امروز پنج شنبه  ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت
سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت

سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت

مشاهده ۵۳۶
۱۴۰۱/۰۴/۰۴- ۱۱:۰۱
تعداد بازدید:536

برنامه حکایت جاودانگی پنج شنبه ۲ مرداد ماه در آستانه سالروز شهادت شهید «علی‌هاشمی»، سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت،سری ترین قرارگاه جنگ، به شرح زندگینامه این شهید بزرگوار خواهد پرداخت.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، برنامه ی حکایت جاودانگی با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و نگاهی به سیره قرآنی آن عزیزان هر هفته از رادیو قرآن پخش می‌شود.
معرفی کتاب، گزیده ای از وصیت نامه شهید و فرازهای قرآنی آن، خاطرات شهید از زبان همسر، روایت گوشه ای از زندگی شهید با صدای وی و خانواده، پخش گوشه ای از فیلم، کلیپ و یا سریالی که با محوریت زندگی شهید مورد نظر ساخته شده و گزارش مردمی از بخش های مختلف این برنامه مستد - ترکیبی است.
برنامه حکایت جاودانگی در برنامه روز پنج شنبه ۲ مرداد ماه به شرح زندگینامه شهید «علی‌هاشمی»، سردار هور و فرمانده قرارگاه نصرت،سری ترین قرارگاه جنگ؛ پرداخت.

سردار علی‌هاشمی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌که به دلیل رشادت‌ها و جانفشانی‌های دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون به «سردار هور» ملقب شد در چهارم تیر سال ۶۷ در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکر پاک ایشان ۲۲ سال پس از شهادت در سال ۸۹ در شرایطی که تا مدت‌ها تصور می‌شد به اسارت دشمن بعثی در عراق بوده است، تفحص و شناسایی شد.
چهارم تیرماه برابر است با سالروز شهادت بزرگ مردی که گمنام زیست و گمنام اما خوشنام و مظلومانه به شهادت رسید. شهید سردار علی‌هاشمی سرداریست که نامش زینت بخش خوزستان است. او دلاور مردی بود که دشمن از شنیدن نامش رعشه بر اندامش مستولی می‌شد چرا که او فرمانده سری ترین قرارگاه جنگ بود با تدبیر و هدایت او نیروهایش تا صدها کیلومتر در عمق خاک دشمن بعثی نفوذ می‌کردند و به سلامت برمی‌گشتند. او را باید طراح بزرگ عملیات خیبر و بدر لقب داد .

علی‌هاشمی سال ۱۳۴۰ در شهرستان اهواز در محله عامری در طلوعی از آفتاب دیده به جهان گشود. در دامان مادری پرورش یافت که خود از مهر مادری محروم بود و باتمام عشق و محبت او را بزرگ کرد. بعداز تولد علی متوجه شدند که پاهایش سالم نیست علی را به دکترنشان دادند و چند روز بعد از تولدش پاهای او را شکستند و تا زانو گچ گرفتند. تا یک سال هر ماه گچ پاهای کودک را عوض می‌کردند.

علی فرزند بزرگ خانواده بود در خانواده ای کم بضاعت اما مذهبی، کودکی خردسال بود که به دلیل انتقال شغل پدر مجبور به مهاجرت به شمال کشور شدند و ۳ سالی را با سختی بسیار در آنجا زندگی کردند که مشقت و سختی زندگی آنجا باعث شد که یکی از خواهرانش که تنها ۱۴ روز داشت به علت سرما درگذشت. پس از سه سال دوباره به اهواز بازگشتند و در محله حصیرآباد ساکن شدند.

دوران کودکی و نوجوانی علی در محله حصیرآباد سپری شد. در آن زمان علی نوجوانی ۱۱و۱۲ ساله بود که در ساخت خانه دوش به دوش والدین کار می‌کرد. مادر همیشه با وجود علی احساس امنیت و آرامش داشت. علی تکیه گاه مناسبی برای اهل خانه بود. در همان دوران کودکی نماز می خواند روزه می‌گرفت و با متانت و وقاری که در ذاتش بود دیگران وادار می‌شدند که به او احترام بگذارند.

در همان دوران نوجوانی به مسجد عشق می ورزید. مادر می‌گوید علی تا آخر شب در مسجد می ماند و با علاقه بسیار مسجد را تمیز و جارو میکرد. روی درب منزل نوشته بود آموزش قرآن صلواتی.
ارتباط تنگاتنگ خویش را با کوثر زلال وحی از همان سنین حفظ کرد و تفسیر قرآن و درس اخلاق را از برنامه‌های مهم خویش قرار داده و با علاقه و ارادتی که به نماز داشت مرید و مؤذن مسجد شد.
او به صورت خودجوش به مسجد می رفت و بقیه همسن و سالانش را نیز به مسجد می‌برد. حاج علی یا در خانه بود یا در مسجد یا میدان فوتبال، او کاپیتان تیم شهباز و یکی از اعضای اصلی تیم بود. در مدرسه از شاگردان ممتاز و زرنگ بود. او به هم سن وسالانش در یادگیری درس بسیار کمک می‌کرد و حتی به بچه‌های محله تدریس می‌کرد. علی مسافت منزل تا مدرسه را که بسیار طولانی بود پیاده می رفت و پول هایش را پس انداز می‌کرد و زمانی که مادر پول نیاز داشت علی همه آنها را به مادر می داد تا در مخارج منزل خرج نماید.

علی‌هاشمی و یارانش قبل از شروع جنگ جوانان انقلابی دشت آزادگان را سامان دادند و اقدام به تشکیل سپاه حمیدیه کردند و در مبارزه با ضد انقلاب و بعثی‌ها که از هورالهویزه اقدام به پخش سلاح و مهمات می‌کردند ، موفق شدند. پس از شهادت شهید نظرآقایی، علی شمخانی فرمانده سپاه خوزستان او را به عنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب کرد.

علی‌هاشمی نه تنها در جبهه‌های جنگ بلکه در تلاش علمی نیز فعال بود. همزمان با مبارزات گسترده انقلابی در عرصه‌های علمی هم چنان موفق بود به گونه ای که در رشته پزشکی دانشگاه مشهد قبول شد و در حالی که خود را برای بورس شدن در دانشگاه‌های آمریکا آماده می‌کرد، با توجه به شروع جنگ تحمیلی ایشان ترجیح داد که باید در جنگ حضور داشته باشد و دانشگاه جنگ را برگزید.

با شکل گیری یگان‌های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ ۳۷ نور را می‌شود ، با شروع جنگ تحمیلی علی‌هاشمی یکی از فرماندهانی است که مسئول یکی از سخت ترین محورها و جبهه‌ها بود. او و همرزمانش در محور کرخه کور و با رهاسازی آب کانال سلمان زیر پای نیروهای عراقی، از پیشروی دشمن جلوگیری کردند و هنگامی‌که عراق به حمیدیه رسید از سقوط آن و به طبع سقوط اهواز جلوگیری کردند. علی‌هاشمی در این عملیات (عملیات شهیدان رجایی و باهنر) نام کرخه کور را به کرخه نور تغییر داد.اگر این رشادت ها نبود موضوع جنگ به صورت دیگری رقم می خورد و فجایعی به مراتب بالاتر از سقوط خرمشهر حادث می‌شد.

تیپ ۳۷ نور به فرماندهی شهید علی‌هاشمی در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر شرکت موثر داشت و توانست به عنوان اولین محور منطقه غرب خوزستان را از لوث بعثی‌های متجاوز آزاد و پاکسازی نماید. درآستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ ۳۷ نور منحل و او فرمانده سپاه سوسنگرد شد.

در سال سوم جنگ زمانی که به بن بست جنگی رسیده بودند آقا محسن (رضایی) ، علی‌هاشمی را به فرماندهی قرارگاه به کلی سری نصرت انتخاب نمود. آنجا فرماندهی می خواست که هم بینش عملیاتی داشته باشد هم اطلاعاتی و کسی جز علی‌هاشمی نبود. در واقع او پیچیده ترین و پر رمز و رازترین قرارگاه جنگ، قرارگاه نصرت را تشکیل داد.

او به نیروهایش اعتماد به نفس می داد. بسیار شجاع بود و در ماجرای هور نیروهای بومی آموزش ندیده محلی و تعدادی از بچه‌های خوزستان را به کارگرفت و از آنها در اندک زمانی نیروهای ورزیده و کارآزموده ای ساخت. هرجا مشکلی به وجود می آمد فکر می‌کرد و راه حل می داد. قدرت سازماندهی بسیاری داشت. علی‌هاشمی و دوستانش به هور مسلط شده بودند و ثمره یک سال زحمت بچه‌های قرارگاه نصرت اولین عملیات آبی- خاکی جنگ و اولین عملیاتی که در سطح بسیار وسیعی تیپ و لشکرها توانستند از آب، باتلاق و نیزارها عبور کنند. دراین عملیات یک نیروی پیاده از آبی عبور می‌کرد که پانزده کیلومتر پشت سرش آب، باتلاق و نیزار بود، که در نوع خود در تاریخ جنگ های جهان بی نظیر است. ثمره عملیات خیبر تصرف دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون بود که دارای ۵۸ حلقه چاه نفت بود. کار مداوم در سرما و گرما و سختی‌های هور باعث طراحی و اجرای عملیات بدر و مجموعه عملیات های قدس شد.

از دیگر اقدامات قرارگاه نصرت ، شناسایی مناطق، از هورالعظیم گرفته تا جاده بغداد و بصره بود. همچنین شناسایی‌های برون مرزی تا عمق عراق از جمله شهرهای مقدس نجف ، کربلا و سامرا از دیگر اقدامات این قرارگاه بود. بعد از عملیات های بزرگ خیبر و بدر رزمندگان قرارگاه نصرت شیوه جدیدی برای مقابله با دشمن آغاز کردند وبر سراسر هور مسلط شدند. حاج علی مدام به قرارگاه سرکشی می‌کرد و شخصاً پیگیر مسائل بود.

حاج علی در سال ۱۳۶۳ ازداوج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر به نام زینب و یک پسر به نام محمد حسین بود او درمدت زندگی مشترکش که چهار سال بیشتر به طول نیانجامید نمونه ای از یک همسر و پدری مهربان برای خانواده اش بود.

در سال ۶۵ ایشان به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) منصوب شد که فرماندهی سپاه‌های استان خوزستان، لرستان، لشکر ۵ نصر و سایر یگان‌ها به ایشان سپرده شد.

خرداد و تیرماه ۶۷ وضعیت جبهه‌ها تغییر کرد و تمام دنیا پشت سر صدام قرار گرفت تا با حمایت از او جنگ به نفع عراق پایان داده شود حتی مجوز استفاده از سلاح های غیر متعارف و شیمیایی را به او دادند. علی‌هاشمی و یارانش که مسئول حفظ از جزایر مجنون بودند با حمله همه جانبه عراق مواجه شدند ، در تیرماه ۱۳۶۷ دشمن برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام داد. یک شب قبل از تک دشمن به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت: ((دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی‌گردم.))

در روز موعود یعنی ۴/۴/۶۷ دشمن سطح وسیعی از منطقه را شیمیایی زد و بعد به جزایر حمله نمود. رزمندگان بسیار مقاومت کردند و حاج علی با تعدادی از بچه‌های قرارگاه نصرت ماندند. هر چقدر فرماندهان به ایشان اسرار می‌کردند که به عقب برگردد و ایشان قبول نمی‌کرد. و می‌گفت: (( تا یک نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم. بیایم عقب به مردم چی بگویم. بگویم بچه‌هایتان را رها کردم و برگشتم.)) حس مسولیت پذیری ایشان اجازه عقب آمدن نمی داد، چون در آن زمان چند هزار نیرو در منطقه بود که حضور حاج علی در قرارگاه خاتم۴ که در ضلع شمال شرقی جزیره شمالی بود، باعث تخلیه تعداد زیادی از افراد شد. و فرماندهان یگان‌های تحت امر را برای عقب نشینی شخصاً هدایت می‌کرد و مرتب سفارش می‌کرد که مراقب باشید کسی جا نماند. حضور شخص ایشان باعث نجات هزاران رزمنده از خطر اسارت شد. پیش بینی ایشان درست از آب درآمد. ایشان آخرین کسی بود که از جزایر خارج شد همانطور که سال ۶۲ اولین کسی بود که پا در جزایر گذاشت.

در قرارگاه خاتم ۴ نهایتاً ۱۳ نفر مانده بودند و عقب نشینی نکردند بعد از سقوط جزایر ۷ نفر بازگشتند، ۲ نفر اسیر شدند و حاج علی به همراه ۳ نفر دیگر مفقود اثر گردیدند و سرنوشت علی در پرده ای از ابهام فرو رفت.

خبر رسید هلی کوپترهای عراقی در جزیره نشستند دشمن نیزارها را آتش زد حاج علی و همراهان سراسیمه از قرارگاه خارج شدند و در نیزارها پناه گرفتند و از ایشان دیگر خبری نشد.
نیروهای اطلاعات و برون مرزی بسیج شدند و تمام منطقه و حتی استان‌های جنوبی عراق را گشتند اما هیچ خبری از حاج علی نبود. بسیاری امیدوار بودند که اسیر شده است و از سال ۶۷ تا ۸۳ زمان سقوط صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان‌ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی که اگر اسیر دشمن شده است شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد. اما بعد از سقوط صدام باز هم خبری از اسارت حاجی نبود. حتی مخفی ترین زندان‌های عراق هم توسط نیروهای مجاهد عراقی بازرسی شد اما باز هم خبری از حاج علی نبود.

تا این که در روز در نوزدهم اردیبهشت سال 89 در اخبار سراسری سیما خبر کشف و رجعت این پرستوی مهاجر اعلام شد. حاج علی‌هاشمی مزد سال ها مجاهدت، اخلاص و در راه ولایت فقیه بودن خویش را گرفت. سالها گذشت تا پس از ۲۲ سال انتظار، خبر رسید سردار گمنام هور، سردار گمنام خیبر و بدر در همان نیزاره‌های هور شهید شده است و با انجام آزمایش هایDNA ، صحت انتصاب این پیکر به سردار سرلشکر شهید حاج علی‌هاشمی تائید شد. او در حالی که شالی سبز به پهلو بسته بود، بازگشت تا به منتظران بازگشت خود و همه مردم پیامی را در دهه چهارم انقلاب بدهد.

لازم به ذکر است ،برنامه حکایت جاودانگی کاری گروه اطلاع رسانی و محافل رادیو قرآن به تهیه کنندگی سمیرا قنبری، گویندگی یاسر دعاگو ، روایتگری فضه سادات حسینی می‌باشد که پنجشنبه‌ها ساعت ۱۶:۳۰ به مدت ۲۵ دقیقه از رادیو قرآن پخش می‌شود.

مخاطبان در سرتاسر دنیا می توانند از طریق وب سایت WWW.radioquran.IR از پخش زنده شبکه استفاده و در جریان آخرین خبرهای رادیو قرآن قرار بگیرند.
از طریق موج اف.ام ردیف ۱۰۰ مگاهرتز شنونده ما باشید.

امتیاز شما