طبقه دهم ساختمان اداری، دفتر معاون امور استانها جایی بود که با حسن عابدینی قرار مصاحبه داشتم.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، عقربه ساعت روی 11دقیقه به 11:00که رسید، با راهنمایی مسئول دفتر وارد اتاق شدم. اتاق نه چندان بزرگ معاون امور استانها پر بود از صفحات تلویزیونی که هر یک روی یک شبکه خاص تنظیم شده بود. از یک سو شبکهای استانی رصد میشد و از سوی دیگر تصویر چند شبکه خارجی نظر را جلب میکرد. سلام علیک گرم عابدینی کار را برای شروع یک مصاحبه خوب و پویا آمادهتر کرد. میدانستم که وقت زیادی نخواهمداشت و باید بی درنگ اهم مباحث را مطرح کنم تا بحث خوبی شکل بگیرد. صدای باز شدن در اتاق توجه را جلب میکند. چای آوردهاند. بی درنگ گفتوگو را آغاز میکنم و آنچه پیش روی قرار دارد حاصل گفتوگویی یک ساعته با معاون امور استانهاست.
از اولین روزی که وارد سازمان شدید تا امروز چند سال گذشته و اساساً برایمان بگویید چه شد که شما به صدا و سیما آمدید؟
سال ۱۳۸۱ قرار بود شبکه العالم راهاندازی شود؛ در آن زمان تازه از ژاپن آمده بودم (نماینده خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا در ژاپن بودم)، از من هم خواسته شد که به گروهی بپیوندم که کار شبکه العالم را جلو میبرند. دکتر جبلی، آقای بهشتیپور و تعداد دیگری از افراد کار شبکه العالم را شروع کرده بودند که من نیز به آنها ملحق شدم.
شروع کار در العالم چگونه بود؟
صداوسیمای جمهوری اسلامی از یک طرف شبکه خبر راه اندازی کرد که یک شبکه خبری 24 ساعته داشتهباشد و بعد از آن هم شبکههای خبری عربی زبان راه انداخت که العالم از آن جمله بود. بهویژه در دوران جنگ آمریکا با عراق که بسیار موثر بود و آن زمان خود رادیو و تلویزیون بعثی عراق از بین رفت چون دیگر رژیم بعث از بین رفتهبود. شبکههای عربی مثل الجزیره در آن زمان از طریق ماهواره پخش میشد. عراقیها در آن مقطع یعنی سال ۲۰۰۳ هنوز گرایشی به ماهواره به این سبک و سیاق کنونی نداشتند و این امر باعث شد تا العالم بدرخشد. علت آن هم این بود که شبکه العالم با کمک سردار قاسم سلیمانی که در آن زمان فرمانده نیروی قدس بود و هنوز داعش وجود نداشت، باعث شد که العالم روی آنتن زمینی هم برای عراق پخش شود؛ یعنی در واقع العالم درآن زمان در یکی و دو سال اول جنگ نقش موثری داشت. علتش هم این بود که مثل یک شبکه ملی برای عراقیها پخش میشد.
این تقارن یعنی شروع العالم به خاطر جنگ عراق بود؟
قرار بر این بود که العالم راهاندازی بشود و بعد بالایش نوشته بود «تجریبی»؛ یعنی«آزمایشی»، ولی تحولات عراق باعث شد مدیران ارشد العالم به این نتیجه برسند که نزدیک است آمریکاییها حمله کنند. به همین دلیل ما همان شبی که حمله شد که فکر کنم نوروز سال ۱۳۸۱ بود چهار هزار دلار دادیم و تصاویر شب بغداد را گرفتیم که پخش میشد. نزدیک بامداد یک باره نور موشکهایی که به بغداد شلیک میشد دیده شد و بلافاصله ما آن را در شبکه العالم منعکس کردیم. یک نکته جالبی که شاید کمتر به آن پرداخته شده این است که شهید ابومهدی المهندس میآمد به عنوان کارشناس نظامی روی نقشه برای ما توضیح میداد که نیروهای عراقی کجا هستند؛ نیروهای آمریکایی کجا هستند و در واقع ایشان جزو نیروهای بدر بود و اطلاعات بسیار گسترده نظامی داشت و چون خودش اهل عراق بود توضیح میدادکه الان مثلا کجاها در اختیار نیروهای آمریکایی است و کجاها را زدهاند.
مصاحبه نوروزی با شما و یادآوری تاسیس العالم و اتفاقات نوروز سال ۱۳۸۱ قرینه جالبی شد.
بله، یعنی دقیقاً همین اتفاقی بودکه افتاد. از اول فروردین ۲۴ ساعته شدیم. همزمان با شروع جنگ تا ۲۳ روز، بعد از آن دولت صدام سرنگون شد. آمریکاییها کل عراق را گرفتند. ما نه نیرو به اندازه ۲۴ساعت داشتیم و نه امکانات و نه مجری. جالب اینکه آقای عامری که مدیر تولید العالم بود، معاون نخست وزیر شد و بعد به شهادت رسید. در آن مقطع یکی از ابتکارات جمهوری اسلامی و نقش پر رنگ فرمانده شهید حاج قاسم این بود که زمینه فراهم شد تا العالم به صورت آنتن زمینی در عراق پخش شود.
در آن زمان شما بیشتر نقش سردبیری و تهیه خبر داشتید؟
من مدیر اتاق خبربودم و آقای دکتر جبلی مدیرکل خبر العالم بود که بعد آقای دکتر جبلی رفتند به عنوان رئیس دفتر العالم در بیروت و من شدم مدیرکل اخبار. این وضعیتی بود که ادامه پیدا کرد تا بعد از جنگ ۳۳ روزه. در آن زمان دکتر جبلی مدیر دفتر العالم در بیروت بود و جنگ ۳۳ روزه را ایشان پوشش گسترده دادند.
برسیم به دوره تحولی؛ انتصاب شما در معاونت امور استانها یک اتفاق غیرمنتظره بود. یعنی آقای عابدینی خبر با آن حجم از کار خبری یکباره در مسند یک فضای تولیدی قرار میگیرد. چون بالاخره در فضای استانها یک بخش خبر است که آن هم تمشیت امورش از جای دیگری صورت میگیرد چه شد که این اتفاق افتاد ؟
ما سرباز هستیم و طبعا جاهای مختلف بوده که همین اتفاق افتاده یعنی گفتند بروید فلان جا این کار را انجام دهید آمدیم و انجام دادیم، اما در مورد استانها من یک نکتهای را بگویم اول اینکه شما رسانه را به ماهو رسانه نگاه کنید. من در یک مقطعی روزنامهنگار بودم و کار روزنامهنگاری هم میکردم هنوز هم مطلب مینویسم در حوزههای تخصصی مختلف مینویسم وقتی که معاونت امور استانها هم سرگرمی، هم اطلاعرسانی ضربدر ۳۳ باید بشود؛ یعنی ما ۳۳ مرکز تلویزیونی و ۴۰ رادیویی داریم، یعنی ۷۰ تا شبکه ۲۴ ساعته است. اولین روزی که آقای دکتر جبلی این موضوع را با بنده مطرح کرد، رفتم شبکههای محلی را بررسی کردم که ببینم شبکههای محلی در دنیا چه جوری اداره میشوند؟ کنداکتور آنها چه جوری است؟ هفت یا هشت شبکه را بررسی کردم و دیدم که یک شبکه عمومی است با این تفاوت که این فقط برای آن ایالت یا برای آن منطقه خاص است.
یعنی یک نگاه اقتضایی به هر منطقه و هر شبکه باید داشت؟
در واقع گفتیم که وقتی بحث عدالتمحوری است باید نخبگان اینها را پیدا کنیم. ما در سیستان و بلوچستان دانشگاهی داریم که تنه میزند به بزرگترین دانشگاه کشور و این نشان داده نشدهاست. در اینجا هزاران دانشجو هست و صدها استاد اینها با صداوسیما ارتباط دارند. دانشگاه امام خمینی قزوین در پژوهشها به مرکز کمک میکند. ما تلاش کردیم که اینها وارد عرصه شوند و بعد پلی زدیم بین اینها و شبکههای سراسری که آرام آرام میرویم به سمتی که در واقع روزانه ۱۰ ساعت برنامههای استانی در شبکههای یک، دو ،سه و چهار پخش شود؛ یعنی یک شبکه معماری مثلاً یک برنامه معماری در شبکه چهار پخش شود از کجا، از یزد؛ گردشگری، از شیراز یا اصفهان پخش شود. اصلا کانون گردشگری اینجاست مثلا در مورد چشم پزشکی و پیوند اعضا، فارس، ید طولایی در این زمینه دارد و ما بیاییم و این کار را انجام بدهیم.
حتی سریال ها؟
بله سریالها هم، سریالهای مختلفی که الان مثلا«مادر سوجان» درگیلان آماده میشود و این اتفاقی است که دارد صورت میگیرد و چقدر توانمندی در این استانها وجود دارد یک بحث هویت محوری است؛ هویت محوری مگر غیر از این است که شما بیایید آداب و رسوم و سننی را که اتفاقا مبتنی بر فرهنگ دینی ما هم هست پوشش دهیم. نکته دیگری که میخواهم عرض کنم گرایش نشان دادن روستاهاست به عنوان موتور محرکه یک کشور. اصلا یک دنیایی است این روستاها مثلاً ما روستایی داریم بدون یک نفر بیکار، یک روستایی داریم که همه سید هستند، روستا داریم که خلبان دارد که الان عضو شورای روستاست. پزشک و مهندس و... نیز همینطور. اهالی این روستاها در ۲۲بهمن راهپیمایی میکردند، ولی هیچ موقع دوربین به سمت این روستاها نرفتهاست. امسال از ۴۰۰ روستا تصویر داشتیم و شرکتشان را در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن نشان دادیم. مثلا روستاهایی داریم که بخشی از مبل کشور را تولید میکنند یا بخشی از غلات کشور از تولیدات آنهاست.
یک نکته مسئله نیروی انسانی و عدم پراکندگی مناسب نیروها در استانهاست و ناظر به سند تحول. بحث کیفیسازی و انعطاف بخشی اقتضایی است که به دنبالهاش بحث محتوایی و سردبیری دارد. چه تدبیری برای این مشکلی که امروز معاونت با آن مواجه است، داشتهاید؟
در باره نیروی انسانی در امور استانها با سه مشکل اساسی مواجه هستیم: یکی زیرساختها است، یکی فنی است و یکی بحث نیروی انسانی. یک بحث وجود دارد اگر ما به عنوان معاون امور استانها اینجا بنشینم و یک ابلاغیه بزنم و بگویم همه یکسان عمل کنند، کار پیش نمیرود، چون هرکدام از اینها اقتضایی دارد. اصلا زیست بوم اینها با هم متفاوت است، مزیتهای نسبی اینها باهم متفاوت است فرهنگها و آداب و رسوم و سنن اینها باهم متفاوت است. بنابراین برای سال ۱۴۰۲ معاونت امور استانها برنامهای را آماده کردهایم با بهرهگیری از پیام گام دوم حضرت آقا و سند تحول و در واقع زیستبوم خود مراکز. بعد برای حوزه صداوسیما، فضای مجازی و حوزه موسیقی طراحی کردیم. از چه کسانی کمک گرفتیم؟ گفتیم از مراکز خودشان بیایند. چند نفر را آوردیم تهران و مدیران کل ستادی هم نشستند و این را طراحی کردیم.
همه ظرفیتها را به کار گرفتید.
نمیخواهم بگویم که به قول غربیها کتاب سالانه یا برنامه سالانه ما کامل است، ولی میخواهیم بر اساس برنامه پیش برویم که من بگویم مرکز مهاباد شما باید طبق برنامه این کارها را میکردید و الان کجای کار هستید؟ باید بتوانیم آن را ارزیابی کنیم و بدانیم که مثلاً شش ماه دیگر کجا خواهیم بود و چه برنامههایی را باید تدوین کنیم.
گزینههایی که برای مدیر کلی استانها مطرح میشود گاهی وقتها یک نوعی جابهجایی است، مثلاً شخصی در استانی بوده، بعد رفته جای دیگر. اینجا این سوال مطرح میشود که آیا این جابهجایی چارچوب مشخصی دارد یا با توصیهای این اتفاق میافتد؟ این انتخابها چه سیری را طی میکند؟
اولا ما تا حالا 16 یا 17 تا مدیرکل را عوض کردهایم و فقط دوتاشان جابهجا شده؛ یعنی اینجوری نیست. نکته دوم اینکه ما یک سری شاخصهای اصلی داریم؛ میگوییم که انقلابی باشد، تحولخواه باشد و جوان باشد و.... تلاش میکنیم که بومی و کار بلد باشد. پیشینهها بررسی میشود. اینها میروند در یک شورا که متشکل از حداقل شش تن از معاونان سازمان هستند. در آنجا معاون فنی هست، معاون سیاسی هست، رئیس ساترا هست، معاون فضای مجازی هست، معاون اداری و مالی هست، برنامه و بودجه هست و... به ریاست آقای مجتهد به عنوان قائم مقام اجرایی. اینها هم نظر میدهند، سوال میکنند و ممکن است آنجا پذیرفته شود ممکن است که پذیرفته نشود.
پس رای نهایی در آن شورا صادر میشود.
آن شورا که رای داد، میرود رئیس سازمان هم نظر خودش را میدهد. مجددا پیشینه اینها را میبیند و رئیس سازمان با آنها صحبت میکند. لذا اینکه گفته شود که اینها تحت تاثیر فشار این یا آن بودهاند با واقعیت خیلی متفاوت است. مگر اینکه یک کسی بگوید شما هشت معاون بیایید به این یکی رای بدهید که این اصلاً امکانپذیر نیست. هر کسی از موضع خودش سوال میکند: فنی از فنی، ساترا از ساترا، اداریو مالی از اداریو مالی و... همه اینها صحبت میشود. من نامهای زدم برای استانها و گفتم همه خانمها و آقایانی که در مراکز هستند حدود ۱۶ هزار تا نیرو که احساس میکنند یا خودشان یا کس دیگر را شایسته تصدی یک مسئولیت میدانند، سوابقشان را بدهند. ما کارگروههایی داریم که در آنها توانمندی افراد، با انصاف، دقت و البته عدالت بررسی میشود تا زمینه برای شایستهسالاری فراهم شود.
در یک جمله، معاونت امور استانها سال ۱۴۰۲ را چگونه توصیف میکنید؟
امیدوارم که به بالندگی برسد.
عبدالله طلاطوری