امروز پنج شنبه  ۹ فروردين ۱۴۰۳
با حضور دانشجویان دانشگاه صداوسیما رونمایی شد؛
با حضور دانشجویان دانشگاه صداوسیما رونمایی شد؛

«شنبه آرام؟» و روایت‌هایی عاشقانه از زندگی دانشمند شهید ایرانی

مشاهده ۹۴۲
۱۴۰۱/۰۹/۱۶- ۱۵:۵۱
تعداد بازدید:942

مراسم رونمایی از کتاب «شنبه آرام؟»، روایت زندگی شهید محسن فخری‌زاده از زبان همسر این دانشمند شهید، دوشنبه 14 آذر با حضور حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند، نویسنده این اثر؛ حاج‌حسین یکتا، راوی دفاع مقدس؛ شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما و فرزندان آن شهید والامقام در دانشگاه صداوسیما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، در آستانه روز دانشجو، دانشجویان دانشگاه صداوسیما میزبان خانواده شهید محسن فخری‌زاده شدند تا با رونمایی از کتاب «شنبه آرام؟» یاد این دانشمند شهید را در ایام مقارن با سالروز شهادت او گرامی‌ بدارند.

 ضرورت زنده‌ نگه‌ داشتن خاطرات هشت سال دفاع‌ مقدس

در ابتدای این مراسم، حاج‌ حسین یکتا با اشاره به سیر انقلاب اسلامی و سال‌های دفاع‌ مقدس گفت: در هیچ برهه‌ای از ابتدای انقلاب تاکنون، انقلاب اسلامی از ریل خارج نشد و نظام جمهوری اسلامی‌ به‌ مدد سربازان امام‌ زمان (عج) و جوانان برومند این سرزمین توانست از لحظات سخت عبور کند.

وی با اشاره به بحران دهه 60 و فتنه‌های دهه‌های 70 و 80 بیان کرد: در هر دهه نگاهی مبتنی بر تغییر نظام با هواداری اروپا و آمریکا شکل می‌گرفت و هربار تیرشان به سنگ می‌خورد.

روایتگر دفاع مقدس با بیان اینکه جنگ فرصتی برای آیندگان است تا با یادآوری آن دلاورمرد‌ی‌ها، به خود نهیب بزنیم که باید هوشیار باشیم، افزود: ما باید همواره از هشت سال دفاع‌ مقدس صحبت کنیم تا نسل جوان با آن شرایط و دوران سخت به‌ خوبی آشنا شوند، باید از عملیات کربلای۵  و سرمای عملیات والفجر ۸  و بدن بسیجیانی که از سرما یخ زده بودند بگوییم.

مسئول قرارگاه امام‌ رضایی‌ها تصریح کرد: انقلاب اسلامی ثمره خون شهدایی است که جانشان را در این مسیر فدا کردند و از مسیر حق کوتاه نیامدند.

روایتگر دفاع مقدس با اشاره به شرایط کنونی جامعه ایران گفت: اکنون در یک پیچ مهم تاریخی قرار داریم و قطب‌بندی‌ها عوض شده ‌است. دشمنان برای به‌خیال خودشان، براندازی نظام و جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی، نقشه تجزیه ایران را در سر داشتند؛ اما پازل‌های مقاومت را ندیده بودند و تا امروز همه نقشه‌هایشان بر باد رفته است.

وی بیان کرد: دستاورد دیگر این نظام این بود که دشمن را از اندیشه جنگ با ایران مأیوس کرد و تا مادامی‌که رهبری، مردم، اعتقادات دینی و انقلابی‌گری باشد، کسی جرئت رویارویی با ایران را ندارد.

                                 

 شنبه ناآرام برای صهیونیست‌ها

در ادامه این مراسم، حجت‌الاسلام بهداروند از ماجرای نگارش این کتاب به‌عنوان اثری روایی از زندگی و اندیشه‌‌های شهید فخری‌زاده بر اساس مصاحبه با همسر ایشان گفت که یک سال به طول انجامیده است.

به گفته بهداروند، این کتاب پس از هشت بار ویرایش و بازنویسی،‌ منتشر شده تا حق مطلب درباره دانشمند شهید فخری‌ زاده ادا شود.

مؤلف کتاب «شنبۀ آرام؟» دربارۀ نام این اثر گفت: در طول زمان نگارش، مدام نگاه صهیونیست‌ ستیزانه شهید فخری‌زاده در ذهنم بود و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که نامش را «شنبۀ آرام؟» بگذاریم؛ عنوانی که از جملۀ نتانیاهو برگرفته شده، وقتی که پس از شهادت شهید فخری‌زاده در روز جمعه، خطاب به ساکنان صهیونیست اراضی اشغالی گفت: «شنبه آرامی را برای شما آرزو می‌کنم.»

بهداروند با اشاره به آرمان شهادت در زندگی شهید فخری‌زاده بیان کرد: همسر شهید در میان خاطراتش یادآوری کرده روزی که حاج قاسم شهید شد،‌ شهید فخری‌زاده خیلی گریه کرد و به من گفت پس از حاج قاسم نوبت من است.

 زندگی عاشقانه، عزت مجاهدانه

در ادامه این نشست، حامد فخری‌زاده، فرزند شهید، با اشاره به نقش همسر شهید فخری‌زاده در روند زندگی مجاهدانه این شخصیت گفت: معمولاً در فضای شخصیتی شهدا کمتر به تأثیرگذاری همسران شهدا اشاره می‌شود و ما می‌خواستیم این حق ادا شود.

وی افزود: پدر و مادرم زندگی مشترکشان را اوایل دهه 60 آغاز کردند. پدرم در این زمان جوان بیست‌ ساله‌ای بود که هنوز در رشته کارشناسی هم فارغ‌التحصیل نشده بود؛ ولی در جریان سال‌های پرفراز و نشیب انقلاب و دوران دفاع‌مقدس و حضور در جبهه کردستان، فضای متفاوتی را برای همسرش ترسیم کرده ‌بود که باعث شد در این میان نقش مادرم در ادارۀ زندگی پررنگ شود.

فرزند شهید فخری‌ زاده تصریح کرد: شش ماه بیشتر از ازدواج آن‌ها نگذشته بود که کل جهیزیه را به خانۀ مادرشان منتقل می‌کنند و به کردستان می‌روند، آن‌هم در مقطعی که حزب کومله و دموکرات در آن زمان خیلی فعال بودند.

وی در بخش دیگری با اشاره به دوران تحصیل و کار این شهید افزود: دوران تحصیلی و کاری شهید فخری‌زاده خاص بود: محل تحصیل در اصفهان،‌ محل زندگی در کرج و محل کار در تهران. در تمامی این مراحل و تمامی این جریانات، نقش همسرشان در شکل‌گیری این شخصیت و کسب موفقیت‌های او که امروز دنیا از آن به این شکل سخن می‌گوید،‌ بی‌بدیل بوده است.

حامد فخری‌ زاده با اشاره به سختی‌های زندگی در نبود پدر و در دوران کودکی بیان کرد: ما زندگی اقتصادی بسیار سختی داشتیم. مادرم تعریف می‌کند که در یکی از جریانات و درگیری‌های پدر در روند تحصیل، پول خرید بلیت سفر به اصفهان و خرید کتاب هم نداشت؛ اما مادر تکه‌ای طلا می‌فروشد و هزینۀ لازم به این صورت فراهم می‌شود.

وی از سختی‌های فرزند‌فخری‌زاده‌ بودن گفت و تصریح کرد: پدرم پس از تحصیل در فضایی شاغل بود که حساس بود و تقریباً از سال 1378 به‌ بعد که اولین ماجرای تروریستی علیهش رخ داد، جوّ برای خانواده ما به‌شدت امنیتی شد.

 به گفته فرزند شهید فخری‌زاده، هر روز صبح که پدرم بیرون می‌رفت، اوضاع برایمان دلهره‌آمیز بود. ضمن اینکه ماهی یکی‌دو بار وضعیت امنیتی ایشان قرمز می‌شد.

فخری‌ زاده با اشاره به حضور دلگرم‌کننده مادرش در کنار شهید فخری‌زاده ادامه داد: مادر به گونه‌ای عمل می‌کرد که پدرم بدون دغدغه کارهایش را پیش ببرد. برای همین پدرم همیشه به ایشان می‌گفت من تمام موفقیت‌هایم را مدیون تو هستم.

وی افزود: به‌ خاطر ندارم که پدر قبل از مادرم از دری وارد شده باشد. محال ممکن بود قبل از اینکه مادر سوار ماشین شود، او سوار شود. در نهایت، خروجی این زندگی مشترک که توأم با عشق،‌ علاقه و جهاد دونفره بود، یک چنین عزتی بود که به اعتقادم هر دو به یک اندازه در این عزت مجاهدانه و بزرگی سهیم هستند.

                                             

 در پایان این مراسم از کتاب «شنبۀ آرام؟» رونمایی شد. «شنبۀ آرام؟» به‌همت انتشارات حماسه یاران در ۲۵۶ صفحه به چاپ رسیده است.

آلبوم عکس خبر رو در لینک زیر ببینید:

https://www.pririb.ir/portal/PhotoSlider3/2064

 

 

 

امتیاز شما