بسیاری از هنرمندانی که امروز در عرصه فیلمسازی و سینما نامشان اعتباری برای فیلم و سینما شده است از جمله هنرمندانی بودهاند که برای اولین بار در برنامههای تلویزیونی ایفای نقش کرده اند. هفتهنامه صداوسیما در شماره اخیرش گزارشی در این زمینه ارائه داده است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی در این گزارش میخوانید:
نهتنها در کشور خودمان که در دنیای نمایش و رسانه در مقیاسهای بینالمللی آن، نگاه بیپشتوانه و تبعیضآمیزی وجود دارد که بدون اتکا به ادلّه قابلقبول و محکم و با رویکردی تبخترآمیز، سینما را در جایگاهی بالاتر و معتبرتر نسبت به رسانه تلویزیون ارزیابی میکند، نگاهی که تلویزیون را بهواسطه عمومیت و ماهیت همیشه و به سهولت در دسترسش در مقایسه با سینما که قواعد و مخاطب کمتر و خاصتر خود را دارد، تنزل درجه میدهد. این نگاه، حضور و فعالیت فعالان عرصه سینما بهخصوص کارگردانان و بازیگران آن در قاب شیشهای را چندان برنمیتابد و حداکثر در نگاهی ارفاق آمیز، این حضور را در دورههای بیکاری و در دست تولید نبودن پروژههای سینمایی قابلپذیرش میداند. البته چنین نگاه و رویکردی عمومیت مطلق ندارد و زاویه دید مقابل آن را هم میتوان در میان فعالان سینمایی یافت که با اشراف به تفاوتهای ماهوی و کارکردهای هر یک از مدیومهای سهگانه جهان نمایش از تئاتر (بهعنوان مادر هنرهای نمایشی) گرفته تا تلویزیون و سینما، با هر یک از آنها مواجهه و رویارویی متناسب با آن مدیوم و مختصاتش دارند. با پیشفرض فوق در مطلب پیش رو نگاهی نوستالژیک انداختهایم به سینماگران برجستهای که شروع فعالیت و یا اوجگیری فعالیت و دیده شدن و ورودشان به عرصه سینما را مدیون حضورهای اولیه خود در قاب دوستداشتنی تلویزیون بودهاند. بازپخش سریال کمربندها را ببندیم از شبکه آی فیلم و دیدن جواد عزتی که آن زمان، اولین حضور نمایشیاش بود، بهانهای برای نوشتن این گزارش شد.
کمکخلبانی که به اوج رسید
جواد عزتی / کمربندها را ببندیم
کمدین بزرگ دهه ۹۰ هم، کار خود را از میانههای دهه ۸۰ از تلویزیون آغاز کرد. عزتی بهرغم حضور در چندین مجموعه تلویزیونی از «کمربندها را ببندیم» تا «قرارگاه مسکونی»، «مرد هزارچهره» و... تا اواخر دهه ۸۰ بازیگر چندان شناختهشدهای نبود. پس از نقشآفرینی موفق در سریال نمایش خانگی «قهوه تلخ» ساخته مهران مدیری، او دوباره فرصت حضور در سریالهای طنز تلویزیونی را به دست آورد.
«دست بالای دست»، «هفتسین» و «دودکش» مجموعههایی بودند که عزتی پس از کسب شهرت و محبوبیت نسبی در آنها به ایفای نقش پرداخت؛ اما امکان بازی در عرصه تلویزیون بازهم برای این بازیگر مستعد، موهبت بزرگی بود تا او با بازی در نقش اول مجموعه موفق کمدی «دردسرهای عظیم» ساخته برزو نیک نژاد موقعیت خود را بهعنوان یک بازیگر خوب عرصه طنز ارتقاء دهد. عزتی به دنبال کسب این موفقیت درخشان، در پروژههای سینمایی هم نقشهای بهتری را به دست میآورد و در آثاری نظیر «طلا و مس» و «فرشتهها باهم میآیند» نقشآفرینیهای موفقی را تجربه کرد. در طول دوره چهارساله گذشته تنها حضور او در قاب تلویزیون به فصل دوم مجموعه کمدی «دردسرهای عظیم» بازمیگردد که مانند بسیاری از دیگر دنبالههای نمایشی در استمرار موفقیت فصل اول این مجموعه ناکام بود. در سالهای اخیر پیشنهادهای سینمایی که به این کمدین مطرح دهه ۹۰ سینما و تلویزیون داده شده آنچنان زیاد بوده که فرصت چندانی برای نقشآفرینی در تلویزیون به او نداده است و در صورت فراهم شدن شرایط، عزتی نشان داده از آن دسته بازیگرانی نیست که به اولین رسانهای که به او اعتماد کرده و در ارتقای موقعیت هنریاش بهشدت تأثیرگذار بوده پشت کند؛ و میتوان به حضورهای موفق و دلنشین او در پروژههای نمایشی آینده تلویزیون امید بست.
وقتی لیلی با پرویز بود
پرویز پرستویی / رعنا
این بازیگر درخشان تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران، با تجارب فراوان و ارزشمند کسبشده از صحنههای تئاتر، خیلی زود راه خود را به سینمای پس از انقلاب پیدا کرد بهگونهای که در همان دومین دوره جشنواره فیلم فجر لوح زرین بهترین بازیگر مرد جشنواره را به خاطر بازی در فیلم دفاع مقدس «دیار عاشقان» ساخته حسن کاربخش دریافت و پسازآن هم در آثار سینمایی دیگری ازجمله فیلم خاطرهانگیز «شکار» ساخته مجید جوانمرد در مقابل زندهیاد خسرو شکیبایی ایفای نقش کرد اما بهرغم تمام این تجارب تئاتری و سینمایی، با نقشآفرینی در سریالهای تلویزیونی مطرحی چون «رعنا» و «امام علی (ع)» هر دو ساخته استاد داوود میرباقری، «آپارتمان» به کارگردانی اصغر هاشمیکه در حدفاصل سالهای 1369 تا 1375 به روی آنتن رفتند نزد عامه مخاطبان شناخته و به جایگاه یک بازیگر مشهور و محبوب صعود کرد. جایگاهی که بههیچعنوان نباید از استعداد، پشتکار و کاریزمای خود پرستویی در دست یافتن به آن غفلت کرد ولی در مقابل نمیتوان این نکته را هم نادیده گرفت که قرار گرفتن بر امواج آنتن تنها رسانه تلویزیونی کشور هم در شکلگیری این موقعیت کمنظیر مؤثر بوده است.
پرستویی به دنبال پخش دو سریال «رعنا» و «آپارتمان» آنچنانکه لیاقت و شایستگیاش را بهعنوان یک بازیگر بزرگ داشت دیده شد و بهدرستی برای ایفای نقش دوستداشتنی «صادق مشکینی» در فیلم «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی و بعدتر ساختههای کمدی محمدرضا هنرمند انتخاب و در جایگاه یک بازیگر متفاوت، بیشازپیش تثبیت شد. پرستویی پس از ارتقای جایگاهش بهعنوان یک سوپراستار سینما، بازهم ارتباط خود با رسانه فراگیر تلویزیون و مخاطبان انبوه آن را قطع نکرد و در سریالهای مطرحی همچون «خاک سرخ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا و «زیر تیغ» و «آشپزباشی» هر دو به کارگردانی محمدرضا هنرمند بازیهای درخشان و ماندگاری ارائه کرد. نقشآفرینیهایی که امید است با پایان یافتن کدورتهای سالهای اخیر میان او و مجموعه سیما که البته پرداختن به آنها از حوصله و مأموریت این نوشته خارج است بهزودی تکرار شود.
از جام جم تا کن
شهاب حسینی / اکسیژن
بازیگر دوستداشتنی سینما، تلویزیون و البته رسانه نوپاتر نمایش خانگی که علاوه بر افتخارات متعدد داخلی و بینالمللی، افتخار کسب جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره معتبر فیلم کن را هم برای کشورمان به ارمغان آورده است هم اولین فعالیتهای تصویری خود را مقابل دوربین تلویزیون آغاز کرد. درست بیستودو سال پیشازاین یعنی در سال 1377 خورشیدی، او در قامت مجری برنامه ترکیبی «اکسیژن» برای نخستین بار بر قاب شیشهای گیرندههای خانگی دیده شد.
فن بیان خوب و اجرای روان در کنار جذابیتهای ظاهری و چهره متبسم و آکنده از انرژی مثبت حسینی باعث شد که خیلی بیشتر از مجری ساده یکی از برنامههای تولیدی گروه کودک و نوجوان آن سالها دیده شود. حسینی بعدتر در چند برنامه تلویزیونی و رادیویی دیگر نیز در هیئت مجری ظاهر شد که البته هیچکدام موفقیت «اکسیژن» را تکرار نکردند. در اواخر دهه ۷۰ این چهره بااستعداد از مجریگری بهسوی بازیگری شیفت کرد و در سریال تماشایی «پس از باران» ساخته سعید سلطانی نقشآفرینی موفقیتآمیزی را در یک نقش مکمل تجربه کرد، به دنبال همین حضور موفق بود که سیروس مقدم که در آن بازه زمانی سالهای آغازین فعالیت خود در مقام یک مجموعهساز تلویزیونی را سپری میکرد با دعوت از شهاب حسینی برای بازی در نقش اول مجموعه تلویزیونی «پلیس جوان» مسیر این بازیگر را بهسوی موفقیتهای درخشان بعدی هموار کرد. حسینی پس از موفقیت در نقش قهرمان این مجموعه «سروان یونس بهگر» پیشنهادهای بهتری را هم از مجموعهسازان تلویزیونی و هم از فیلمسازان عرصه سینما دریافت کرد. سریال دیدنی «تب سرد» که تابستان سال ۸۳ از طریق شبکه سوم سیما روی آنتن میرفت دومین مجموعه تلویزیونی محسوب میشد که ایفای نقش اول آن به این بازیگر مستعد سپرده میشد.
حسینی در این نقش که با نقش او در مجموعه «پلیس جوان» تفاوتهای بسیاری داشت بازهم خوش درخشید و با نمایش توان بالای بازیگری خود به دنیای سینما لبخند زد.فیلمهای رخساره (امیر قویدل)، شمعی در باد (پوران درخشنده) و واکنش پنجم (تهمینه میلانی) ازجمله آثار سینمایی بودند که به دنبال موفقیتهای تلویزیونی حسینی اتفاق افتاده و موقعیت او را در این رسانه تا حدودی محکم کرده است. بااینحال داستان حسینی با تلویزیون هنوز به اتمام نرسیده بود.
حسن فتحی با دعوت از این بازیگر توانا برای بازی در نقش اول سریال تاریخی/ عاشقانه «مدار صفر درجه»، موقعیت ارزشمند دیگری را در اختیار او قرار داد که حسینی هم با درک درست این موقعیت و فهم دقیق مختصات نقش، نهایت استفاده را از آن برد تا بار دیگر حضور چندماهه بر روی آنتن قدیمیترین و باسابقهترین شبکه تلویزیونی، زمینه را برای حضوری دوباره در ساخته دیگری از تهمینه میلانی فراهم کرد، برخلاف «واکنش پنجم» که شهاب حسینی نقش حاشیهای و مکمل برادرشوهر قهرمان زن فیلم (نیکی کریمی) را بازی میکرد در «سوپراستار» ایفای نقش نخست فیلم به او سپرده شد که نتیجه کار بسیار رضایتبخش بود حسینی در همین بازه زمانی برای بازی در نقش احمد در یکی از بهترین ساختههای سینمایی اصغر فرهادی یعنی «درباره الی» هم دعوت به کار شد که بازی در این نقش هم به استمرار دوره موفقیت کاری او افزود. آخرین نقشآفرینی تلویزیونی این بازیگر توانا در مقابل دوربین زندهیاد یدالله صمدی اتفاق افتاد.
حسینی در مجموعه «شوق پرواز» ایفای نقش شهید «عباس بابایی» را به عهده گرفت. یکی از نامیترین شهدای نیروی هوایی ارتش در دوران جنگ تحمیلی و فرمانده عملیات این نیرو که خدمات او در طول مقابله نظامیبا تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق زبانزد عام و خاص بود. بنا به روایتهای موجود، همسر فقید سرلشگر بابایی شرط پذیرش ساخت سریالی درباره شوهر ازدسترفتهاش را ایفای نقش او توسط شهاب حسینی مقرر کرده بود و این بازیگر بااخلاق و خوشنام عرصه نمایش هم با پذیرش درخواست همسر شهید، تصویر زیبا و دلنشینی از آن شهید سرافراز در مجموعه تلویزیونی «شوق پرواز» بهجای گذاشت.
این مجموعه که در سال ۹۰ روی آنتن میرفت آخرین همکاری شهاب حسینی با تلویزیون بود و در طول دهه گذشته، شاهد حضور دیگری از این بازیگر خوب بر قاب شیشهای نبودهایم، بازیگر بزرگی که هم رسیدن به موقعیت درخشان کنونی خود را تا حدود بسیاری مدیون رسانه تلویزیون است و هم با نقشآفرینیهای ماندگارش در طول متجاوز از یک دهه همکاری با تلویزیون، مخاطبان بسیاری را پای گیرندههای خانگی نشانده و همکاری احتمالی مجدد آنها، میتواند برای هر سه ضلع درگیر ماجرا (بازیگر، رسانه و مخاطبان تلویزیونی) اتفاقی خوب و فرخنده باشد.
یزیدی که ابن زیاد شد
فرهاد اصلانی / امام علی (ع)
نقشآفرینیهای این بازیگر توانمند بیجاری از نیمه دوم دهه ۶۰ و بر صحنههای تئاتر آغاز شد. هرچند تا نیمههای دهه ۷۰ بهجز مخاطبان اندک سالنهای نمایش، افراد زیادی از استعداد ناب و نبوغ فرهاد اصلانی در بازیگری اطلاع نداشتند.
حسن فتحی در اولین مجموعه مناسبتی تلویزیون برای ماه مبارک رمضان یعنی سریال «همسایهها / 1372» (با همسایههای محمدحسین لطیفی و همسایههای مهران غفوریان اشتباه نگیرید) نقش کوچکی را به او سپرد اما این نقش در حد و اندازهای نبود که تواناییهای کمنظیر این بازیگر را به عموم مخاطبان خاص و عام بشناساند. دو سال بعد یعنی در سال ۷۴ شمسی، اصلانی هم ایفای نقش کوتاهی در فیلم سینمایی «روسری آبی» ساخته رخشان بنی اعتماد را بر عهده گرفت و هم در مجموعه تلویزیونی هفتگی «بهاران در بهار» به کارگردانی غلامرضا رمضانی نقش پررنگتری را بازی کرد.
با آغاز شدن پخش سریال درخشان امام علی (ع) ساخته داوود میرباقری که در تابستان ۷۵ اتفاق افتاد، نقش کوتاه «بزید بن معاویه» با بازی کوتاه او در چند سکانس گذار دیده شد و نفس حضور او در کاری از این کارگردان صاحب سبک عرصه تلویزیون تا اندازههای زیادی به چشم آمد. با این موفقیتهای اولیه که غالباٌ هم تلویزیونی بودند مسیر فرهاد اصلانی برای به عهده گرفتن نقشآفرینیهای پررنگتر و تأثیرگذارتر فراهم شد. رسول ملاقلیپور او را برای ایفای یکی از دو نقش اصلی فیلم/ سریال «سفر به چزابه» انتخاب کرد و با اکران سینمایی و کمیبعدتر پخش نسخه تلویزیونی این فیلم، فرهاد اصلانی دوره درخشش خود را آغاز کرد. سریالهای «خاطرات یک خبرنگار» ساخته رسول صدرعاملی، «پزشکان» به کارگردانی مسعود کرامتی و «زیر بازارچه» ساخته زندهیاد رضا ژیان ازجمله آثار تلویزیونی دیگری بودند که اصلانی در سالهای انتهایی دهه ۷۰ در آنها ایفای نقش کرد البته در این دوران او برای بازی در پروژههای سینمایی هم دعوت به کار میشد ولی هنوز تا برگزیده شدن برای نقشآفرینی در ساختههای فیلمسازان شاخص سینما فاصله داشت و بازی در فیلمهایی نظیر «عشق فیلم» ساخته ابراهیم وحید زاده و یا «باشگاه سری» به کارگردانی جمال شورجه امتیازهای بزرگی برای او به شمار نمیآمدند.
نقطه عطف بازیهای تلویزیونی اصلانی را باید سریال درخشان «کیف انگلیسی» دانست که او با ایفای هنرمندانه نقش «احمد» پسرعمه شهرستانی دکتر منصور ادیبان (علی مصفا)، انتظارات اهالی هنر نمایش را از خود چند پله بالا برد. آن سریال و آن نقش آنچنان دیده شدند و آنچنان در ذهن و حافظه بینندگان تلویزیونی ماندگار شد که هنوز هم که هنوز است بسیاری از بینندگان سالهای دورتر قاب شیشهای برای مصداق آوردن از بازیهای دیدنی این بازیگر به آن نقش خاطرهانگیز اشاره میکنند، نقشی اثرگذار که بهخصوص در تقابل دراماتیک با قهرمان سریال یعنی خود دکتر ادیبان، بر اثرگذاری و وزن آن افزوده شده بود.
پس از «کیف انگلیسی» اصلانی بهموازات حضور در آثار سینمایی متوسط به بازی در مجموعههای تلویزیونی ادامه داد، «داستان یک شهر» ساخته اصغر فرهادی، «پلیس جوان» ساخته سیروس مقدم و «خانهای در تاریکی» به کارگردانی سعید سلطانی ازجمله سریالهای تلویزیونی دیده شدهای بودند که اصلانی در آنها نقشهای مهمی را ایفاء میکرد و همچنان رسانه تلویزیون، مهمترین عرصه ظهور و بروز استعدادهای بیبدیل این هنرمند بزرگ دنیای بازیگری محسوب میشد. او در دهه ۸۰ در چهار سریال مطرح تلویزیونی دیگر حضور پیدا کرد، «وفا» مجموعه مناسبتی نوروز ۸۵ که نام محمدحسین لطیفی را بهعنوان کارگردان بر پیشانی خود داشت و اصلانی ایفاگر نقش مأمور امنیتی ایرانی بود که پرونده مرتبط با جاسوسان سازمان موساد را پیگیری میکرد، ساخته ماندگار همایون اسعدیان یعنی مجموعه نمایشی «راه بیپایان» که بازی هنرمندانه اصلانی در نقش بدمن دوستداشتنی درام یعنی «اکبر» که بیتردید یکی از بهترین نقشآفرینیهای تاریخ ۵۰ ساله تلویزیون و خود اصلانی است، مجموعه «گاوصندوق» با هدایت مازیار میری که اصلانی جنس دیگری از یک نقش منفی جذاب را ارائه میکرد و سرانجام نقش دشوار «صفدر» در سریال تلویزیونی «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند که آن تیپسازی و آن استفاده هنرمندانه از لهجه همدانی برای رنگآمیزی نقش، از آن کارهایی بود که از عهده هر بازیگری ساخته نبود.
در دهه ۹۰ و بهموازات شناخته شدن تواناییهای این بازیگر بزرگ، سیل پیشنهادهای سینمایی بهسوی او روانه شد و اصلانی از قاب شیشهای فاصله گرفت. آخرین باری که تصویر او در یک کار پخش اولی دیده شد سریال تاریخی «مختارنامه» آخرین ساخته داوود میرباقری بود که اصلانی با مهارتی مثالزدنی نقش «عبیدالله ابن زیاد» را بازی میکرد. البته در کنار مجموعه دلایل دیگر، ظهور رسانه نوپای نمایش خانگی را هم میتوان به یکی از دلایل دوری او از تلویزیون اقامه کرد. او در این دهه علاوه بر حضور در فیلمهای ارزشمند سینمایی از «کوچه بینام» ساختههاتف علیمردانی گرفته تا «مغزهای کوچک زنگزده» هومن سیدی، «متری شش و نیم» سعید روستایی و ... در سه مجموعه «شاه گوش»، «ساخت ایران» و «هیولا» در نقشهای اصلی جلوی دوربین رفت و به خاطرات خوبمان از نقشآفرینیهای ماندگارش برگهای دیگری اضافه کرد. خبر امیدوارکننده در خصوص همکاری مجدد فرهاد اصلانی و تلویزیون، بازی او در سریال تاریخی در حال ساخت «سلمان فارسی» بازهم ساخته استاد داوود میرباقری است که بازگشت این بازیگر فراموشنشدنی را به رسانه فراگیر تلویزیون در پی خواهد داشت.
آغاز از یک اپیزود
محمدرضا فروتن / سرنخ
این ستاره نیمههای دهه ۷۰ که دوران درخشش کوتاهی در عرصه بازیگری داشت پیش از حضور در قاب شیشهای در چند فیلم سینمایی ایفای نقش کرده بود، فیلمهای «هدف»، «آخرین بندر»، «فاتح» در حوزه سینمای بدنه و «ماه و خورشید» متعلق به سینمای دفاع مقدس که جز در آرشیو فیلمخانه ملی و مرور کارنامه سازندگانشان رد ماندگار دیگری بر حافظه سینمای ایران بر جای نگذاشته است. درواقع با نقشآفرینی درخشان این بازیگر در یکی از اپیزودهای سریال دیدنی «سرنخ» ساخته کیومرث پوراحمد بود که فروتن و تواناییهایش دیده شدند.
بازی سمپاتیک، همدلی برانگیز و توانمندانه این بازیگر در آن اپیزود آنچنان گیرا بود که سینماگرانی در اندازههای مسعود کیمیایی را برای سپردن نقش اول فیلم سینمایی «مرسدس» به او مجاب کرد. فروتن اگرچه هیچگاه بهعنوان یک بازیگر پرکار تلویزیونی شناخته نشد و پس از «سرنخ» حضورهای اندکی را در برابر دوربین تلویزیون تجربه کرد اما نباید از یاد برد که تلویزیون و امواج جادویی و گسترده آن بهمنزله سکوی پرتاب بلند او برای گرفتن نقشهای مهم در آثار سینمایی ارزشمندی همچون «قرمز» ساخته فریدون جیرانی، «زیرپوست شهر» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد، «متولد ماه مهر» ساخته احمدرضا درویش و... بود.
بهسوی سینما
مریلا زارعی / هوای تازه
بازیگر ۴۶ ساله سینمای ایران که در طول دو دهه گذشته یکی از گزینههای اصلی برای ایفای نقشهای اصلی آثار سینمایی شناخته میشود هم کار خود را از تلویزیون شروع کرد.
اولین بار محمدرضا رحمانیان در مجموعه خاطرهانگیز «هوای تازه» از مریلا زارعی جوان که معصومیت در چهرهاش موج میزد برای بازی در یکی از چهار نقش اصلی آن کار دعوت کرد، بازی خوب و دلنشین زارعی دیگر مجموعهسازان تلویزیونی و در ادامه فیلمسازان عرصه سینما را هم برای همکاری با او مجاب کرد. دومین نقشآفرینی این بازیگر در تئاتر تلویزیونی «خانههای اجارهای» بازهم به کارگردانی محمدرضا رحمانیان بود که اگرچه نقشی کوتاه و گذار بود ولی بازی خوب زارعی به دیده شدنش منجر شد.
زارعی پس از پیشنهاد مهم تهمینه میلانی برای بازی در یکی از نقشهای اصلی فیلم سینمایی «دو زن» که شروع فعالیتش در عرصه سینما را به دنبال داشت بازهم به همکاری خود با رسانهای که حکم مادر و معرفیکنندهاش داشت ادامه داد و در دو سریال تاریخی «ولایت عشق» ساخته مهدی فخیم زاده، «زمان شوریدگی» تحت هدایت محمدعلی نجفی و مجموعه «پلیس جوان» به کارگردانی سیروس مقدم نقشهای مهمی را ایفاء کرد.
در دهههای ۸۰ و ۹۰ او بیشتر در عرصه سینما و بعدتر شبکه نمایش خانگی به بازیگری ادامه داد و بهجز سه مجموعه «دریاییها» ساخته سیروس مقدم، «همنفس» به کارگردانی مهدی فخیمزاده و سرانجام «کلاه پهلوی» ساخته زندهنام ضیاءالدین دری دیگر بر قاب شیشهای ظاهر نشد. استعداد و مهارت و پختگی و تجربه این بازیگر ارزشمند که علاوه بر نقشآفرینیهای تلویزیونی به بازیهای خوب او در آثار سینمایی ارزشمندی همچون «درباره الی»، «شیار 141»، «جدایی نادر از سیمین» و... منجر شده میتواند دلیل خوبی باشد برای ازسرگیری رابطه کاری او با تلویزیون و بازگشت او به رسانهای که بستر اولیه برای شروع و استمرار فعالیتش بهعنوان یک بازیگر بوده است.
فیلمنامهنویسی که اسکار گرفت
اصغر فرهادی / ماه مهربان
فعالیت این فیلمساز بزرگ سینمای ایران و جهان که از مفاخر هنری کنونی ایران محسوب میشود هم، از رسانه دوستداشتنی تلویزیون آغاز شد. در نیمههای دهه ۷۰ فرهادی ابتدا در مقام نویسنده فیلمنامه سریالهای تلویزیونی همکاری خود با تلویزیون را آغاز کرد.
به دنبال نگارش فیلمنامه سریال تلویزیونی «ماه مهربان» ساخته بهروز بقایی که سال ۷۷ روی آنتن میرفت، نگارش و کارگردانی مجموعه عصرگاهی «چشمبهراه» که یک اثر موفق اپیزودیک بود به او سپرده شد، پسازآن فرهادی فیلمنامه مجموعه «پزشکان» ساخته مسعود کرامتی را با خلاقیت بینظیر خود به رشته تحریر درآورد و آنگاه طراحی قصه و نگارش استادانه فیلمنامه فصل اول سریال تلویزیونی موفق «روزگار جوانی» که نقطه عطفی در کارهای تلویزیونی او بهحساب میآید را عهدهدار شد. فرهادی آخرین همکاریهای خود با رسانه تلویزیون را با نگارش و کارگردانی دو فصل پیاپی از سریال خاطرهانگیز «داستان یک شهر» و نگارش فیلمنامه دو سریال مناسبتی «یادداشتهای کودکی» و «پشتکنکوریها» که هر دو توسط همسرش پریسا بخت آور کارگردانی شدند به انجام رساند و به دنبال این موفقیتهای پیدرپی که به شناخته شدن و اعتماد دستاندرکاران رسانه سینما به او منجر شد با قاب شیشهای خداحافظی کرد تا موفقیتهای بعدی خود را بر پرده جادویی سینما دنبال کند، موفقیتهایی غیرقابلانکار با دهها جایزه ارزشمند که به مطرح شدن نام او و فرهنگ و هنر ایران در عرصههای جهانی انجامید، موفقیتهای هنرمندی که فرزند و بزرگشده تلویزیون به شمار میآید.