حسن ملکی مدرس دانشگاه و سرپرست شبکه جامجم در خصوص نقش نویسنده در برنامههای تلویزیون یادداشتی در هفته نامه سازمان صداوسیما درج کرده است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی در این یادداشت آمده است:
اگرچه در تلویزیون، تصویر حرف اول و آخر را میزند، تجربه نشان داده است که برای مخاطبان رسانه ملی مهم است که همراه با تصویر چه چیزی را میشنوند. اینجاست که نقش نویسنده در تلویزیون جلوهگر میشود. نویسنده در یک برنامه تلویزیونی میتواند از شیوههای مختلف بهمنظور جذابسازی به مخاطب بهره ببرد و نقش بیبدیلی در الگوسازی جامعه ایفا کند. یک نویسنده خلاق با دایره واژگانی وسیع میتواند محور هر نوع قالب برنامهسازی باشد، مخاطب را به فکر وادارد، او را به رعایت قواعد زبان فارسی و زیبا نوشتن و زیبا صحبت کردن ترغیب کند و در سطحی کلان در جامعه جریانساز شود. عکس این مسئله نیز صادق است و یک نویسنده کمتجربه و بیگانه با ادبیات رسانه تصویری میتواند با نگارش یک متن یا فیلمنامه ضعیف، زحمات سایر عوامل برنامهساز و حتی بهترین بازیگران یا مجریان تلویزیونی را نیز هدر دهد. این تأثیر شگرف نویسندگی را میتوان در جستوجویی کوتاه بر میزان استقبال مردم از بسیاری از آثار تلویزیونی بهخوبی دریافت. در حقیقت در تلویزیون نویسندهای میتواند با مطلب خود مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد که ویژگیهای زیر را داشته باشد: هنر خوب حس کردن؛ خوب اندیشیدن؛ هنر نگارشِ زیبا، عمیق، روان، خلاقانه و جذاب؛ آشنایی با فن نوشتن «برای تلویزیون»؛ اهل مطالعه، پژوهش مستمر و آشنا با دغدغهها و واقعیات حاکم بر جامعه و زندگی و ادبیات مردم. با نگاهی به پیشینه نویسندگان فعال در حوزه برنامهسازی میتوان گفت که رسانهملی جمع درخور توجهی از صاحبان قلم و اندیشه را در خود جای داده که میتوانند با قدرت نویسندگی به این دانشگاه عمومی قدرت نفوذ فراوانی بدهند؛ اما این تعداد نویسنده برای صدها برنامه گوناگونی تولید و پخش میشود، کافی نیست. در عین حالی که برخی نویسندگان کنونی نیز از ویژگیهای تعریف شده برای نویسندگی برنامههای تلویزیونی بیبهرهاند. روندی که نتیجه آن چیزی جز تولید برنامههای کماثر و حتی متعارض با اهداف رسانه ملی نبوده است.
به نظر میرسد ضعف در نویسندگی تا حدی ناشی از اولویت نداشتن نویسندگی برای برخی مدیران و برنامهسازان است. اگر همان دقتی که این افراد در انتخاب هنرپیشهها و مجریان مشهور یا به تعبیر امروز سلبریتی میکنند در انتخاب نویسندگان چیرهدستِ رسانهشناس میکردند، مخاطبان بیشتری جذب آثار تولیدی میشدند. متأسفانه در برآورد برخی برنامههای تلویزیونی یا عنوان نویسندگی وجود ندارد و یا رقم بسیار اندکی برای آن پیشبینی شده. از سویی دیگر، نوعی کاستی فاحش در عملکرد مجموعههایی که در درون سازمان متولی آموزش و تربیت نویسندگان زبردست و کار بلد هستند نیز وجود دارد. به عنوان مثال میتوان با قاطعیت گفت که دانشگاه سازمان با وجود وظیفه ذاتیاش در تربیت نیروهای حرفهای برای مشاغل مختلف برنامهسازی، نخواهد توانست نام حتی پنج نویسنده و فیلمنامهنویس برجسته و پرطرفدار را که طی چند سال اخیر تربیت کرده و به معاونتهای حوزه پیام و به ویژه شبکههای تلویزیونی معرفی کرده باشد، اعلام کند. نباید فراموش کنیم که رقبای تلویزیون فراوان، قدرتمند و در حال نفوذ و اثرگذاری جدی بر مخاطبان هستند. رسانه ملی برای افزایش قدرت رقابتی خود و جذب مخاطبان بیشتر باید نویسندگی را هنری گرانبها بداند، برای نویسنده و نویسندگی در مراتب و جایگاههای مادی و معنویِ برنامهسازی، ارزشی والاتر در نظر بگیرد و برای تقویت حوزه نویسندگی و تربیت نویسندگانی حرفهای، سرمایهگذاری بیشتری کند و واحدهایی را که مستقیم یا غیرمستقیم در این زمینه مسئولیت دارند، به ارائه برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت و عملکرد دورهای خود موظف سازد.