«سرطان اجتماع» از آن دسته مستندهایی است که جذابیت آنها، پژوهش پر و پیمان و واکاوی عمیق و بیتعارف و شجاعانهشان است. فساد اقتصادی، یکی از مسائل مهم اجتماعی است که تا به حال اغلب در آثار تصویری و نمایشی و رسانهها، در سطح معلول و در قالب ژورنالیستی به آن پرداخته شده است. اما در مستند «سرطان اجتماع» از رویکرد هیجانی و به اصطلاح افشاگری و بازیهای ژورنالیستی پرهیز شده است و با لحنی منطقی و عقلانی و تحقیقی به عوامل و ساختارهای زاینده فساد و ریشههای مفاسد اقتصادی توجه شده است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، محسن اسلام زاده یکی از مستندسازهای جسور و جست وجوگر در حوزه مستند بحران است. این مستندساز به ساخت فیلمهای مستند میدانی در مناطق پرخطر و ترسناک جنگی و رزمی مشهور است. اولین بار این مستندساز را با «تنها میان طالبان» شناختم که نشان داد او سر نترسی در رفتن به دل خطر دارد. کار جدید او یعنی «سرطان اجتماع» نیز شباهت بسیاری به فیلمهای محسن اسلام زاده در حوزه مستند بحران دارد. چراکه عرصه فساد اقتصادی نیز مثل یک میدان جنگ و زمین پر از مین است.
محقق، ژونالیست یا فیلمسازی که به این میدان ورود کند و دست مفسدان اقتصادی و زمینههای فساد را رو کند، شبیه به یک رزمنده است که به خط مقدم یک عملیات خطرناک رفته است؛ چون فردی که خار چشم چپاولگران و زالوصفتها شود و منافع نامشروع آنها را به خطر بیندازد، گویی مشغول جانبازی است و حتی ممکن است جانش به خطر افتد. فساد اقتصادی هم یک نوع جنگ و تجاوز به امنیت عمومی و تخریب بنیانهای حیات یک جامعه و خانمان برانداز است. بنابراین میتوان «سرطان اجتماع» را هم به نوعی هم رده مستند بحران دانست.
به طور مشخص، قسمت چهارم این مستند با موضوع قاچاق سوخت، در ژانر مستند بحران طراحی شده است و دوربین این مستند به مناطق مرزی و کمتر دیده شدهای میرود و اتفاقات تکان دهندهای درباره چگونگی و جنبههای مختلف خرید و فروش غیرقانونی سوخت بازنمایی میشود. در این قسمت یک سفر پرماجرا را میبینیم و مخاطب با مسائلی حیرت انگیز درباره قاچاق سوخت آشنا میشود. نام این مجموعه هم به زیبایی سرطان اجتماع تعیین شده است که اشاره به سهمگین بودن بیماری فساد اقتصادی دارد. این مستند هم بهجای اینکه صرفا گزارشگر فساد باشد و سازندگان مستند بخواهند ژست ضدفساد بگیرند و شعار بدهند و تظاهر به حق طلبی کنند، مثل یک پزشک به کالبدشکافی و شناسایی دقیق بیماری و سنجش راههای درمان پرداختهاند. همچنین کار سازندگان مستند «سرطان اجتماع» به متخصصان و مهندسان پرواز شباهت دارد که بهجای هیاهو و داد و فریاد به بازگشایی جعبه سیاه یک هواپیما دست میزنند تا علل نقص فنی را کشف کنند.
روش روایت در «سرطان اجتماع» اینگونه است که در هر قسمت یک موضوع در حوزه فساد اقتصادی، محور قرار گرفته و یک یا چند نمونه حول آن محور، تعمق و ریزنگاری شده و ابعاد مختلف آن بررسی میشود. به طور مثال، در قسمت دوم این مجموعه، بحث خصوصیسازی واکاوی شده است. برای این موضوع، ماجرای خصوصیسازی کارخانه ماشینسازی تبریز به عنوان نمونه انتخاب شده است. کارخانهای که مادر صنعت در ایران لقب داشته اما پس از واگذاری به بخش خصوصی، ابهت و عظمت خودش را از دست داد و کارگرهای آن در تنگنا قرار گرفتند و به صنعت کشورمان لطمه وارد شد.
یاسر قدسی به عنوان راوی مستند، سراغ پرونده این واگذاری رفته، با افراد آگاه در این ماجرا مصاحبه کرده و فکتهای مختلف آورده است و... معلوم میشود که خصوصیسازی این کارخانه بدون اهلیت صورت گرفته و این قطب صنعتی ایران به یک دلال که فقط سرمایه هنگفتی در اختیار داشته، واگذار شده است. این نوع واگذاری باعث آسیب دیدن کارخانهها و واحدهای تولید دیگری هم شد.البته «سرطان اجتماع» رویکرد ایجابی هم دارد و به موفقیتها در برخورد و مقابله با مفاسد هم پرداخته میشود. مثل مصاحبه با یکی از مأموران اطلاعاتی و امنیتی که در شناسایی و مبارزه با قاچاق سوخت توفیقاتی داشته است. این نوع مصاحبهها در کنار گفت وگوهای راوی مستند با برخی مفسدان اقتصادی، از ویژگیهای خاص و جذاب «سرطان اجتماع» است.
مجموعه مستند «سرطان اجتماع» یک تجربه موفق در ترسیم و واکاوی مسائل اجتماعی در عرصه رسانه است. جامعه امروز ما به اینگونه آثار که با زبان علمی و کارشناسانه و بدور از سیاست زدگی و حاشیه پردازی و سیاهنمایی به کژتابیهای اجتماعی و اقتصادی میپردازند به شدت نیاز دارد. امید است که آثاری شبیه به «سرطان اجتماع» در صداوسیما و فضای رسانهای کشورمان تکثیر شوند.
نویسنده: آرش فهیم