سریال برادرجان به علت اینکه از شبکه سه و به عنوان اولین سریال بعد از افطار روی آنتن می رود و داستانی که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته در نیمه اول ماه مبارک رمضان گوی سبقت رااز دیگر سریالهای جدیرمضانی سیما گرفته است.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، قصه حق الناس محور سریالی است که سعید نعمت الله آن را نوشته، محمدرضا آهنج کارگردانیاش کرده و محمدرضا شفیعی تهیهکنندگی اش را برعهده دارد. توفیق «برادر جان» در جلب نظر مخاطبان انگیزهای شد تا با شفیعی، تهیهکننده سریال و حسام منظور، بازیگر نقش چاوش گفتوگو کنیم:
سریالسازی برای رمضان جالب و لذتبخش است
محمدرضا شفیعی درباره روالی که برای تأیید فیلمنامه «برادر جان» ازسوی تلویزیون طی کرده این گونه پاسخ میدهد: طرح سریال «بردار جان» مربوط به 4-5 سال پیش است. همان زمان که به سیما فیلم ارائه دادیم مصوب شد و قرار بود کار کنیم، اما به دلایل مختلف تولید آن در سالهای گذشته به تعویق افتاد. در نهایت چند ماه آخر سال 1397 تصمیم به تولید سریال برای ماه رمضان گرفته شد.
به گفته وی بعد از اینکه چند قسمت از متن نوشته شد بلافاصله وارد تولید شدیم چون باید کار برای پخش در ماه رمضان آماده میشد. ساخت سریال در ماه رمضان بسیار جالب و لذت پخش است و من سریالهای مناسبتی دیگری بیش از هفت هشت اثر برای این ماه ساختهام و اولین بارم نیست، اما تولید با این فرصت زمانی، بسیار کار اشتباهی است. ما مدام داریم از این بخش روی آنتن به لحاظ کیفی حرف میزنیم و برای تولید کارهای محتوا محور باید زمان مناسب و دقیق برایش گذاشت. وقتی برای ماه رمضان سریال میسازیم مردم به خاطر فضای معنوی، آرامش و پذیرش بیشتری دارند و اساساً روحیه روزهداری فضایی را به وجود میآورد که پذیرش برای دلها، خیلی راحتتر میشود و میتوان حرفهای سنگینتر و مهمتر را بیان کرد. وقتی شما قرار است حرف مهمتری بزنید باید دقیقتر و درستتر بزنید. اگر درست و دقیق زده نشود لاجرم بر دل نمینشیند و ممکن است عدهای دوست داشته باشند و عدهای هم خیر. وقتی فشار در گروه باشد هر چه قدر مراقبت کنید که مخاطب متوجه اشکالات و سختیها نشود باز هم متوجه میشود.
به گفته شفیعی، سختترین کارها در تلویزیون، تولید اثر با محتواهای غنی است. من تجربه چندین سریال ماه رمضانی و سریال های «تنهایی لیلا» و «جراحت» را - که محتواهایی دقیقتری برای انتخاب ماه رمضان دارند - داشتم و تولیدشان در سازمان سختتر است. معمولا کارهای آپارتمانی و عشقی شاید سریعتر به لحاظ اداری و تولیدی جلو برود، ولی وقتی کاری محتوا محور مطرح میشود هم نظرات متعدد میشود و هم قاعدتاً دقتهای مدیریتی برای این که خطاها پایین بیاید بیشتر میشود و اساساً روند این گونه کارها را کُند میکند و تلویزیون به این موضوع نیاز دارد. ما سالهاست که داریم درباره این موضوع حرف میزنیم و میگوییم ماه رمضان، عید نوروز، محرم و صفر وجود دارد و این سریالهای مناسبتی سالیانه باید ساخته شود، ولی همیشه چند ماه به مناسبتها تازه فکر میکنیم که برای این مناسبتها چه کاری تولیدشود. میشود برای این مناسبتها برنامهریزی کرد. یاد دارم در سالهای گذشته معاون سیما گروهی را راه انداخته بود که فقط به سریالهای مناسبتی فکر میکرد و اساساً لازم نبود تولید کند و بیشتر، گروهی محتوایی بود تا در واقع دقت کند در مناسبتها همه سریالها یک شکل یا مثلاً با یک موضوع نباشد و به هر حال در آن برهه این اتفاق افتاد؛ اما خروجی نداشت، ولی به هر حال به این موضوع فکر شد که به سریالهای مناسبتی دقیقتر و ویژهتر نگاه کنند.
وی با بیان اینکه به دلیل تعجیل برای رساندن سریال به پخش یکی دو ماه آخر دو شیفت کار کردیم، اضافه میکند: البته «برادر جان» سریال در خور توجهی است هم به خاطر نویسنده که برای نگارش دقیق متن وقت گذاشت و هم کارگردان و هم گروه بازیگران و عوامل جلو و پشت دوربین که دقیق انتخاب شدند و به نظرم خروجی قابل قبولی دارد. ما همیشه باید به آینده فکر کنیم. «برادر جان» ساخته شده و مورد توجه قرار گرفته است و مردم هم آن را دوست دارند، آن هم با محتوای همیشگی مورد نظر ما که موضوع رزق حلال، کسب حلال و اساساً حق الناس در همه فواصل این موضوع همیشه نو است.
وی درباره لحن دیالوگ نویسی سعید نعمت الله این گونه توضیح داد: نعمت الله قلمش خاصیتهایی دارد و یک جور امضاست که قلمش را با دیگر نویسندگان متفاوت میکند. در «برادر جان» هرگز این اتفاق نیفتاده که شخصیتها شبیه به هم حرف بزنند و نعمت الله روی این موضوع دقیق شد و اساساً دیالوگهایی که کریم بوستان میگوید هرگز از زبان دیگری در نمیآید.
شفیعی به انتخاب بازیگران هم اشاره میکند و میگوید: آنچه درکارهای مجموعه ما اتفاق میافتد این است با کارگردان به این جمعبندی رسیدیم که از بازیگرهایی که لزوماً متعدد روی آنتن هستند و متعدد از آنها استفاده میشود، استفاده نکنیم. ترکیبی از بازیگران تلویزیون و حتی بازیگران جدید در کار داشتیم. من حتی از مخاطبها میشنوم که بعضی موقعها سریالها را به خاطر بازیگران تکراری قاطی میکنند. یعنی میگویند گویی بازیگران دارند کپی پیست میشوند در سریال دیگری با قصه دیگری. در کارهایی که من در چند سال اخیر تولید کردهام ترکیب بازیگران متفاوت اتفاق افتاد؛ مثلا در سریال «نوار زرد»، «عقیق»، «تنهایی لیلا» هیچ کدام کستهای تکراری نمیبینید و دقت کردیم که ترکیبی از بازیگران سینمایی و تلویزیونی و بازیگرانی که ممکن است کمتر حتی دیده شده باشند، اما قابلیتهایی دارند و از همه مهمتر از جوانان تئاتری استفاده کنیم که خیلی با انرژی هستند و دوست دارند کارهای خوب داشته باشند.
این تهیهکننده کارکشته که از همکاری با تلویزیون رضایت دارد، میگوید: سازمان همکاری خوبی هم در پخش و هم در محتوا با ما داشت و انصافاً با گروهی قوی در سیما فیلم و شبکه سوم طرف بودیم و مشکل خاصی نداشتیم، ولی به هر حال ماجرای زمان همیشه ماجرای مهمی است که از آن غافل هستیم.
نیاز به برنامهریزی طولانیتری داریم
حسام منظور درباره چگونگی دعوت به بازی در «برادر جان» این گونه میگوید: بعد از سریال «بانوی عمارت» چند پیشنهاد داشتم که در بین آنها سریال «برادر جان» را به دلیل قصه جذابش و شخصیتی که جای کار برایم داشت انتخاب کردم تا در این مجموعه باشم.
امیدوارم سریالهایی که برای مناسبت ها ساخته میشوند، برنامهریزی بلند مدتتری برایشان شود و از همین امسال برای مناسبتهای سال آینده برنامهریزی کنند تا آثار مطلوبتری با فراغ بال بسازند. امیدوارم ارادهای جدی در سازمان به خصوص در بخش مدیریت به وجود آید که ما کلا سریالسازی را اندکی جدیتر بگیریم؛ هم برایش هزینه کنیم، هم زمان بیشتری برایش در نظر بگیریم و هم تنوع ژانری در سریال سازیهایمان به وجود آوریم. اکنون سریالهایمان محدود شده به ملودرامهای اجتماعی و آثار کمدی و در کنارش هم هر چند سال یک بار اثری تاریخی ساخته میشود بنابراین، باید تنوع ژانری به وجود آوریم تا از قافله عقب نیفتیم و بتوانیم با دیگر کشورها رقابت کنیم.
وی به عواملی که در انتخاب نقش «چاوش» برایش اهمیت داشت اشاره میکند و ادامه می دهد: دستمزد حتماً مهم است اما دستمزد برایم همه چیز نیست. همزمان، از سریال دیگری که پیشنهاد شده بود دستمزد بیشتری میدادند اما سریال «برادر جان» را انتخاب کردم به دلیل اینکه روی خیلی از مسائل حساس هستم. یکی از آن مسائل گروه سازنده است. باید بدانم آیا این گروه میتواند یک سریال را به نحو احسن بسازند یا خیر. آیا کارگردان مناسبی هست، گروه بازیگری و طراحان خوبی دارد. من روی همه این موارد در انتخاب کارهایم حساس هستم.
منظور، درباره بهرهمندی از تجربههای تئاتریش برای اجرای نقش چاوش این گونه توضیح میدهد: در همه جای دنیا بازیگران خوب از دل تئاتر میآیند. این نوع بازیگران آدمهای کار کشتهای هستند، به دلیل اینکه فنون را در تئاتر یاد گرفتهاند. فن اینکه چگونه بتوانند عصبانی شوند، احساسی شوند، فن اینکه چگونه گریه کنند، چگونه راه بروند، چگونه بتوانند بایستند و نفس بکشند و چگونه بتوانند خود را در روند اجرا قرار دهند و چگونه بتوانند نقش را به طبیعیترین حالت بازی کنند و همه اینها یک سری فنون است که ما بدون یادگیری آنها نمیتوانیم خود را به درستی روی صحنه نشان دهیم و جلو دوربین بازی کنیم. تجربههای گذشتهام در تئاتر خیلی به من کمک میکند هم در نوع اینکه بتوانم دیالوگ را زنده ادا کنم و کاراکتر را زنده کنم و اینها یک سری فنون است که من از تئاتر یاد گرفته ام.
وی درباره چگونگی مهندسی شخصیت چاوش توضیح میدهد: من همیشه شخصیتها را از دریچه ذهن خودم عبور می دهم. اول باید با شخصیت ارتباط برقرار کنم تا بتوانم بازیاش کنم. من همه چیز را از تنفس و شکل ظاهر بازیگر برای خودم شروع میکنم. اولین چیز که فکر میکنم همیشه این است که این شخصیت چگونه نفس میکشد، نحوه نفس کشیدنش چگونه است و از آن طریق سعی میکنم وارد ذهنیت شخصیت شوم و بتوانم آن را بسازم. جنبههایی بیرونی هم که مربوط به شغلی است در میدان ترهبار کار میکند. میروم این آدمها را از نزدیک میبینم که مثلاً چگونه راه میروند، چگونه لباس میپوشند و چگونه حرف میزنند. یک صحنهای در سریال بود که پرتقال میخوردم من حتی نوع پرتقال خوردن افرادی را که در میدان تره بار کار میکنند بررسی کردم. تمام ریزهکاریها را به لحاظ بیرونی از خود این آدمها دریافت کردم و بخش روانیاش را برعهده کنشهای چاوش گذاشتم که این آدم چه کارهایی را در طول هر صحنه انجام میدهد و در نهایت، محصول کار را الان دارید میبینید.
به گفته وی، چاوش آدم بد جنسی است ولی من بدون قضاوت، بازیاش کردم. یعنی خودم سعی نکردم او را قضاوت کنم. یکی از مشکلاتی که خودم با شخصیتهای منفی دارم این است بازیگری که دارد آن را بازی میکند در برخی اوقات دارد با قضاوت بازی میکند، یعنی خودش میداند دارد نقش یک آدم بد را بازی میکند و این باعث میشود دست بازیگر برای تماشاگر زود رو شود. من سعی کردم این انسان را مثل انسان بررسی کنم و تمام زوایایش را بررسی کنم و یک انسان را با همه خوبیها و بدیهایش بازی کنم. در بازی سعی کردم نقشم را به عنوان یک آدم بد بازی نکنم و بگذارم در نهایت تماشاگر بر اساس رفتاری که چاوش انجام میدهد تصمیم بگیرد که آیا آدم پلیدی هست یا نه یا یک آدمی است که در موقعیتی گیر افتاده و دست به کارهایی میزند که عواقبی دارد.
من با نوع بیان آثار سعید نعمت الله رو در رو نشده بودم و در این کار برای اولین بار مواجه شدم و خیلی هم بازی کردن با این دیالوگها سخت است و فکر میکنم کار هر بازیگری نیست و آدمهایی را میخواهد که حداقل سالها تجربه بازیگری داشته باشند که بتوانند این دیالوگهای طولانی را با این نوع ادبیات به صورت طبیعی بازی کنند و در دهانشان بچرخانند.
وی به اهمیت پارتنر مقابل اشاره میکند و این گونه میگوید: همیشه سعی میکنم با پارتنرهایم ارتباط خوبی برقرار کنم. در این کار خوشبختانه اکثراً بازیگران از دل تئاتر بیرون آمدهاند. بازی کردن با بازیگران کار کشته تئاتر برایم راحتتر است. برای اینکه زبان یکدیگر را می فهمیم. بازی کردن مقابل استاد نصیریان برای هر بازیگری یک تجربه و یک موهبت است و من این بخت را داشتم در کنارشان بازی کنم. البته روی صحنه ایشان را استاد نصیریان نمیبینم. ایشان را کریم بوستان میبینم و من هم چاوش هستم. علی نصیریان تاریخ زنده بازیگری ایران است. کاش قدر این استادان را بیشتر از این بدانیم.
منظور، بازخوردهای سریال و نقشش را در فضای مجازی رضایت بخش عنوان میکند و اضافه میکند: واقعیتش فکر کردم خیلی واکنشهای منفی داشته باشم؛ (خنده)، ولی ظاهراً مردم چاوش را دوست دارند. همیشه سعی میکنم مردم از کارم لذت ببرند و وقتی مردم لذت میبرند و میبینم ارتباط برقرار کردهاند خستگی از تنم بیرون میرود و برای کار بعدی آماده میشوم.
مریم محمدی