فریبرز گلبن تهیهکنندگی برنامههای «آدینه»، «صبح جمعه با شما»، «هفت شنبه»، «جمعه خوب»، «جمعه من» و... را بر عهده داشت و در دورههای اول برگزرای جشنواره رادیو عنوان بهترین تهیهکننده را کسب کرد.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی،
_کار با رادیو را چگونه آغاز کردید؟
سال 48 به رادیو آمدم و به عنوان دستیار و کمکی در رادیو همه جا سرک میکشیدم. تا اینکه سال 50 در دوره تهیهکنندگی رادیو شرکت کردم و تهیهکننده شدم، ولی همچنان دستیار بودم. در آن زمان برنامه زنده بامدادی را داشتیم و برنامههای زنده رادیویی بسیار کم بود. در آن برنامه از ساعت 6 تا 9 صبح با مرحوم مالی و محمد خواجوی کار میکردیم. بعد از انقلاب مدتی نبودم و پس از چند سال دوباره به ترکیب رادیو برگشتم. آن زمان مجله اقتصادی را داشتیم. رادیو مانند امروز این چنین گسترده نشده بود و تنها رادیو ایران بود. آن برنامه زنده بود و چون من هم تجربه برنامه زنده داشتم، کار را شروع کردیم و کار خوبی هم از آب درآمد. مدتی بعد رادیو پیام تازه پا گرفته بود و من را برای رادیو پیام خواستند. خوشبختانه در آنجا من با داریوش کاردان همکار شدم و چون هر دو تجربه داشتیم، با هم هماهنگ شدیم. تا سالها دوشنبهها بعد از ظهر 6 تا 10 شب با داریوش کاردان در رادیو پیام برنامه داشتیم. بعد از آن رادیو جوان افتتاح شد و ما اولین کسانی بودیم که در بدو تاسیس رادیو جوان شروع به کار کردیم. آن زمان اجازه نداشتیم در شبکههای دیگر به جز رادیو پیام، همزمان کار کنیم. با داریوش کاردان برنامه عصرانه را داشتیم که برنامهای بسیار جذاب، با محتوای طنز اجتماعی و انتقادی بود. بعد همراه داریوش کاردان و مرحوم خانم قیصرخواه و ژاله صادقیان، برنامه «آدینه» را در رادیو ایران داشتیم. پس از که این برنامه تعطیل شد، به رادیو جوان آمدیم و برنامه صبح جمعه برای رادیو جوان به نام «جمعه خوب» را داشتیم. در این برنامه با دوستانی مثل آقای آذری و عبدی و... همراه بودیم. بعد کمکم متوجه شدیم که این تیپ به درد شبکه جوان نمیخورد و تصمیم گرفتیم بیشتر، جوانان را به کار بگیریم. بدین ترتیب جوانانی مانند فرزاد حسنی و امیر منوچهری به جمع ما اضافه شدند و «جمعه خوب» ادامه داشت. برنامهای که بعدها به «هفتهایها» و «هفتشنبه» تغییر نام پیدا کرد. همچنین در رادیو جوان برنامه «چه فرصتی چه شبی» را نیز با آقای فرزاد حسنی داشتیم. آن هم برنامه بسیار جذابی بود و مخاطبان بسیاری داشت. همکاری من با رادیو جوان همچنان ادامه داشت تا سال گذشته نوروز برنامه «عید من» را داشتیم که در روزهای عادی «جمعه من» بود. این برنامه نیز میان برنامههای مناسبتی پرمخاطبترین برنامه شناخته شد.
_فکر میکنید برگزاری جشنوارههایی همچون جشنواره بینالمللی رادیو در موضوع انتقال تجربه به نسل جوان چطور میتواند موثر باشد؟
جشنواره رادیو کار بسیار جذابی است. ممکن است من فرصت نداشته باشم که همه شبکههای رایویی را بشنوم و ممکن است اتفاقی برنامهای را بشنوم. برگزاری جشنواره چند مزیت دارد، یکی اینکه برنامههای خوب در آن شناخته میشوند و میتوانید افراد حرفهای را بشناسید، تواناییهای آنها را ببینید. کار رادیو یک کار هنری است که انتها ندارد. حتی من که 51 سال در رادیو سابقه دارم، هم از جوانان یاد میگیرم. این اصلا چیز بدی نیست. ضمنا برنامههای خارجی هم که در این جشنواره شرکت میکنند، این فرصت را فراهم میکند که بدانیم آنها در کشورهای خودشان چه کار کردهاند و رادیو در دنیا به کجا میرود. از این رو حداکثر امکانات برای ما فراهم است که بدانیم در بحث رادیو و صدا چه میگذرد. همچنین می توانیم مقایسهای با برنامه سازی در کشور خودمان داشته باشیم. حتی بدانیم در شهرستانهای ما چه میگذرد. شاید استعدادهایی در شهرستان وجود داشته باشد که کاری نو میکنند، چرا من استقبال نکنم و از آنها یاد نگیرم. برای همین برگزاری جشنواره بسیار میتواند در ارتقای سطح کیفی برنامهها موثر باشد.
_ چه کار کنیم مردم بیشتر با رادیو دوست شوند؟
رادیو در همه جای دنیا کار خودش را میکند. اوایل که تلویزیون آمد، همه میگفتند که با آمدن تلویزیون، رادیو کنار گذاشته میشود، ولی این گونه نبود و رادیو همیشه مخاطبان خود را داشته است. همچنین با آمدن ماهواره و اینترنت کنار گذاشته نشد. در ایران هم همین طور است. رادیو توسط ما خودش را با اجتماع تطبیق میدهد. رادیوی ما نیز با رادیوی 10 سال گذشته تفاوت دارد و ما به روز شده ایم. ما باید به روز شویم و خودمان را با جریانات روز تطبیق دهیم تا رادیو را سرپا نگه داریم و اعتماد مردم را به رادیو جلب کنیم.
_ از دورههای گذشته جشنواره رادیو چه تجربهای دارید؟
من یک بار در همان دورههای اول برگزاری این جشنواره، عنوان بهترین تهیهکنندگی را به همراه آقای کاردان دریافت کردم. ولی در حال حاضر دیگر شرکت نمیکنم، به دلیل اینکه اگر برنامهام اول یا منتخب شود، میگویند او 50 سال سابقه دارد و کار سختی نکرده است. اگر هم که برنامهام اول و یا منتخب نشود که میگویند با 50 سال سابقه نتوانسته، حتی منتخب شود. برای همین خودم را کنار کشیدهام.
_ در این جشنواره پیشکسوتان چه جایگاهی میتوانند داشته باشند؟
زمانی که من تازه سرکار آمده بودم، رئیسی داشتیم که میگفت این بازنشستگان باید بروند! ما میگفتیم چرا؟ و او میگفت برای اینکه قدیمیها نمی توانند خلاقیت جوانان را درک کرده و نمیگذارند کار کنند! ولی من این تجربه را دارم، لذا هرکس که وارد این حرفه شود را حتما کمک میکنم و تشویقش میکنم تا آن انگ به من نخورد.
_ از میان برنامههایی که کار کردید، کدام برنامه و کدام همکار را بیشتر دوست داشتید؟
من در این سال ها برنامهای را که دوست نداشتم، کار نکردم. باید برنامه را دوست داشته باشی، تا کارت خوب شود. من عاشق کار داریوش کاردان بودم. با هم بسیار هماهنگ بودیم و واقعا از هم انرژی میگرفتیم. بارها کسل سرکار میآمدیم، ولی انتهای برنامه می دیدیم که تازه انرژی گرفتهایم. با فرزاد حسنی نیز همین طور. برنامه «چه فرصتی چه شبی»، «آدینه»، «هفت شنبه»، «جمعه من» و ... را دوست داشته و دارم، چون اگر کارمان را دوست نداشته باشیم، در آن موفق نمیشویم.
_ در آخر اگر نکتهای باقی مانده برایمان بفرمایید؟
اینکه هوای رادیو را داشته باشیم. رادیو همهاش عشق است. من حتی روزی هم که بیکار باشم به رادیو میآیم. این عشق در ذات آدم است. شاید من 18، 19 سالم بود که به رادیو آمدم و پول هم نمیگرفتم. علاقه مند بودم و همان باعث شد که من بزرگ شوم. متاسفانه هیچ کار دیگری هم غیر از کار رادیو بلد نیستم.