نخستین جلسه «جامنما» با هدف کندوکاوی در تاریخ شفاهی رسانه ملی در حوزه روابطعمومیبا حضور سید تقی سهرابی، معاون حقوقی و امور مجلس سازمان صداوسیما و مدیر کل اسبق روابطعمومیبرگزار شد. در این نشست صمیمانه که به میزبانی اداره کل روابط عمومی رسانه ملی برگزار شد، سهرابی به بیان و یادآوری خاطرات و تجارب خود در مدت بیش از 30 سال حضورش در رسانه پرداخت.
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
با توجه به لزوم بهروز بودن فعالیتها در روابطعمومی، به سراغ شنیدن روایتها و تجارب مسئولان روابطعمومی میرویم؛ یکی از نیازها، انتشار تاریخ شفاهی روابطعمومی رسانه ملی است. در نخستین نشست، میزبان آقای سهرابی هستیم، بر همین اساس در ابتدا میخواهیم که شما اندکی درباره خودتان روایت کنید؟
خیلی خوشحالم که با گذشت بیش از یک دهه، مجدد در جمع همکاران عزیز خودم در اداره کل روابطعمومی هستم؛ در میان آنهایی که عزم خود را جزم کردهاند تا بتوانند روابطعمومی صداوسیما را که خود این نهاد، حکم روابطعمومیکل نظام را دارد، به منزلت و جایگاه بالاتری برسانند. البته اینجا جا دارد یادی کنیم از پیشکسوتانی چون آقایان حاجی سفیدی، میرزایی و مدیرانی چون زندهیادان هنردوست و عاطفی که دیگر در جمع ما نیستند.
ما در ابتدای حضور در صداوسیما، این تحلیل را داشتیم که بسیاری از افراد از جمله دانشجویان، اطلاعاتی از تاریخ صداوسیما ندارند؛ به همین علت، تصمیم گرفتیم اطلسی جامع درباره صداوسیما تهیه کرده و به سرفصلهای تدریس دانشکده صداوسیما بیفزاییم تا یک شناخت کامل برای دانشجویان دانشکده درباره نقش صداوسیما در تحولات مهم کشور از انقلاب اسلامی تا جنگ تحمیلی و اتفاقات مهم بعد از آن، به دست آید. برای تهیه این محتوا، به سراغ پیشکسوتان صداوسیما رفتیم که رئیس سازمان حکم کارگزینی آنها را امضا کرده بود و تجارب آنها را مستند کردیم. در این جلسات، مطالب آموزنده و غنی جمعآوری کردیم که امید است این تلاشها با پیگیری ادارهکل روابطعمومی صداوسیما به سرانجام برسد و به عنوان مجموعهای نفیس از نقش صداوسیما در انقلاب اسلامی، رونمایی شود.
فرهنگ هویتی و ملی ایرانی و اسلامی ما که از خانوادهها آغاز میشود، مبتنی بر آموزش روابطعمومیبوده است. پدران ما به ما یاد دادند که چگونه حلال مشکلات مردم باشیم. چطور دغدغه آنها را داشته باشیم و اینکه چگونه با دیگران روابط خوبی داشته باشیم و در مواردی، حتی از خودمان برای منافع دیگران بگذریم. فرهنگ ایرانی و اسلامی، ما را برای اینکه یک جامعه مطلوب ایرانی و اسلامی داشته باشیم، پرورانده و ما مشق روابطعمومی را در خانههای خودمان و از پدرانمان آموختیم.
یکی از دلایل نگرانی ما از تهاجم فرهنگی، نگرانی برای ازدستدادن ارزشهایی چون اصالت، فرهنگ، مردمدوستی، ایثار و هرآنچه است که زندگی را معنادارتر و لذتبخشتر میکرد. ما در خانواده یاد گرفتیم و دانستیم که هر فردی یک خواسته و نیازی دارد؛ به سلیقه هرکس باید احترام گذاشت و هر پیامی در رسانه باید بر اساس نیازها و خواستههای مخاطبان باشد تا اثرگذاری داشته باشد.
سال سوم راهنمایی بودم که توفیق حضور در جبهه را پیدا کردم. در آن زمان، دوستانی داشتم و شخصیت اجتماعی من در کنار آنها که تعدادی هم شهید شدند، شکل گرفت. من یک دانشآموز، دانشجو و یادگیرنده هستم و همواره اهتمام و تلاش من این بوده است که از هر جلسه یا نشستی که در آن شرکت میکنم، نکتهای بیاموزم. بر همین اساس، روی زبان بدن، روابط و شخصیت افراد متمرکز میشوم تا بتوانم ارتباط خوب، انسانی و مطلوب با همکاران برقرار کنم و این لازمه یک روابطعمومی خوب است.
پس از پایان جنگ تحمیلی در بین چندشغل، در سال 1375، توفیق حضور در مرکز لرستان به عنوان نویسندگی برای رادیو را پیداکردم و بعد از آن نویسندگی برای تلویزیون و درنهایت، وارد کار اجرا شدم. در آن زمان، تلویزیون استانی نوپا بود و برای مردم تازگی داشت. در آن زمان من به دلیل اجراهایم، شناخته شده بودم. من دو کار انجام میدادم: اول اینکه به هر رفیقی میرسیدم میگفتم که برای من دعا کند؛ چراکه مشهور شدن، شرایطی برای آدم فراهم میکند که ممکن است در آستانه لغزش قرار بگیرد؛ دوم، هر شب معلمان گذشتهام را مرور میکردم و به خودم نهیب میزدم که اگر اشتباه یا خطایی کنم، آبروی همه را بردهام. برهمیناساس، همیشه از تبعات و پیامدهای هر اقدام خودم مراقبت میکردم. برای همین الان شاید سرمایه مادی ندارم، اما سرمایه معنوی خوبی دارم که خیلی ارزش دارد.
سال 1379، توفیق شد که به آذربایجان غربی منتقل شوم. در آنجا مدتی مدیر خبر بودم و در سال 1384 مدتی نیز در دفتر خبری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در اربیل برای پوشش جنگ آمریکا و عراق به عنوان رئیس دفتر مشغول به کار شدم. بعداز آن، به عنوان معاون خبر استان خراسان مشغول به کار بودم. سپس مدتی در بخش اطلاعرسانی حوزه ریاست بودم تا اینکه در سال 1390 به عنوان مدیرکل روابطعمومی صداوسیما انتخاب شده و تا سال 1392 در آنجا به خدمت مشغول بودم. درنهایت، به عنوان مدیرکل مرکز فارس به آنجا منتقل شدم و در نهایت به صلاحدید دکتر جبلی، به عنوان معاون حقوقی و مجلس انتخاب شدم. یک نکته مهم این است که هر کس برای مدیریت روابطعمومی انتخاب میشود، باید دو ویژگی خاص داشته باشد: یک، علم روابطعمومی را بداند و دوم اینکه توان برقراری ارتباط را داشته باشد.
یکی از ویژگیهای روابطعمومی را میشود امینبودن آن برای یک نهاد دانست و اینکه باید هم برای مسئولان بالادستی و هم برای مخاطبان، مورد اعتماد باشد؛ تاچهاندازه در این باره موفق بودید؟
معتقدم ماموریتم را باید به نحو مطلوبی انجام دهم و خودم را متعهد میدانم که همه تلاشم را در این زمینه به کار گیرم. به نظر من درون همه ما یک شهید سلیمانی نهفته است و ما اگر آن را پرورش دهیم میتوانیم یک شهید سلیمانی شویم. شهید سلیمانی، ماموریتش را خوب شناخت و آن را بهخوبی انجام داد.
لازم است این نکته گفته شود که روابطعمومی دو دسته مخاطب دارد: اول، همکاران آن نهاد یا سازمان و دوم، مخاطبان بیرونی که قرار است روابطعمومیپل واسط بین آنها و نهاد باشد. درروابطعمومیباید به هر دو دسته توجه کرد. به عنوان مثال، روابطعمومی صداوسیما باید پناهگاه و تکیهگاه هنرمندان و برنامهسازان باشد. هنرمندان اگر یک موضعگیری احساسی داشته باشند، باید آن را درک کرد. نباید اگر مطلبی بیان میشود، آنها را محکوم کنیم؛ بلکه باید با آنها صحبت کرده و اگر شرایط مهیا بود، آنها را در مسیر مناسب راهنمایی کنیم. هنرمندان از برخی مسائل دلخور هستند؛ آنها شاید از برخی مسائل ناراحتند، اما مسلما امام و انقلاب را دوست دارند. روابطعمومی سازمان در این زمینه نقش مهمی دارد.