امروز جمعه  ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
با فاطمه نیرومندگوینده پیش‌کسوت رادیو
با فاطمه نیرومندگوینده پیش‌کسوت رادیو

تلاش کردم و پیش رفتم

مشاهده ۲۳۰۸
۱۴۰۰/۱۱/۲۴- ۰۹:۰۷
تعداد بازدید:2308

فاطمه نیرومند، گوینده قدیمی و پیش‌کسوت، «رادیو» را خوب می‌شناسد و مخاطب را مانند نگینی ارزشمند ارج می‌نهد. از 20 سالگی گویندگی را آغاز کرده و به کارش بسیار علاقه دارد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، نیرومن متولد تیر 1341 است و بیش از 40 سال است که در حرفه گویندگی سابقه دارد. با او درباره کارش و روزگاری که سپری می‌کند به گفت و گو نشسته ایم:

از خودتان بگویید؟

متولد تیر ۱۳۴۱ هستم، گوینده رادیو و از گویندگان گفتار فیلم و همین‌طور از دبیران ارشد خبر. افتخار داشتم که تا این لحظه 38 سال در کسوت گویندگی، خدمتگزار هم‌وطنانم باشم. رشته تحصیلی من علوم سیاسی است و به همین دلیل هم با عنوان دبیر خبر حدود ۳۰ سال خدمت کردم. در تمام این سال‌ها همه فعالیت‌هایم به موازات هم و با برنامه‌ریزی و هم‌زمان پیش رفته و در تمام بخش‌ها حضوری منسجم و کامل داشته‌ام. بنابراین اگر سه تجربه حرفه‌ای را برای یک نفر در نظر بگیریم و جمع ببندیم حدود ۱۰۰ سال سابقه کاری محسوب می‌شود که البته مستمر، متمرکز و حرفه‌ای بوده است.

از چند سالگی کار اجرا را شروع کردید و در چه برنامه‌هایی فعالیت داشتید؟

کار صداپیشگی و اجرا را تقر یبا از ۲۰ سالگی آغاز کردم و از کارهای حرفه‌ای و شاخص غیر از بخش‌های نمایشی و تیپ‌گویی در برنامه‌های متعدد می‌توانم از«عصر به‌خیر تهران» به اتفاق استاد مقامی،  «آینه و عصرانه» در کنار استادم داریوش کاردان ،  برنامه«صبحگاهی» رادیو تهران، برنامه«سلام ایران» از رادیو ایران، بخش‌های متعدد شبکه رادیویی پیام، «جمعه ایرانی»، «گذر هفتم»، «راه شب‌»های شنبه، دوشنبه، چهارشنبه با استادانی مثل علیرضا جاویدنیا و عباس محبی، همین‌طور تهران در شب‌های رادیو تهران، برنامه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، ویژه برنامه‌های مناسبتی،  عیدانه، کوچه رادیو، ایرانشهر، و هم‌اکنون هم برنامه‌های رادیو مقاومت و رادیو انقلاب و رادیو نمایش و نیز برنامه«تلخ‌تر از عسل» نام ببرم.

رادیو چه ارزش و احترامی‌برای مخاطبانش قائل است؟

باید گفت رادیو رسانه ای گرم و ژرف است و با وجود گسترش ارتباطات در جامعه بشری و نفوذ فضای مجازی در میان جوامع، همچنان در اعتمادسازی موفق بوده است و مردم و مسئولان را به حرکت در می‌آورد. به طور مثال در سال‌های دفاع مقدس در جبهه‌ها، در میان هیاهوی موشک باران در زیرزمین خانه‌ها، در هیجان آزادی خرمشهر، در فراق و از دست دادن امام خمینی (ره)، در فراخوان کمک به‌ هم‌وطنان زلزله زده، در جشن‌های عاطفه و نیکوکاری، در همین محور مقاومت و در شکوه و اقتدار حضور مردم در تمام صحنه‌ها رادیو همیشه درخشیده و نقطه اتصال است.

دلیل جذب مخاطب هم همین است؟

با رادیو، مخاطب فکر می‌کند، احساساتش به غَلَیان در می‌آید، قدرت تصویرسازی‌اش افزایش می‌یابد و در نهایت ارزش‌های معنوی و انسانی کشف و پررنگ می‌شود و همین ارتباطِ تنگاتنگ میان مخاطب و رادیو، ذهن را به چالش می‌کشد و باعث هم‌افزایی امید و ارزش‌های انسانی می‌شود. رادیو محترم است و می‌تواند احترام را در جامعه منتشر و تثبیت کند.

برنامه‌سازان رادیو چه‌قدر در این عشق و محبت به رادیو سهیم بوده‌اند؟

برنامه‌سازان رادیو، هنرمندان گمنام و بی ادعا و خالصی هستند؛کسانی که نه مردم آن‌ها را می‌شناسند و نه به دنبال کسب شهرتند.  آن‌ها اغلب انسان‌هایی ساده و بی‌آلایش، محجوب و بی‌تکلف و در عین حال هوشمند و متفکر و سخت‌کوشند.

از موهبت‌های حرفه‌ای که در دوران خدمت نصیبتان شده بگویید؟

بزرگ‌ترین غنیمت حرفه ای من کار کردن در کنار بهترین‌ها و نام آورترین استادان و هنرمندان رادیو بوده است. خاطراتی بسیار ارزشمند در کنار زنده یاد مقبلی، زنده یاد رامین فرزاد، زنده یاد حمید عاملی و استادان مقامی، جاویدنیا، محبی، کاردان و رضوی و بسیاری دیگر از استادان کاربلد و هنرمند که سال‌ها از آن‌ها آموخته‌ام و همیشه قدرشناس معرفت و حضور آن‌ها بوده و خدا را شکر کرده‌ام.

چقدر در کارتان جدیت داشتید؟

من در کارم بسیار جدی بوده‌ام . تلاش کرده‌ام و پیش رفته ام، ولی همیشه به پشت سرم نیز نگاه کرده‌ام و خودم و رفتارم و کار حرفه‌ای و انسانی‌ام را ارزیابی کرده‌ام. همیشه به خودم گفته‌ام مبادا در این مسیر دلی را بشکنی، دیگران را نبینی، مغرور شوی، بی انگیزه و بی حوصله شوی، مبادا در مقابل مخاطب، احساس خودبزرگ بینی و تکبر و بالابینی داشته باشی، چرا که مخاطب هوشمند است و می‌تواند باورهای ما را از لابه‌لای کلام و لحنمان استخراج و درک کند.

مردم در چه صورت به رسانه اعتماد می‌کنند؟

ما در رسانه باید با صداقت، مورد وثوق مردم باشیم تا بتوانیم هویت و اصالت داشته باشیم. اگر اصیل باشیم مردم به ما اعتماد و باورمان می‌کنند و این امر مهم با دروغ و تظاهر و تفاخرقابل دسترسی نیست.

آیا از همان اول می‌دانستید که گوینده موفقی می‌شوید؟

موفقیت همیشه امری نسبی است و غالبا با معیارهای فردی و از نگاه ما تعریف می‌شود، ولی در گویندگی برای آن انتهایی وجود ندارد، چرا که در نهایت، مخاطب با برداشت خودش تعریف و تفسیر می‌کند. بنا براین، به نظرم هیچکس نمی‌تواند مدعی بشود و بگوید که منِ گوینده موفق هستم . قضاوت بر عهده مردم است و ما فقط موظفیم نظرات را دنبال و نقاط مثبت و منفی را شناسایی و ارزیابی کنیم . آنگاه نکات منفی را حذف و نکات مثبت را تقویت کنیم.

با وجود سابقه فعالیت شما در رادیو، بیش‌تر چه برنامه‌هایی را اجرا کرده‌اید؟

حیطه کاری من، مختلف و متنوع است . از برنامه‌های شاد و مفرح و هیجانی،، تا عاطفی و معنوی و احساسی و در مقیاس کلی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی. حتی تیپ گویی و شخصیت سازیِ نمایشی از جمله فعالیت‌های حرفه‌ای من محسوب می‌شود. به هر حال براساس توان گفتار و با تکیه بر تجربه و دانش اجرا و در زمینه‌های مختلف می‌شود برنامه‌ها را مدیریت و اجرا کرد.

از کودکی خودتان بگویید؟

من کودکیِ شاد و خاطره انگیزی داشتم. در خانواده ای پر از عشق و محبت و در دامن گرم والدین عزیزم که آسمانی شدند بزرگ شدم . همیشه احساس آرامش و امنیت داشتم. خانواده من همیشه به من پرِ پرواز می‌دادند برای بلند پروازی. مادرم همیشه مشوق و پدرم همیشه حامی‌ام بود .هرگز نتوانستم این موهبت بزرگ را به شایستگی شکر بگزارم. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تقریبا هفته‌ای چهار روز محل ملاقات من با مربی و البته کتاب‌های مرتبط با سن و سالم بود. دوران طلایی کودکی‌ام با تعاملات اجتماعی سالم، و پرورش روح عجین شده بود. در حال حاضر هم روحیه ای بسیار شاد دارم.

در همه این سال‌ها، چطور صدایتان را حفظ کرده‌اید؟

راستَش من کاری برای حفظ صدایم نکرده‌ام. خودش حفظ شده، فقط وقتی سرما می‌خورم و صدایم می‌گیرد، کمی رسیدگی می‌کنم. البته باید بگویم آدم پرخور و بدخوری نیستم و می‌دانم چربی و شیرینی آفت حنجره است، بنابراین رعایت می‌کنم . گاهی در فضای باز و در صورت امکان، برخی تمرین‌های حنجره را که از استاد مسلّم فن بیان، استاد عزیزم زنده یاد سمندریان آموخته‌ام، انجام می‌دهم و اگر آلودگی هوا اجازه بدهد به‌ویژه در محوطه جام جم گاهی ریه‌ها را از اکسیژن پر و خالی می‌کنم. حتما می‌دانید که افزایش حجم ریه، نفس گوینده را به قول معروف چاق می‌کند. یعنی به گوینده کمک می‌کند تا در متون طولانی هم بتواند نفس‌گیری درست را رعایت کند و به اصطلاح نفس کم نیاورد‌.

از خاطرات قدیم بگویید؟

از خاطرات گفتن سخت است. چون به روزهایی متصل می‌شوی که دلت نمی‌خواهد هیچ وقت تمام شوند. یک دفعه به خود می‌آیی و می‌بینی چقدر زود دیر شده است. از پاسخ به این سوال معافم کنید.

در اجرای برنامه چه تپق‌هایی زده‌اید؟

تپق را دوست دارم. چون من و مخاطب را به خنده می‌اندازد. فضا عوض می‌شود. نو می‌شود و این یعنی یک برنامه زنده.

سواد و صدا برای گویندگی چقدر اهمیت دارد؟

صدا باشد و سواد نباشد، نمی‌شود. خودت را بکشی هم نمی‌شود. مگر قطار بدون ریل می‌شود، نه نمی‌شود. سوادِ گوینده همان ریل است که راه را هموار می‌کند . مسیر را می‌سازد و او را به جلو می‌برد. در گویندگی سواد نباشد انسان متوقف می‌شود. این دو اصل با هم به تکامل می‌رسند.

اوقات فراغت شما چگونه سپری می‌شود؟

اوقات فراغت مال انشای مدرسه است. حتی دانش‌آموزی که انشایش را می‌خواند، می‌داند که اوقات فراغتی نیست. چون عمر کوتاه و در گذر است. فرصت زندگی خیلی کم است. اگر وقت اضافه‌ای داشته باشم از خدا رخصت می‌طلبم، انرژی کسب می‌کنم و با امید به آینده به پیش می‌روم. ما انسان‌ها باید به زمان وفادار باشیم. سنجش زمان، ما را از گم‌گشتگی نجات می‌دهد. ما باید از فرصت‌هایمان درست و بجا استفاده کنیم. برای ما توقفی وجود ندارد و باید پیوسته در حرکت باشیم.

با جوانان و علاقه‌مندان به کار اجرا چه صحبتی دارید؟

من به عزیزان دلم، فرزندان محترم و با کمالات و علاقه‌مند به رادیو می‌گویم، آماده باشید، این حرفه، پارتی نمی‌خواهد؛ پایبندی و تلاش و پشتکار و جسارتِ توام با ادب و سواد و سادگی و مهربانی می‌خواهد و نیک‌اندیشی  و صبوری شما را به سر منزل مقصود می‌رساند.

امتیاز شما