حمید کمالی رزمنده و جانباز گفت: زمانی که حاج قاسم سلیمانی می‌خواستند به سوریه بروند من قصد داشتم تا به ایشان انگشتری هدیه کنم اما یکی از دوستانم مانع شد و گفت اگر این انگشتر را اکنون هدیه کنی، حاج قاسم آن را به اولین نفری که در سوریه ببیند می‌بخشد چرا که شخصیت بسیار بخشنده و مهربانی دارد. این باعث شد که من انگشتر را هدیه نکنم و پس از آن حادثه وحشتناک دیگر چنین فرصتی پیدا نکنم.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، حمید کمالی رزمنده و جانباز در برنامه شب نشینی اظهار داشت: من برای ماندگار کردن یاد حاج قاسم سلیمانی با انگشتر ساز‌ها مشورت کردم تا نگینی مناسب برای آن انتخاب کنم اما سپس به این نتیجه رسیدم تا تصویر حاج قاسم سلیمانی را در رکاب انگشتر ثبت کنم. پس از انجام طراحی‌های انجام شده تصمیم گرفتیم تا انگشتر را به فردی بدهیم که بهترین اسم را برای آن انتخاب کند.
وی افزود: در نهایت تصمیم گرفته شد تا نام انگشتر را نگین سلیمانی بگذاریم اما در آخرین لحظه یکی از خواهران بسیجی پیشنهاد داد تا نام این انگشتر سرباز خدا بشود. در آنجا به یاد آن افتادم که حاج قاسم سلیمانی نیز خود را به عنوان سرباز یاد می‌کرد. من این پیشنهاد را به مسئولان مرتبط گفتم و در آخر همین اسم برای انگشتر انتخاب شد.
او ادامه داد: من چهارده سال و شش ماهه بودم که به جبهه جنگ رفتم؛ در آن زمان درس‌خوان بودم به اندازه‌ای که مدیر مدرسه می‌خواست جلوی جنگ رفتنم را بگیرد اما مادرم از تصمیم من حمایت کرد. از طرف دیگر پدرم از آنجایی که رزمنده بود با جنگ رفتن من موافق بود.
جانباز و رزمنده گفت: من در آن سال‌ها با یک کوله پشتی چهارده کیلومتر پیاده از گرمسار به سمت اهواز رفتم تا به جنگ بروم اما در راه یکی از دوستان من را دید و باعث شد به خانه برگردم. باری دیگر تلاش کردم به جنگ بروم و به همین خاطر موتور خود را فروختم؛ پس از آن که به راه آهن رسیدم پلیس شهربانی پول فروش موتور را در جیبم دید و تصور کرد دزد هستم.
کمالی ادامه داد: آن روز آنقدر من را زدند که خون از صورتم جاری شد؛ در آنجا با تماس گرفتن با یکی از دوستان ارتشی ثابت کردیم که دزد نیستیم. من پس از آن بار‌ها تلاش کردم تا به جنگ بروم و در آخر زمانی که خانواده متوجه علاقه قلبی من به دفاع از میهن شدند توانستم به جنگ بروم و تا پایان جنگ آنجا حضور داشته باشم.
وی افزود: من افتخار خادمی امام رضا (ع) و امام حسین (ع) را دارم و همچنین به عنوان سفیر صلح و خادم شهدا شناخته می‌شوم.
او اظهار کرد: من چندبار در جنگ مجروح شدم؛ زمانی که پانزده سال داشتم در عملیات بیت المقدس حضور داشتم و با دشواری‌های بسیار همراه با همرزمانم به جنگ با دشمنان پرداختیم. در آن عملیات یکی از ضدهوایی‌ها و رگبارهای عراقی را منفجر کردیم که باعث خوشحالی همرزمان شد.
جانباز و رزمنده گفت: صبح فردای عملیات عراقی‌ها عملیات پاتک انجام دادند و محل حضور ما را بمباران کردند؛ من برای سنگر گرفتن پشت خاکریز رفتم و شاهد شهادت بسیاری از همرزمان بودم. در آنجا به همراه یکی از همراهان گلوله بازوکا برداشتیم تا تانک‌ها را نابود کنیم اما فرمانده من را صدا کرد تا برگردم. زمانی که برگشتیم دشمن با گلوله ار‌پی‌جی همرزم من را شهید کرد و موج انفجار باعث شد تا به طرفی دیگر پرتاب شوم. این اولین باری بود که مجروح شدم؛ در آنجا موج انفجار به مغز من آسیب رساند و از طرفی نیز کمرم آسیب دید.
کمالی ادامه داد:من در سیزدهم دی ماه حاج قاسم سلیمانی را ملاقات کردم و با ایشان به سوریه رفتم؛ در ابتدا قرار نبود که ایشان به آنجا بیایند اما پس از مدتی تصمیم خود را عوض کردند. رفتار ایشان همیشه برای ما درس بود و مشاهده کارهای او بسیار برای من لذت بخش بود. شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس کاری از سوی خداوند بود تا وضعیت عراق برای همیشه درست شود. شهادت این دو باعث شد توطئه آمریکا بر علیه اسلام مشخص شود و پایان یابد.
گفتنی است؛ برنامه «شب نشینی» از شنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۲۳:۳۰ به وقت تهران و ۲۱ به وقت وین بر روی آنتن شبکه جهانی جام جم می‌رود و تهیه کننده این برنامه نیز یاسر معظمی‌گودرزی است. اطلاعات بیشتر درباره «شب نشینی» و مهمان‌های برنامه هر روز در صفحه اینستاگرامی @shabneshini. irani بارگذاری می‌شود.