امروز رادیو دیگر رسانه دردانه و یکی یکدانه خانهها نیست و ورود تلویزیون و سینما، ماهواره و اینترنت به خانواده ارتباطات، مجال شیرینکاریهای گذشته را از آن گرفته، اما شنیدن رویاها و عشق پیشکسوتان به رادیو جالب و شنیدنی است. بیراه نیست بگوییم که یکی از پیشکسوتان رادیو کسی نیست جز فریبرز گلبن که سالهای بسیاری است در رادیو حضور دارد و به عنوان تهیهکننده مشغول به فعالیت است. کافی است بهار و زمستانهایی که او در رادیو گذرانده را مرور کنیم. او پیشکسوتی را در خطکش به دست گرفتن و غلطگیری نمیداند. بههمیندلیل هر تجربهای که دارد را به جوانان یاد میدهد، چراکه معتقد است جوانان زندگیبخش وحرکتآفریناند.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، فریبرز گلبن متولد سال ۱۳۲۹ تهران است و با دریافت مدرک تهیهکنندگی رادیو از دانشگاه صداوسیما در سال ۱۳۵۰، کار برنامهسازی را در رادیو شروع کرده و هنوز هم که هنوز است با حال و هوای جوانی که به گفته خود از دنیای جوانان به عاریت گرفته است، برای نسل جوان برنامه میسازد. اگر از نوجوانهای دهه شصتی علاقهمند به رادیو باشید فریبرز گلبن را با برنامه «هفتشنبه» که صبحهای جمعه با حضور گویندگان جوان شناختهشدهای چون فرزاد حسنی و شبنم مقدمی در دهه هشتاد روی آنتن رادیو جوان میرفت به خاطر میآورید. «عصرانه»، «آدینه»، «هفتشنبه»، «سندس»، «موسیقی من»، «چه فرصتی، چه شبی (اینجا شب نیست)» و «جمعه من» از دیگر برنامههای قدیم و اخیر اوست.
فریبرز گلبن درباره آشناییاش با رادیو برایمان اینگونه میگوید: آشناییام با رادیو به اواخر سال 1348 که برای دیدن یکی از دوستانم به میدان ارگ رفته بودم، برمیگردد. آنجا افرادی را دیدم که تا آن زمان فقط اسم یا صدایشان را شنیده بودم، افرادی که نامآور و متین بودند. آن روزها به عشق موسیقی جذب شخصیت و صدای آنها شدم و این شد که مسیر زندگیام رادیو و عشق به آن شد.
این تهیهکننده باسابقه رادیو، شیطنتهای 19سالگیاش را به یاد میآورد و اشاره میکند: وقتی وارد رادیو شدم، 19 سال بیشتر نداشتم. پدرم به خاطر شیطنتهای بسیاری که داشتم من را به یکی از آشنایان معرفی کرد تا جایی مشغولم کند تا من دست از شیطنتهایم بردارم. او هم من را به رادیو برد و وارد قسمت پخش رادیو شدم. همانجا با نگاه اول عاشق این کار شدم و فهمیدم این همان کاری است که من آن را دوست دارم.
این تهیهکننده پیشکسوت ادامه میدهد: در روزهای نخست بهصورت آزمایشی مشغول به کار شدم و از دیدن فضای کار خوشحال بودم و از اینکه با سن کم، کارم را از صفر شروع کرده بودم به خود میبالیدم. در روزهای جوانی دائم در حال دویدن و دنبال نوار و تحویل آن به پخش و هماهنگی بودم. در آن زمانها بود که کار را از بزرگترها یاد گرفته و عهد بستم شاگرد خوبی برای آنان باقی بمانم.
وی میافزاید: البته روزهای اول کاریام میترسیدم و احساس میکردم جلوی دست و پای کسی را گرفتم. به یاد دارم در اولین برنامه زنده رادیو دستیار مرحوم مانی بودم. از شدت ترس میترسیدم پایم را به استودیو بگذارم و از دور شاهد برنامه بودم. بعد از مدتی در دورههای کارآموزی تهیهکنندگی رادیو شرکت کردم و بعد از گرفتن مدرک برنامههای مختلفی را تهیه کردم. هنوز هم شور و نشاط گذشته را دارم، چرا که احساس میکنم هر برنامهای تهیه میکنم باید ویژه و برای مخاطب جذاب باشد.
وقتی از این همکار درباره نسل قدیم و جدید برنامهسازان رادیو میپرسم، میگوید: ما در آن سالها همه چیز را خیلی سخت به دست میآوردیم، ولی الان این طور نیست. در آن سالها اگر گویندهای تپق میزد یا سه ثانیه سکوت میکرد، تمام رادیو درباره او حرف میزدند. همچنین قبل از برنامه یک ساعت جلسه میگذاشتند و درباره جزئیات برنامه صحبت میکردند.
برای گلبن بازنشستگی معنا ندارد و تأکید میکند: هیچ وقت نمیشود این سؤال را از یک نقاش، نویسنده یا هنرمند پرسید که سن بازنشستگی چه زمانی است. البته من احساس مسنبودن ندارم.جامعه ما جوان است و از ایدههای نو استقبال میکند. من هم از طرحهای خوب استفاده میکنم و تلاش دارم برنامههایی متنوع برای آنها تهیه کنم. از سوی دیگر خلاقیت و نوآوری حرف اول را در رادیو میزند. مردم رسانه گرم و صمیمی رادیو را دوست دارند. امیدوارم همیشه این رسانه بین مردم گرم بماند.
وی سختکوشی و فرار نکردن از دشواریهای کار را از دلایل ماندگاری برنامهسازی مثل خود دانسته و ادامه میدهد: کارم را از صفر و از رادیو شروع کردم و به قول قدیمیها که میگویند خاک صحنه خوردهام، این خاک صحنه خوردن را به چشم دیده و با جان چشیدهام.
از پیری دلِ خوشی ندارم
او از اینکه در رادیو جوان کار میکند، ابراز خرسندی کرده و میگوید: بدون تعارف میگویم کار در «رادیو جوان» را به خاطر خودم شروع کردم، بهخاطر اینکه از پیری دلِ خوشی ندارم و دوست دارم مثل جوانها باشم.
این تهیهکننده باسابقه رادیو ادامه میدهد: کار کردن در رادیو آنهم برای نسل جوان طلب میکند که مثل او باشی. یعنی باید مثل جوان فکر کرد و دغدغههایی از نوع دغدغههای او داشت تا بتوان به مطالبات آنان پاسخ داد.
برنامهسازی برای نسل جوان، دل جوان میخواهد
گلبن از اینکه برای نسل جوان برنامهسازی میکند ابراز رضایت کرده و میگوید برخیها با عناوین مختلف به من میگویند با این سن و سال چطور برای نسل جوان برنامهسازی میکنی؟! من نیز در پاسخ به آنان میگویم که برنامهسازی برای این نسل، دل جوان میخواهد که به لطف خدا من دارم.
وی با بیان اینکه از شوخی گذشته برنامهسازی برای نسل جوان کار سادهای نیست و باید در جمع آنها حضور داشت و بهنوعی خود را درگیر آنان کرد، امری که به مذاق خیلیها خوش نمیآید میگوید: با بهروزرسانی، خودم را به جوانان نزدیک کرده و به این شکل برنامهسازی میکنم. این کار برایم درنهایت جذابیت و نهایت زیباست.
ایمان به مسیر پیش رو
این تهیهکننده خوشذوق، تجربه را اساس کار برنامهسازی دانسته و عنوان میکند: برنامهسازان برای کار در رادیو احتیاج به تجربه دارند، همه ما در برنامهسازی اشتباه کرده و تذکر گرفتهایم، ولی مهم این است که به مسیر پیش رو ایمان داشته و همواره سعی در یافتن راه و روش جدیدی داشته باشیم.
وی ادامه میدهد: جوانهایی که میخواهند کار رادیو را خوب انجام بدهند از تجربیات پیشینیان استفاده کنند. بیش از 80 سال از ورود رادیو به ایران میگذرد و طی این سالها تجربههای بزرگان را دیده و درک کردهایم و جوانان دلبندم باید از این تجربیات نهایت استفاده را بکنند.
برنامهساز باید نقدپذیر باشد
نقدپذیر بودن از دیگر سفارشهای این تهیهکننده باسابقه بود. وی در این خصوص میگوید: معتقدم که جوانان برنامهساز باید نقدپذیر باشند. هرکدام از همکاران در هر شبکهای که باشند و کاری کنند که نیاز به نقد داشته باشد، حتماً نقدشان میکنم آنهم در جمع. این عادت من است که خصوصی تذکر نمیدهم تا اشتباه دوباره تکرار نشود.
گلبن میافزاید: تنها کاری که میتوانم برای برنامهسازان جوان انجام دهم، این است که تجربهام را در اختیار آنان قرار دهم و دیگر اینکه از آنان بخواهم که حتماً بهروز شوند.
وی از رقبای رسانه سخن به میان آورده و میگوید: در دنیای کنونی پادکستها رقیبهای جدی رادیو هستند. شبکههای مختلف و فضای مجازی همه اینها رقیبهای ما هستند و برنامهسازی که میخواهد پابرجا بماند، باید با تیزبینی و جسارت روشی را اتخاذ کند که از همه این غولها جلو بزند.
جوانی گلبن در 74 سالگی
وقتی از دلایل موفقیت گلبن میپرسم، با نجابتی پدرانه پاسخ میدهد: موفقیت؟! اگر موفقیتی داشتم به لطف خداست که به من این نعمت و فرصت را داد که همراه نسل جوان باشم و در کنار آنان جوانی کنم.
وی ادامه میدهد: اگر توفیقی در رادیو داشتم، تنها به این دلیل بوده که توانستم خودم را بهروز نگهدارم و با نسل جوان حسابشده ارتباط بگیرم و مثل آنان فکر کنم.
گلبن میافزاید: در طول این سالها سعی کردم مثل جوانان فکر کرده و نیاز آنان را مدنظر داشته باشم. اینکه چه نیازی در باب موسیقی دارند، با کدام خواننده ارتباط برقرار میکنند و از چه مطالبی خوششان میآید، بنابراین پشت هر کارم فکر و مطالعه داشتم.
تهیهکننده «اینجا شب نیست» بابیان اینکه در حال حاضر دو برنامه در رادیو جوان دارم اظهار میکند: یکی از آن دو را به خاطر دل پاک جوانان شروع کردم. این برنامه 20 ساله را با همکاری فرزاد حسنی به نام «چه فرصتی چه شبی» دارم و برنامه دیگرم «اینجا شب نیست» که آخر شب از رادیو جوان پخش میشود.
وی ادامه میدهد: این دو برنامه با محتوای طنز، ادبیات و شعر، تاریخ و ... است، برنامهای که جوانها دوست دارند و من بهعنوان برنامهساز سعی میکنم با اتاق فکر فعال، همراه مخاطبان خاص خود باشم.
گلبن بااشاره به اینکه با تمام توان سرکار حاضر میشوم و حتی از سفر و برنامههای دیگرم کم میکنم میگوید: تلاش میکنم تا هم پای سختکوشی جوانان رادیو همچون فرزاد حسنی کار را پیش ببرم.