به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، سیدتقی سهرابی، معاون حقوقی و امور مجلس رسانه ملی در یادداشتی با اشاره به جریان هماهنگ رسانهای، علیه رسانه ملی و بودجه صدا و سیما نوشتهاست:
«رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی)، «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» را به عنوان شعار سال ۱۳۹۳ انتخاب فرمودند و بلافاصله در سخنرانی آغاز سال جدید در مشهد مقدس به تشریح این موضوع پرداختند و بر توجه به اقتصاد مقاومتی و ظرفیتها و توان داخلی درخصوص فرهنگ و اهمیت آن تاکید فرمودند. ایشان در بخشی از سخنرانی خود عنوان کردند: «عزیزان من فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است، چراکه فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم. اگر این هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مانند هواست».
ایشان پیش از آن سال و پس از آن هم زیربنایی بودن فرهنگ و موضوعات فرهنگی را همواره مورد تاکید قرار داده و مسئولان تصمیمگیر را به تقویت فرهنگ و دستگاههای فرهنگی امر فرمودهاند و در عین حال توجه آحاد مختلف مردم را نیز به اهمیت این مسئله جلب کردهاند.
از آن جمله میتوان به سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار ۱۹ دی امسال و در جمع مردم قم اشاره کرد که فرمودند: در رأس نقشههای بدخواهان، تبلیغات و به قول خودشان پروپاگانداست که علاج آن، تبیین صحیح حقایق از زبانهای مختلف و با ابتکار و نوآوری است، زیرا راه برطرفکردن وسوسه تبلیغاتی اثرگذار بر ذهن جوان و نوجوان، باتوم نیست، بلکه تبیین و روشنگری است.
نظر به اهمیت فرهنگ و زیربنا بودن این مفهوم برای همه کارهای دیگر از جمله اقتصاد، جای سوال است که آیا این مهم در تصمیمگیریهای دورهای و سالانه مدیران تصمیمساز و تصمیمگیر کشور از جایگاه اصیل و ویژهای برخوردار است یا نه؟ در واقع باید پرسید فرهنگ چه درصدی از بودجه سالانه ایران به فرهنگ اختصاص یافته و مهمتر اینکه دلیل هجمه رسانههای خارجی و بعضی از رسانههای داخلی به بودجه دستگاههای فرهنگی و در راس آنها صداوسیمای جمهوری اسلامی چیست؟
رسانه ملی در سالهای بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و در عرصههای گوناگون از سوی جریان رسانهای مشخصی مورد هجمه و حمله قرار گرفته و به بهانههای مختلف، عملکرد، سابقه و سیاستهای رسانه ملی، با ادبیاتی خاص و با شدیدترین ابزارهای کلامی و بیانی، زیر سوال رفته و مورد هجمه قرار گرفتهاست.
این جریان تا بدان جا پیش رفته که در این روزها و در سه مورد جداگانه، نام رئیس سازمان صداوسیما را به فاصله بسیار کوتاه در فهرست تحریمهای بینالملی قرار دادهاند که نشاندهنده ترس دشمنان و رسانههایشان از اثرگذاری رسانه ملی به عنوان رسانه امین نظام و مورد اعتماد مردم است.
در این بین سردمداری رسانههای خارجی و به خصوص فارسیزبان در تحریم همه جانبه و حمله ناجوانمردانه به صداوسیماست، اما آنچه عجیب مینماید، همراهی و همگامیبعضی رسانههای داخلی با چنین جریانی است؛ خط سیری آشکار در تخطئه واقعیتها و به انحراف کشاندن افکار عمومی درباره رسانهای که متعلق به همه مردم ایران است.
ماجرا از آنجا شروع شد که با تقدیم لایحه بودجه به مجلس و گمانهزنی در مورد ردیفهای مختلف آن، باز هم بحث بودجه صداوسیما پیش کشیده شد؛ بودجهای که در ظاهر با ۴۲ درصد افزایش همراه بوده و همین امر در کنار بزرگنمایی رقمهای ریالی، دستمایه جریان دیگری علیه رسانهملی قرار گرفته است. سخن بسیار و تناقض آشکار و پنهان چنین هجمهای مشهود است، اما آنچه مسلّم است این است که وقتی بودجه عمومیکشور با افزایشی طبیعی و همسان با بخشهای گوناگون همراه بوده، چرا این افزایش عادی و به تناسب افزایش هزینههای جاری باید مورد هجمه قرار بگیرد؟
آنچه حائز اهمیت است این است که تنها ۵/۱درصد از کل بودجه هر سال، به این بخش اختصاص مییابد و صداوسیما هم فقط یکی از دستگاههای فرهنگی است.
آنها که دست اندرکار تدوین برنامه ششم توسعه بوده یا مدیران و مسئولان و سایر افرادی که با برنامه توسعه پنجساله ششم به نوعی در ارتباط بودهاند و همچنین اصحاب رسانه، به خوبی خبر دارند که بر اساس قانون برنامه ششم، ۷/۰ درصد از بودجه عمومیکشور به رسانه ملی اختصاص مییابد و البته همین مقدار نیز در سالهای گوناگون، به طور کامل محقق و تخصیص داده نشده و صداوسیما با دشواری فراوان، وظایف محوله را به سرانجام رساندهاست.
حال با علم به این حقایق، جای سوال است که آبشخور شبههافکنیهای امروز برخیها نسبت به بودجه صداوسیما در حالی که قانون بودجه سال ۱۴۰۲ در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است، کجاست و شبههافکنان به دنبال چه هدفی هستند و چرا این فصل بودجه مجموعه فرهنگی کشور از جمله رسانه ملی مورد هجمه قرار گرفته است؟ مگر آنها به اصل و زیربنایی بودن فرهنگ اعتقادی ندارند؟
پاسخ البته روشن است، وقتی بنگاه رسانهای بیبیسی با ۶۸ شبکه، بودجهای چند برابری نسبت به صداوسیمای جمهوری اسلامیبا ۱۶۸شبکه رادیویی و تلویزیونی دارد و در عین حال همان رسانه به بودجه رسانه ملی در ایران معترض است، مشخص میشود هدف چیست.
هرچند نمیتوان در مقابله با رسانههای معاند همه چیز را به منابع مالی وابسته کرد، اما واقعیت این است که پیام، کالایی گران است و رسانهها از ایده تا دیدهشدن پیام توسط مخاطب، باید هم خوب پول خرج کنند و هم پول را خوب خرج کنند تا دست برتر و روایت اول را از آن خود کنند. اگر بودجه رسانهملی واقعی دیده شود و تخصیص آن نیز 100 درصد باشد، آن وقت انتظار از رسانهای که به تعبیر بلند رهبر معظم انقلاب، مهمترین قرارگاه مقابله با جنگ نرم دشمن است، انتظاری واقعی و درست است. قرارگاهی که همه، خود را موظف کمک به آن بدانند، همچون قرارگاههای دوران دفاعمقدس میتواند در مقابل جریان عظیمیکه این بنگاه رسانهای در کنار دهها و صدها شبکه دیگر به راه انداختهاند، عملکردی آفندی به جای پدافندی داشتهباشد. در این صورت پیروزی در عرصه چگونگی روایتها و جذب و اقناع مخاطب قریبالوقوع است.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تولید آثار فاخر در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نیازمند تزریق بودجه کافی است، بهخصوص که انتظار میرود صداوسیما هر سال یک نمونه از این آثار را روانه آنتن کند. در حالی که آنچه از بودجه نصیب رسانهملی شده، تولید یک اثر با چنین ویژگیهایی را تنها در عرض سه یا چهار سال امکانپذیر میکند؛ تولید آثار رسانهای فاخر است و البته کم نقص و به قولی خیابان خلوتکن. به یقین هیچکس و هیچ گروهی نمیتواند مدعی باشد هر آنچه تولید کرده و در اختیار مخاطب گذاشته، بیعیب و نقص و عاری از اشتباه و نقصان است، اما آنچه را باید پذیرفت این است که از تغییر مدیریت ارشد سازمان صداوسیما یک سال و چند ماه بیشتر سپری نشدهاست، طرح تحول رسانهملی در حال اجراست و برای نتیجه روشن آن اندکی صبر لازم است و در کنار آن کمک و نقد منصفانه؛ به عبارتی باید اجازه این تغییر را در زمان خود داد و زمان مورد نیاز را هم برایش منظور کرد.
کوتاه سخن اینکه رسانه ملی در بعد محتوایی در حال پوستاندازی است و این تغییر، به گذر زمان نیاز دارد و نباید انتظار داشت در کوتاهمدت، آنچه در میانمدت و بلندمدت در مد نظر است، تحقق یابد.»
سیدتقی سهرابی، معاون حقوقی و امور مجلس رسانه ملی