امروز جمعه  ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
پای صحبت های مریم جلالی، از برنامه‌سازان پرکار تلویزیون
پای صحبت های مریم جلالی، از برنامه‌سازان پرکار تلویزیون

کوله پشتی تجربیات مریم جلالی در قاب تصویر

مشاهده ۱۰۸۳
۱۴۰۰/۱۰/۲۷- ۱۲:۳۲
تعداد بازدید:1083

مریم جلالی، از تهیه‌کنندگان و برنامه‌سازان صداوسیما است که کار در فضاهای مختلف تلویزیون و رادیو را تجربه کرده است.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، برنامه‌هایی مانند گلبرگ، یک صبح یک سلام، چهار راه جوانی، کوله‌پشتی، جیوگی و صدها ساعت برنامه مناسبتی در سازمان صداوسیما در کارنامه او به چشم می خورد. علاوه بر این او سال ها به عنوان مشاور در گروه‌های برنامه ساز حضور داشته و اکنون تجربیات بسیاری در زمینه برنامه سازی کسب کرده است. با جلالی در زمینه سابقه فعالیت هایش گفت و گو کرده ایم که می خوانید:

آغاز فعالیت شما در سازمان و ورودتان به عرصه رسانه چطور بوده است؟

من از سال 68 با نویسندگی رادیو وارد رسانه شدم. در سال 76  با تشکیل شبکه جوان کار رسمی خود را آغاز کردم. اولین برنامه‌ای که تهیه و سردبیری آن را به عهده داشتم سایه سرو بود؛ برنامه‌ای چالشی در حوزه معارف که هر روز پخش می‌شد و مورد استقبال زیادی قرار گرفت و در ادامه به برنامه‌ای با عنوان گلبرگ تبدیل شد. در کنار آن در رادیو قرآن هم حضور داشتم و برنامه‌سازی می‌کردم. همچنین وارد فضای مدیریتی شدم که آغاز آن مدیر طرح و برنامه شبکه جوان بود. مسیر مطالعاتی من از ابتدا که نویسندگی می‌کردم خانواده‌محور بود و همین فضا منجر شد گروه خانواده رادیو ایران را که آن زمان رادیو سراسری نام داشت راه‌اندازی کنم. در کنار کارهای رادیو، در تلویزیون نیز چه بخش‌های مدیریتی و چه نویسندگی و ... کار انجام می‌دادم. سال 91 برای هر شبکه رسالت خاصی تعریف شد و شبکه دو شبکه خانواده نام گرفت، آقای دکتر دارابی معاون محترم سیمای وقت به من گفتند تا گروه خانواده شبکه دو را راه‌اندازی کنم که تحت مدیریت آقای بخشی زاده، مدیر وقت شبکه، گروه را شکل دادیم. مدتی بعد از آن به عنوان مشاور در حوزه ریاست فعالیت کردم.

شما حوزه‌های مختلفی را تجربه کردید و تقریباً در همه فضاهای رسانه‌ای حضور داشتید؛ علت این گستردگی چه بوده است؟

من خود را بیشتر فعال رسانه‌ای می‌دانستم و سعی می‌کردم در فضاهای مختلفی حتی شبکه‌های برون‌مرزی و یا خبر در معاونت سیاسی کار کنم. در بحث تعریف یک کار، گاهی پیرامون شغل و گاهی در مورد نقش صحبت می‌کنیم. معتقدم ما در سازمان‌های رسانه‌ای شغل نداریم، نقش داریم و نقش‌آفرینی رسانه‌ای است که اهمیت دارد. من سعی بر نقش‌آفرینی داشتم تا در واقع شخصیت حقیقی من بر شخصیت حقوقی ارجحیت داشته باشد. به طور مثال در عین حال که مدیر طرح و برنامه شبکه رادیویی بودم در یک برنامه تلویزیونی هم کارگردانی هنری انجام می‌دادم و یا ممکن بود در آیتم‌سازی‌های برنامه‌ها کار مونتاژ بکنم. وقتی نقش ‌مهم است ایفای وظیفه پررنگ می‌شود و فرد، تأثیرگذاری بیشتری دارد. یادم می‌آید زمانی که در حوزه سیاسی خبر کار می‌کردم، 8 صبح سردبیری خبر انجام می‌دادم بعد از آن به ترتیب به شبکه سه، شبکه جوان، برنامه عصرگاهی و شبکه قرآن می‌رفتم. ما آن زمان سرسختانه کار می‌کردیم و رسانه کشش این سطح از کار را داشت. نوعی از عشق به کار بود.

یک تهیه‌کننده چطور باید این نقش‌آفرینی را ایفا کند؟

وام می‌گیرم از کلام حضرت امام‌(ره) که رسانه دانشگاه است. باید واحدهای مختلف را پاس کرد و آدم‌های متعددی را دید تا زمینه برای نقش‌آفرینی‌های مختلف فراهم شود. گاهی برای یک برنامه، ارتباطات نقش مهمی ایفا می‌کند با اینکه شاید در ظاهر اهمیتی نداشته باشد. تهیه‌کنندگی هم به همین صورت است؛ تهیه‌کننده، تولیدکننده محتوا است و اگر بخواهیم نقش آن را بررسی کنیم باید توجه داشت که واجد شرایطی است و باید به آن‌ها اهمیت دهد. به نظر من، اگر فضای رسانه به شغل داشتن و کارمندگونه عمل کردن میل کند شاید بزرگ‌ترین آسیبی خواهد بود که با آن مواجه می‌شود. در واقع فضای سازمانی به ساختارهای شرح وظیفه تمایل پیدا می‌کند در صورتی که نیاز است همه ما به گونه‌ای عمل کنیم که محصولی کامل تولید شود.

علت ایجاد این فضا را در چه مسئله‌ای می‌دانید؟ منشأ به وجود آمدن آن چیست؟

گاهی نظام موزاییکی در مقوله رسانه و یا تسلط نگاه صنعتی و کنترل پروژه‌ای به مقوله فرهنگی، باعث می‌شود این شرایط ایجاد شود. ما در دوره‌ای، خیلی درگیر محتوا بودیم. حدوداً در دهه ۶۰ غلبه‌ محتوا در برنامه‌ها به چشم می‌آمد و فرم جایگاهی نداشت. کم‌کم فرم‌های جدیدی اضافه شد اما گرفتار  فرم‌زدگی شدیم و محتوا را جا انداختیم. اگر بخواهیم یک دوره طلایی برای رسانه تعریف کنیم دوره‌ای است که محتوا و فرم در خدمت همدیگر باشند. البته زمانی هم بوده که برنامه‌هایی با این رویکرد ساخته شدند و ماندگار هستند. به طورکل افراط و تفریط در ظرف و مظروف، فرم گرایی و محتواگرایی، ما را به دل‌زدگی و ملال‌آوری سوق می‌دهد. محتوای بدون فرم جذابیت ندارد و فرم بدون محتوا اثر بخشی نخواهد داشت.

در واقع راه‌حل رسیدن به تأثیرگذاری بیشتر رسانه را در ایجاد توازن بین فرم و محتوا می‌بینید؟

توازن بین این دو بسیار اهمیت دارد و البته در کنار این مسئله، استراتژی‌های رسانه‌ای نیز کمک می‌کنند چراکه بتوانیم پیام خود را به‌درستی به مخاطب برسانیم. ایده و خلاقیت نیاز است در رأس و بنیان کار قرار بگیرد؛ یعنی باید زیرساخت‌های رسانه‌ای را بدانیم تا منطبق بر آن‌ها خلاقیت و نوآوری داشته باشیم. مسئله دیگری هم که بسیار اهمیت دارد، افراد هستند. آدم‌ها در رسانه اهمیت دارند. برای تحقق خط و مشی‌ تعریف‌شده، به چرخه دانشی نیاز داریم که بتواند آن‌ها را به طور کامل به بدنه منتقل کند و بدنه نیز انگیزه و قدرت ابتکار را برای تحقق آن داشته باشد.

به نظر شما روند برنامه‌سازی از گذشته تا به الآن به چه شکلی بوده و تا چه میزان پیشرفت داشته است؟

فراز و فرودهای زیادی را در این سال‌ها پشت سر قرار دادیم و قطعاً نسبت به گذشته پیشرفت زیادی کردیم. ما یک تجربه 40 ‌ساله از رسانه تراز انقلاب اسلامی داریم. همان‌طور که اشاره کردم سیر کار به شکلی بوده است که در برهه‌ای، غلبه محتوا بر فرم وجود داشت و بعد از آن غلبه تکنولوژی ایجاد و پشتوانه پژوهشی آن‌ها کم شد. اینکه بتوانیم زاویه دید جذاب و رویکرد جدیدی نسبت به محتوا پیدا کنیم و کلیشه‌ای کار نکنیم کار سختی است و می‌طلبد در کنار مدیریت اجرایی، یک مدیریت محتوایی داشته باشیم تا مخاطب را خوب بشناسیم و مهم‌تر از آن، نیاز به یک مدیریت عاطفی داریم تا بتوانیم هنرمند را به یک فراغتی برای خلاقیت و ایده‌پردازی برسانیم. در دوره‌هایی، مدیریت عاطفی زیاد بوده و گاهی به باج‌دهی می‌رسیده و البته گاهی هم کم گذاشتیم. ایجاد توازن در این فضا هم مسئله مهمی است.

در فضای کنونی رسانه چه رویکردی باید داشته باشیم تا به تأثیرگذاری تولیدات برسیم؟

با ظهور شبکه‌های اجتماعی و در واقع انقلاب دیجیتالی که در رسانه ایجاد شد متوجه شدیم نیاز است پارادایم کاری خود را تغییر دهیم. هنجار رسانه‌ای جمهوری اسلامی را پیدا و مبتنی بر آن استراتژی تعیین کنیم. بعضی رسانه‌ها مبتنی بر محصول، استراتژی خود را مشخص می‌کنند و صرفاً به یک محصول باکیفیت به دفعات ضریب می‌دهند گاهی هم مبتنی بر مخاطب و خواسته‌های او عمل می‌کنند. در این بین، بعضی ‌وابسته سازمانی هستند و بر طبق مؤلفه‌های سازمانی خود فضا را پیش می‌برند. ما با یک اعوجاج رسانه‌ای روبه‌رو هستیم و اگر بخواهیم گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان سبک زندگی ایرانی- اسلامی را در رسانه پیاده کنیم باید کار زیادی انجام دهیم. سهم تلویزیون و رادیو نیاز است به طور واضح مشخص شود. در دیداری که با حضرت آقا داشتیم، این مسائل را مبتنی بر رهنمودهای ایشان به طور کامل مطرح کردم؛ سهم رادیو در توسعه مفهومی‌بیشتر از تلویزیون است در عین حال که تلویزیون زبان تصویر است.

با توجه به این نیاز، چه عملکردی را پیشنهاد می‌کنید؟

زمانی که خط و مشی‌های رسانه‌ای، مبتنی بر یک راهبرد و برنامه‌ای دقیق باشد به نتیجه خواهد رسید. من در دورانی، قبل از اینکه سند جمعیت مطرح شود برنامه‌ای تحت عنوان مجله بارداری راه‌اندازی کردم؛ هدف این بود که بتوانیم در بانوان، لذت مادری را از زمان نوجوانی تا بزرگ‌سالی ایجاد و دانش لازم را به آن‌ها منتقل کنیم. در واقع برای به نتیجه رساندن خط و مشی‌ها نیاز به بسترسازی داریم تا بتوانیم بر اساس روان‌شناسی اقناعی، راهبردی طراحی کنیم. من کمبود طراحی و برنامه‌ریزی برای رساندن خط و مشی به نتیجه را زیاد می‌بینم که باعث می‌شود بعضاً تولیدات خیلی خوبی هم داشته باشیم اما مشخص نیست بر چه اساس و هدفی ساخته شده‌اند. نیاز است پارادایم رسانه‌ای خود را مبتنی بر سپهر رسانه‌ای جدید ترمیم کنیم. خیلی‌ها فکر می‌کردند که دوران رادیو به اتمام رسیده است اما پادکست‌ها و کلاب هاس ثابت کرده است که رادیو می‌تواند کارکردهای تازه‌ای داشته باشد. در زمانی، رسانه صرفاً محل اطلاعات بود اما الآن جنگ روایت‌هاست و ما باید روایت جدید و درستی داشته باشیم. ما بی‌نظیریم، سازمان صداوسیما در هیچ جای دنیا نظیر ندارد هم از حیث کمی و تعداد افراد و هم از حیث محتوایی. به نظرم کم‌کم به مسیری می‌رسیم که این پراکندگی را جبران کنیم و به شکلی واحد با درک کاملی از سه‌گانه محصول، مخاطب و سازمان پیش برویم.

به نظر شما رسانه ملی تا چه حدی توانسته در راستای بهبود آسیب‌ها قدم بردارد؟

متأسفانه رسانه در دوره‌ای دست تنها شد و توقعات از آن بالا رفت. باید دانست که رسانه قدرت افزاینده و کاهنده دارد و دارای قدرت ایجاد نیست. شاید گفتن این حرف تا حدی جسارت می‌خواهد اما از زمانی به بعد، زیست فرهنگی ما به جای اینکه در خانواده، مسجد و مدارس باشد در رسانه قرار گرفت و جنبه ظاهری پیدا کرد و ریشه خود را کم‌کم از دست داد. الآن برای اینکه بتوانیم این آسیب را جبران کنیم نیاز به صبوری و زمان داریم. البته من فکر می‌کنم سازه‌ها خود را بازسازی می‌کنند، ناامید نیستم و معتقدم این روند بهبود پیدا خواهد کرد. ما در رسانه انقلاب اسلامی، مخاطب به معنای مشتری نداریم. مخاطب دوست ماست و آنچه را که برای خود می‌پسندیم باید برای او بخواهیم. اگر برنامه‌ای برای مخاطب می‌سازیم باید از درون به آن اعتقاد داشته باشیم. من در کلاس‌های خود گاهی این‌طور به دانشجویان میگویم که در واقع بنده طلعت آن باش که آنی باشد. این آنِ رسانه‌ای محقق نمی‌شود مگر زمانی که برنامه‌ساز، با اعتقاد کامل به کار بپردازد و اگر بخواهد جنبه ریا و یا بازی داشته باشد تبدیل به رسانه اغواگر می‌شود و ویژگی مبلغ بودن خود را از دست می‌دهد. رهنمودهای مقام معظم رهبری به عنوان رأس این سازمان باید عملیاتی شود.

از بین تجربه‌هایی که در ساخت و تولید داشتید کدام یک برای شما ماندگارتر بوده است؟

هر زمان که در حوزه خانواده کار کردم به ویژه در گروه خانواده شبکه دو، به خاطرات درس‌آموز زیادی رسیدم. برنامه‌ای بود تحت عنوان «دم عید» که آن را طراحی کردم در شرایطی که هیچ فضای پیچیده‌ای یا دکور خاصی نداشت و خانم مسنی در شکل مادربزرگ بود که درفرصت‌های کوتاه 5 دقیقه‌ای پیرامون خانه‌داری صحبت می‌کرد و توصیه‌های عاطفی و کاربردی برای مخاطبان داشت. من برای برنامه‌های زیادی جایزه گرفتم اما حسی که این برنامه برایم ایجاد کرد بسیار متفاوت بود، همه چیز آن واقعی بود. صحنه‌ای داشتیم که مجری برنامه در مقابل آن مادر زانو زد و دستانش را بوسید که سکانس به شدت تأثیرگذاری شد و بازدیدهای زیادی هم داشت و جز یکی از شیرین‌ترین خاطرات من به حساب می‌آید.

در پایان اگر کلامی‌باقی مانده است بفرمایید.

برای کلام پایانی می‌توانم بگویم که عملکرد هر سازمان و یا افراد را بر سه‌پایه می‌سنجند؛ قابلیت، فرصت و انگیزه آن‌ها. به نظرم اگر انگیزه وجود داشته باشد افراد، هم  قابلیت را در خود ایجاد می‌کنند و هم فرصت‌ها می‌آفرینند. گاهی انگیزه بیرونی است مثل نظام تشویق و پاداش اما در اکثر موارد انگیزه درونی است و اگر انگیزه به یک چشمه درونی متصل باشد هیچ‌وقت از بین نمی‌رود. دعا کنیم که نیت با فعل و ذات رسانه‌ای هم‌راستا باشند و مبتنی بر یک هدف عالی به ثمر برسند.

 

امتیاز شما