شانزدهم مهر هر سال مصادف با هشتم اکتبر بهنام روز جهانی کودک نامگذاری شده و هفته ملی کودک نیز از 15 تا 21 مهرماه با شعار«کودکی بهتر، زندگی بهتر» برگزار میشود؛ فرصتی تا جامعه به وجود و نیازهای کودکان توجه بیشتری کند و برنامههایی برای مراقبت و حمایت از آنان اجرا کند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، به مناسبت فرا رسیدن این ایام به سراغ مجریان محبوب سالهای دور و نزدیک تلویزیون رفتیم، جویای احوالشان شدیم، دغدغههایشان را شنیدیم و برای دعاها و آرزوهای دلسوزانه، مادرانه و سراسر عشقشان در قبال آینده بهتر کودکان این مرزوبوم آمین گفتیم؛ آرزوهایی که رسانه ملی میتواند سهم قابل توجهی در تحققشان ایفا کند.
گپ و گفت ما با الهه رضایی، مجری محبوب سالهای دور دهه شصتیها، گیتی خامنه یادآور خاطرات خوب گذشته بسیاری از ما که همچنان در تلویزیون حضور دارد و دیدار دوبارهاش کاممان را شیرین میکند، سارا روستاپور، «خاله سارا»ی دوست داشتنی کودکان امروز و فاطمه امینی، «خاله گلی» را که همراه«ململ» لحظات خوبی برای فرزندانمان رقم زده، در ادامه بخوانید:
فردا در دستان کودکانِ امروز
«برو عقب، بازم عقبتر»؛ ما دهه شصتیها ظهرها که پای تلویزیون مینشستیم، آنقدر الهه رضایی را از قاب جادویی تلویزیون دوست داشتیم که با این جملهاش میرفتیم عقب و دورتر از تلویزیون مینشستیم تا چشمهایمان ضعیف نشود. این مجری پیشکسوت کودک که متولد ۱۲ بهمن ۱۳۴۲ در تهران است تا پایان سال ۱۳۸۰ مجری و گوینده کودک بود و چهره و صدایش برای بچههای دهه شصت و هفتادی همچنان خاطرهانگیز است.
او از اهمیت روز جهانی کودک برایمان میگوید: در دنیای امروز سعی شده تا حقوق کودکان به آنها یادآوری شود. کودکان وارد جهانی شدند که باید بیاموزند چطور تصمیم بگیرند و چگونه باید زندگی کنند، چه تصمیماتی میتوانند بگیرند و چه اختیاراتی دارند و در مقابل تضییع حقوق احتمالیشان چهطور باید رفتار و از خودشان دفاع کنند.
رضایی ادامه میدهد: خانوادهها میبایست مراقبت لازم را داشتند باشند تا آسیبی به کودک نرسد، چراکه اگر خانواده دقت نظر لازم را نداشته باشد و مراقبت کافی از کودک نکند، ممکن است منجر به سردرگمی او شود. در این شرایط بچه زیر بار سختیهای فراوان قرار میگیرد و گرفتاریهای زیادی را تجربه میکند. درست است که سازمان یونسکو در دنیا تلاش کرده به کودکان حقوقشان را یادآور شود و کمکشان کند؛ اما در کشور ما نیز سازمانی مانند سازمان بهزیستی سعی کرده تا از کودکان مراقبت کند. در این میان رسانه ملی نقش بسزایی در بالابردن آگاهی همه افراد و خانوادهها و کودکان در این زمینهها دارد.
این مجری پیسکسوت تلویزیون از روز جهانی کودک یاد میکند و میگوید: رسانه ملی سالهای گذشته برنامههایی را داشت که مخصوص روز جهانی کودک بود. همین که در روز جهانی کودک، بچهها احساس کنند به آنها توجه بیشتری گذاشته میشود و یک روز مخصوص آنهاست، لذت میبرند.
وی اظهار میکند: سالهاست که در حوزه کودک در رسانه ملی فعالیتی ندارم. تا سال ۱۳۸۰ در برنامه کودک حضور داشتم و تا آن زمان هم برنامهسازی میشد. بعد از آن روال سابق از دست رفت. بههرحال امیدوارم مدیران رسانه ملی بیش از این برای بچهها اهمیت قائل شوند؛ چراکه آینده ما در دستان این کودکان است.
رضایی میافزاید: چنانچه برنامههای رسانه ملی جذاب نباشد، فرزندان ما جذب فضای مجازی میشوند و اگر خانوادهها نتوانند وقت و توجه بچهها را به گونه صحیحی مدیریت کنند تا برنامههایی را ببینند که فقط مختص خودشان است، خواسته یا ناخواسته رسانه ملی بااهمیت ندادن به برنامهسازی برای کودکان فضای نامناسبی را برای بچهها در خارج از این عرصه فراهم میکند.
تلویزیون با عروسک زیباست
فاطمه امینی را با آن لهجه شیرینش در قامت«خاله گلی» در کنار عروسک محبوب «ململ» میشناسیم. او از سال ۱۳۸۸ با برنامه «ترمه طلا» کار خود را در شبکه پویا آغاز کرد و پس از برنامه«نردبان»، 12 سال در برنامه«ململ» حضور پیدا کرد و آخرین کارش برنامه«عروسک خانه» برای عید نوروز بوده است.
او در باره روز جهانی کودک و اهمیت آن میگوید: روز جهانی کودک همیشه جذاب و زیبا بوده و خواهد بود و اینکه آیا در این سالها به باشکوهی سالهای قبل برگزار میشود یا خیر، جای بسی تأمل دارد؛ اینکه میشود خیلی پربارتر اتفاق بیفتد. این روز اتفاق مبارکی است و اگر در رسانههای مختلف بیشتر به آن بها دهیم روز زیباتری برای کودکان خواهیمساخت.
او میگوید: اگر برنامههای ترکیبی نظیر برنامههای دهه شصتی چون«بستنیها» از رسانه ملی پخش شود، کودک را درگیر میکند و مورد پسندشان قرار میگیرد. اگر در برنامهسازی تنوع و خلاقیت داشته باشیم، بچهها قطعاً بیشتر برنامههای تلویزیون را دوست خواهندداشت.
امینی از سلایق کودکان امروزی میگوید: بپذیریم که بچههای این دوره با بچههای 10 سال پیش متفاوت هستند، سلایق موسیقایی متفاوتی دارند و ما میبایست این نکته را در نظر بگیریم. این سالها کار عروسکی بهشدت کم شده. مدتهاست کار عروسکی قابلتوجهی نداشتهایم و درحالی که بچهها عروسکها را دوست دارند، چند ماهی است که در شبکه پویا برنامه عروسکی نداریم.
وی اضافه میکند: به نظر من رنگ و موسیقی در برنامههای کودک کم است. برنامههای ترکیبی کم شده و شور و جذابیت بیشتری لازم است تا نگذارد بچهها به سمت فضاهای دیگر بروند. کاش شادی و نشاط بیشتری در شبکههای کودک و پویا و کل صداوسیما موج بزند.
جای خالی فیلم و سریالهای ویژه برای کودکان
سارا روستاپور همان «خاله سارا»ی دوستداشتنی بچهها، 20 سال است که در حوزه اجرا، کارگردانی و تهیهکنندگی کودک کار میکند و کارشناسی ارشد کارگردانی عروسکی از دانشگاه تهران دارد.
او از اهمیت روز جهانی کودک میگوید: روز جهانی کودک خیلی مهم و نشان اهمیت حضور کودکان در جامعه و مهم بودن این دوره رشدی برای بچههاست که باید در تمام دنیا به آن اهمیت داد و به آینده جوامع کمک کرد، چون فقط با سرمایهگذاری روی کودک و خردسال و نوجوان است که جامعه خوبی را میتوان ساخت.
خانم مجری با بیان اینکه ما سالهاست گروه کودک داریم و چند سالی است که شبکه کودک از شبکههای دیگر جدا شده که میبایست زودتر این اتفاق میافتاد، اظهار میکند: به نظرم کمتر پیش میآید برنامه کودک در شبکهای که مختص کودک نیست پخش شود؛ یعنی سالهاست کشورهای دنیا شبکه کودک و خردسالشان را مجزا کردهاند.
روستاپور با اشاره به اینکه در دوره قبل استادان بزرگی که برنامهساز کودک بودند، حضور داشتند و نسل جدید را آموزش میدادند، میگوید: تمام این افراد بازنشسته و کمکار شدند و عملاً ما نیرویی که تربیت برنامهسازان جوان را به عهده بگیرند، نداریم. این درحالی است که در زمینه ساخت برنامه کودک میبایست انتقال تجربه صورت بگیرد و ملاکهایی برای ارزشیابی بگذارند و بر اساس آن اجازه کار به افراد بدهند.
این مجری و تهیهکننده تلویزیون عنوان میکند: مشکل عمده بعدی ما بودجه است و این در شرایطی است که هنوز پربینندهترین مخاطبان برنامههای تلویزیون، کودکانند و بیشترین سرمایهگذاری را میبایست روی کودکان انجام داد.
او تأکید میکند: مسئله اینجاست که ما سالهاست سریال و فیلم سینمایی شاخصی در حوزه کودک نداریم. به عنوان نمونه، در دوران کودکیام که دهه شصتی هستم «دنیای شیرین» را میدیدم که سریال خوبی برای دوره نوجوانی ما بود و در حال حاضر سریالی برای حوزه کودک و نوجوان نداریم که برای بچهها جذاب و آموزنده باشد و حال بچهها را خوب کند.
خانم مجری در ادامه درباره ساختار برنامههای کودک کنونی میگوید: افراط در استفاده از قالب و آیتمهای پلاتو نمایش برنامهها را خستهکننده میکند. در حوزه پویانمایی هم پیشرفتهایی کردهایم که خیلی حائز اهمیت است، ولی باز آنقدری که باید، نتوانستهایم سبد مصرف رسانهای خانواده و نیاز بچهها را در این عرصه پر کنیم. پویانماییهای خوبی هم بیرون میآید، اما به نظرم کم است. اینکه ما در زمینه شخصیتپردازی، شخصیتی را درست کنیم که تأثیرگذار باشد و بتوانیم در بحثهای آموزشی از آن بهره ببریم، اهمیت بسیار بالایی دارد که باید در برنامهسازی برای کودک در قالبهای مختلف بدان توجه شود.
در ادامه گفتوگو او از تفاوتهای کودکان دیروز با امروز میگوید: تفاوت نسل امروز با نسل ما زیاد است. گسترش فضای مجازی باعث شده تا ما تفاوت نسلی جدیای داشته باشیم. نوع زیست و علاقهمندیهای ما با بچههای امروز قابلقیاس نیست. زندگی، افکار و نیازهایشان با ما متفاوت است. طرز تفکرشان با ما متفاوت است، زمان ما دو شبکه بود و ما نهایت در هفته دو تا سه ساعت کارتون میدیدیم.
روستاپور ادامه میدهد: در حال حاضر بچهها هر زمان اراده کنند هر کارتونی را که بخواهند میبینند. بچهها به فضای مجازی و دهکده جهانی متصلند و ما نمیتوانیم چیزی را پنهان کنیم. خودشان جستوجو میکنند و کارتون موردعلاقهشان را پیدا و شغل موردعلاقه آیندهشان را انتخاب میکنند. آنها نوع نگاهشان با نسل ما تفاوت دارد. توجه به این شرایط با اینکه خیلی از برنامهسازهای ما همان برنامههایی را بسازند که دهه 80 میساختند، همخوانی ندارد. اینکه برنامهای با یک خاله و عمو تهیه شود و در آن بچهها بنشینند دست بزنند و حرف و سخنی را با یک عروسک بگویند، همخوانی ندارد.
او تأکید میکند: واقعاً باید نیازسنجی شود و به ایدههای خلاق بودجه تعلق بگیرد تا بتوانیم مخاطب جذب کنیم. کشورهای همسایه بهتازگی شبکههای فارسیزبان برای بچههای ما راهاندازی کردند و ناخودآگاه بچههای ما را به سمت دیگری میبرند. ما در این زمینه کارهای انجام نشده زیادی داریم و باید شبکههای تخصصی داشته باشیم.
این تهیهکننده برنامههای کودک با بیان اینکه شبکه کودک و خردسال باید از هم جدا شوند و به عبارتی باید یک شبکه خردسال و یک شبکه کودک داشته باشیم و برنامههای این شبکهها هر هشت ساعت تکرار شود تا هر زمان که کودک به برنامه نیاز دارد پای برنامه خودش بنشیند، عنوان میکند: امیدوارم با ساخت برنامههای خوب و تولیدات ارزشمند بتوانیم آموزشهای مورد نیاز کودکان را به آنها بدهیم تا بتوانند بهعنوان شهروندانی خوب در جامعه زندگی کنند.
دلنوشته
گیتی خامنه
حدیث مکرر عشق...
گیتی خامنه، مجری و گوینده تلویزیون و برنامههای کودک و نوجوان، بخشی از حافظه تصویری ملی ماست.
از وقتی که سال ۱۳۴۳ در تهران به دنیا آمد، فقط 15 سال طول کشید تا خانم خامنه نوجوان با روسریهای رنگی بزرگی که زیر چانه گره میزد، مقابل دوربین برنامه کودک بنشیند و از هر دری با بچههای ایران صحبت کند، شعر بخواند و نقاشیهایشان را اعلام کند.
تا اواسط دهه ۱۳۷۰ او ۱۵ سال در تلویزیون به اجرای برنامههای کودک پرداخت و سپس به خارج از ایران رفت. اواسط دهه 80 بود که خانم مجری خاطرهانگیز تلویزیون دوباره به ایران بازگشت و پس از اجرای برنامههایی چون «بچههای دیروز» و...، پس از نزدیک به ۲۰ سال، دوباره به حیطه مجریگریِ کودک بازگشت و این بار مجری برنامههای شبکه پویا شد و هنوز هم عشق اول و آخرش در حیطه اجرا بچهها هستند.
به او که زنگ میزنیم و صدای بهیادماندنیاش در گوشمان میپیچد، با همان طنین مهربانانه همیشگی میگوید بهتر میداند مصاحبه نکند. از چند سطری که خانم مجری مشهور تلویزیون برایمان نوشته، نور محبتی میتابد که از اعماق قلبش برآمده و براین کلمات نشسته؛ نوری که چشمان ما را در هفتهنامه صداوسیما روشن کرد:
سؤالات گاهی از فرط تکرار ملالانگیز میشوند؛ گویا هنوز کسانی هستند که دوست دارند همان گفتوگوهای همیشگی را از نو بشنوند! شاید به این دلیل که حدیث مکرر عشق را از هر زبانی بشنویم نامکرر است و مگر گفتگوی میان من و بچههای دیروز جز سخن عشق و حدیث نفس است؟!
تا آمدم بگویم اجازه بده در یک فرصت مناسبتر برایت بنویسم، خندة خبرنگار هفتهنامه از پشت تلفن دل مرا برد! بعضیها چقدر قشنگ خندیدن حتی از پشتگوشی تلفن را بلدند! این خبرنگار مهربان و قدردان روابطعمومی هر چه را میخواست از زبان من بشنود، خودش برای من گفت؛ به شیرینترین و دلنشینترین زبان ممکن! از کودکی گفت و جعبة جادویی که واسطة سحرآمیز دوستی ما شد.
از خندهها و گریهها و خاطرات یک ملت با هم و در کنار هم. از زبان محبت که زبان آشنای آدمهاست. فارغ از سن و جنسیت و ملیت و باورهای متفاوت و خلاصه باوجودآنکه کلی زحمت کشیده بود و سؤالات مختلفی در مورد اجرا و خاطرات زمانهای نهچندان دور و تفاوت میان بچههای دیروز و امروز و اثرگذاری مجریان و نوع ارتباطشان با مخاطبان و … طرح کرده بود؛ ترجیح دادم جسارت کنم و با اجازة او خودش را بهعنوان یکی از بچههای دیروز مثال بزنم که از نظر من تکند و بیرقیب!
من خودم را همواره مرهون و مدیون خبرنگاران و بچههای زحمتکشی میدانم که اگر تلاش و زحمات آنان نبود، منِ نوعی هرگز دیده و شنیده نمیشدم! آنها که از طریق گفتوگو، تهیة فیلم و گزارش، گرفتن عکسهای ماندگار و به طرق دیگر پل ارتباطی میان من و شمایی شدند که همین حالا در حال خواندن نوشتههایم هستید؛
دوستان با مرام و قدردانی که من سالهاست به جز احترام فوقالعاده و سپاسگزاری مهر و لطف از آنان نشنیدهام و خاطرهای نداشتم. آنهایی که گیتی بهواسطة حمایت و پشتیبانی و مهرشان شانس هدیهکردن تبریک «روز جهانی کودک» را یافته، تا بتواند این جمله را بنویسد:
بچههای دیروز و امروز!
سالهای سال است که وامدار محبت بیشائبهتان هستم که در همهجا و به هر شکلی آن را به زیباترین صورت ممکن به من هدیه کردهاید و میکنید.
نتوانستهام آنگونه که باید خدمتگزار شما و کودکانتان باشم؛ اما آرزویم همواره این بوده و هست.
دوستیمان مستدام، بهترین دوستان دنیا!
روز جهانی کودک به همة کودکان دیروز و امروز که فراوان از آنها آموختهام، مبارک باد.