست.
«خاک سرخ» همچنین صحنههای نفسگیری از دفاع و سنگرهای مردمی خرمشهر در مهر سال 1359 را نشان میدهد: مردمیکه حاضر نیستند خانه و شهر و سرزمین خودشان را از دست بدهند، نیروهایی که از دیگر نقاط به یاری آنها میآیند و محاصرهای که هر دم تنگ تر و دشمنی که لحظه به لحظه نزدیکتر میشود.
در چشم باد
«در چشم باد» یکی از سریالهای فاخر و الف ویژه صداوسیما در دهه 80 است که فصل آخر آن به دفاع مقدس اختصاص دارد. این سریال به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی در 44 قسمت به روایت داستانی درباره تاریخ معاصر ایران از ابتدای قرن اخیر شمسی (از سال 1300) میپردازد. هر فصل از سریال«در چشم باد» به یک مقطع از این قرن اختصاص یافتهاست. آخرین بخش این سریال، به سالهای پس از انقلاب پرداخته که به جنگ تحمیلی ختم میشود. در این بخش، هم موشکباران شهرها و هم جبهه نبرد به نمایش در میآید. مسعود جعفری جوزانی در قسمتهای پایانی سریال «در چشم باد» نشان داده که پیروزیهای ایران در جنگ هشت ساله ، با چه دشواریهایی به دست آمدهاست. فضای سهمگین حاکم بر عملیاتها و نفسهایی که هر دم و بازدمشان با شهادت درآمیخته، بهخوبی در این سریال بازنمایی شدهاند. این سریال از معدود آثار نمایشی است که به فتح خرمشهر و پیروزی ایران اسلامی در عملیات «بیت المقدس» پرداختهاست.
کیمیا
«کیمیا» نیز یکی دیگر از سریالهای صداوسیماست که فصلی از آن به دوران دفاع مقدس میپردازد. این سریال به کارگردانی جواد افشار محصول شبکه دو سیماست که اولین بار در سال 94 روی آنتن رفت،. این اثر با محوریت دختر جوانی به نام کیمیا در110 قسمت به تاریخ معاصر ایران از دهه 50 تا دهه 80 میپردازد. موضوع اصلی«کیمیا» انقلاب و دفاع مقدس است. خانواده کیمیا نیز مانند خیلی از مردم در سال 57 وارد متن انقلاب میشوند و در مبارزات و راهپیماییها علیه رژیم پهلوی شرکت میکنند. خاستگاه خانواده آنها خرمشهر است و مجموعه اتفاقاتی باعث میشود که این خانواده به شهر خودشان نقل مکان کنند، ولی به محض ورود به خرمشهر، جنگ شروع میشود. این خانواده نیز درگیر ماجراهای اشغال و آزادی خرمشهر میشوند. تا قبل از سقوط شهر، کیوان برادر کیمیا که نوجوانی نوخاسته است نیز مانند خیلی دیگر از جوانان این شهر، به دفاع مردمی میپیوندد. در نهایت نیز کیوان اسیر میشود و شهر از دست می رود، ولی این پایان کار نیست.
سریال«کیمیا» نشان میدهد که همراهی نیروهای مردمی و قوای نظامیکشور چگونه به اشغال شهر پایان میدهد و موجب آزادی خرمشهر میشود. یکی از بخشهای جذاب این سریال، ترسیم شخصیت شهید محمد جهانآرا از اسوههای مقاومت خرمشهر است. این شخصیت ماندگار تاریخ دفاع مقدس در سریال«کیمیا» با بازی حامد بهداد شکل گرفتهاست. سریال «کیمیا» سعی کرده تا جزئیات سقوط و آزادسازی خرمشهر را نشان دهد. از اتفاقات تلخ گرفته تا حماسهسازی و لحظات خوب آزادسازی خرمشهر، همه را میتوان در فصل اول این سریال دید.
زیرخاکی
یکی از سریالهای محبوب صداوسیما در سالهای اخیر که در سه فصل به نمایش درآمد، سریال«زیرخاکی» است. این سریال به کارگردانی جلیل سامان و بازی پژمان جمشیدی در قالب طنز موقعیت ساخته شدهاست. به این ترتیب که باز هم فردی که دورترین نسبت ممکن با فضای مبارزه انقلابی و همچنین خط مقدم جبهه را دارد، درپی برخی اتفاقات و حوادث، ناخواسته پایش به این میدانها باز میشود. فریبرز که یک گنجیاب است، در جستوجوی زیرخاکیهای گران قیمت به گنجی بالاتر از همه ثروتهای مادی، یعنی ایثارگری و رشادت رزمندگان و شهدا میرسد.
نجلا
مجموعه تلویزیونی «نجلا» یکی از آثار اخیر صداوسیما با روایت دفاع مقدس است. این سریال به کارگردانی خیرالله تقیانیپور در دو فصل، بین سالهای 1399 و 1401 از شبکه سه سیما روی آنتن رفت. محور اصلی این سریال نیز ماجراهای عاطفی و تلاش برای ازدواج عبد و نجلاست. داستان سریال«نجلا» در فصل دوم با آغاز جنگ تحمیلی و اشغال و آزادسازی خرمشهر همراه میشود. این فصل از سریال بیشتر به بازسازی واکنش مردم به یورش قوای نظامی رژیم بعث عراق به کشور میپردازد.
«نجلا 2» تلاش کرده تا نگاهی متفاوت و جدید به اتفاقات آغاز جنگ تحمیلی و همچنین اسارتگاههای عراق در آن دوران بیفکند. ازجمله اینکه مطابق با مسائل روز کشور، مسئله نفوذ و نفوذیها و نقش آنها در سقوط خرمشهر به تصویر کشیده شدهاست. در این سریال به سبب مثلث عشقی میان عبد، نجلا و عدنان، پای نیروهای استخبارات رژیم بعث عراق نیز به ماجرا باز میشود و میبینیم که این نیروها چگونه با استفاده از نفوذیهایشان راه را برای ورود به خرمشهر باز میکردند. از آن سو، دفاع جانانه مردم هم برای مقابله با سقوط شهر نیز به تصویر کشیده شده است. بسیاری از اتفاقات آن سال های دفاع مقدس از جمله عواقب اجتماعی جنگ، بمباران شهرها، وضعیت بیمارستانها و کمبود پزشک و دارو و شهید و مجروح شدن مردم و... به گونهای ملموس در بخشهای پایانی مجموعه«نجلا2» به تصویر کشیدهشد. «نجلا 2» با رویکردی وحدتگرا این واقعیت را نشان میدهد که عربهای خرمشهری با چه غیرت و تقلایی در مقابل حمله بعثیها ایستادند و از انقلاب و وطن خودشان دفاع کردند.
برف بی صدا میبارد
مجموعه تلویزیونی«برف بی صدا میبارد» هم یکی دیگر از سریالهای مطول و چند فصلی صداوسیماست که با محوریت یک خانواده، به بخشی از تاریخ اجتماعی چهار دهه اخیر کشورمان پرداختهاست. این سریال به کارگردانی پوریا آذربایجانی، البته بیشتر به روایت کشمکشهای خانوادگی و درگیری میان دو خواهر و همسرانشان میپردازد، ولی در پس زمینه روایت اصلی سریال، جنگ تحمیلی قرار دارد. یکی از اعضای این خانواده به اسم سعید با آغاز دفاع مقدس به جبهه میرود و از طریق این شخصیت، داستان و محتوای آن به جبهه و جنگ تحمیلی پیوند میخورد؛ شخصیتی که اسیر میشود و هنگام بازگشت آزادگان به آغوش وطن باز میگردد، در حالیکه یک پایش را در میدان نبرد جا گذاشتهاست. یکی از موضوعات سریال«برف بی صدا میبارد» ترسیم از خودگذشتگی و رنج جانبازان و خانوادههای ایشان و همچنین خانواده شهداست. چون در بخشهایی از این سریال، شهادت برخی از دوستان و همرزمان سعید نیز به نمایش در میآید. همچنین میبینیم به موازات ایثارگری سعید و امثال او، برخی منفعت طلبها در پی نفوذ و رسوخ و فساد در برخی نقاط و نهادها هستند. مثل شخصیت حبیب کیانی که نماد نفوذیهاست و شیوه کار این گروه بهخوبی در این سریال روایت شدهاست.